مهدی مطهرنیا، تحلیلگر و آیندهپژوه مسائل سیاسی و بینالمللی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره ارزیابی خود از عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی در یکسال اخیر و چگونگی پیشبرد تعامل سازنده به عنوان شعار اصلی دولت در این حوزه گفت: دولت یازدهم در بستر مدیریت اعمال فشار فلجکننده در قالب تحریمهای بینالمللی ناشی از قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای دو یا چندجانبه تحت مدیریت آمریکا در چارچوب تئوری جنگهای نامتعادل و با تاکید بر اسلامهراسی در بعد بینالمللی و ایرانهراسی در بعد منطقهای به روی کار آمد.
محوریت سیاست خارجی به عنوان شعار اثرگذار روحانی در انتخابات 92
وی ادامه داد: تغییر ذائقه سیاسی ملت ایران در انتخابات سال 92 بیشتر بر محور سیاست خارجی و شعارهای دکتر حسن روحانی در این حوزه و به ویژه نحوه مدیریت پرونده هستهای بود. شعار تعامل سازنده به دنبال هشت سال چالش برانگیزی در برابر نظم منطقهای و جهانی و آشوبهای ناشی از برهم خوردن این نظم در دوران گذار از نظم کهن بینالمللی به نظم نوپای مبهمی است که اکنون شاهد آن هستیم.
مطهرنیا اظهار کرد: لذا دولت آقای روحانی مرکز ثقل تلاشهای خود را در عرصه سیاست خارجی بر پرونده هستهای نهاد و بعد از انجام توافق ژنو در هفتگانههای وین چالشهای پیشروی را تا حدودی حل نمود و اکنون زمان آن رسیده است که به سمت ایجاد یک چشمانداز جامع هستهای در چارچوب یک تعامل با نظم جهانی وارد شود.
این تحلیلگر مسائل بینالمللی عنوان کرد: اگرچه چالشهای جدی پیش روی دولت یازدهم برای رسیدن به یک طرح جامع هستهای و تثبیت کامل دستاوردهای ناشی از ده سال مقاومت ملت ایران درغنیسازی اورانیوم در داخل کشور وجود دارد اما باید بپذیریم که در حدود 9 ماه اخیر گامهای مؤثری در این زمینه برداشته شده است و اکنون تثبیت تحرکات اقتصادی ایران در حوزه صادرات نفت و گاز و فعال شدن مجدد تحرکات اقتصادی در لایه های زیرپوستی علیرغم فشارهای زیاد منطقهای و بینالمللی میتواند از تاثیرات این عرصه محسوب شود.
مطهرنیا با بیان اینکه نقدی که بر سیاست خارجی دولت روحانی وارد است گذاشتن تمام تخم مرغهای سیاست خارجی در پرونده هستهای است، گفت: اما در هفتههای اخیر دولت روحانی از رویکرد بینالمللی متمرکز بر پرونده هستهای در حال عبور بوده است و سفر ظریف به عراق و امیرعبداللهیان به عربستان و تلاش در ایجاد فضای مثبت در راستای تعامل سازنده منطقهای نشان دهنده این امر است که با سفر ظریف به روسیه نیز تا حدود زیادی معناپذیرتر و در جهت رفع این نگرش منفی و نقد قابل پذیرش قرار دارد.
پیگیری پروژه ایرانهراسی از طریق پیادهسازی تئوری جنگهای نامتعادل از سوی آمریکا
این استاد دانشگاه درباره تأثیر اقدامات دولت در حوزه سیاست خارجی در خنثی کردن پروژه ایرانهراسی و تغییر نگاه امنیتی به ایران در عرصه بینالمللی گفت: من سالهاست براین نکته تاکید دارم که تئوریسینهای امنیتی کشوری مانند آمریکا در اتاقهای تفکر امنیتی خود نه در پی پیاده کردن تئوری جنگهای نامتقارن که در حال پیادهسازی تئوری جنگهای نامتعادل هستند.
وی در تشریح تئوری جنگهای نامتعادل و مؤلفههای آن اظهار کرد: در این تئوری بزرگنمایی قدرت رقیب در قالب تهدیدات امنیتی متوجه امنیت منطقهای و بینالمللی و صلح جهانی و کاربرد سلاحهای غیر متعارف طبق اصول سهگانهای که در منشور سازمان ملل متحد موجب نقض حاکمیت کشورها میشود در دستور کار قرار میگیرد، به گونهای که در این عملیات رسانهای قدرت رقیب به صورت تهدید جلوهگر میشود و قدرت نیروی خودی از طریق بزرگنمایی قدرت رقیب آسیبپذیرتر به نمایش گذاشته میشود.
مطهرنیا در مورد چگونگی پیادهسازی این تئوری در مورد ایران عنوان کرد: در مورد ایران، در بعد منطقهای بر روی مقوله ایرانهراسی و در بعد بینالمللی بر روی مقوله اسلام هراسی برمبنای تئوری جنگهای نامتعادل از وجوه رسانهای عمل شد و در چارچوب محور قراردادن پرونده هستهای در مقطع زمانیای که ایران و کره شمالی به عنوان دو استثنا در کاربرد سلاحهای اتمی محدود شده توسط اوباما مطرح شد وارد فاز دوم جنگهای نامتعادل شد که تحت عنوان جنگ روانی از آن یاد میشود.
دکترین تعامل سازنده روحانی و به چالش کشیدن تئوری جنگهای نامتعادل
این آیندهپژوه یادآور شد: جنگ روانی مقدمه عملیات میدانی در تئوری جنگهای نامتعادل است و لذا در اسفند ماه سال 91 بود که اوباما این مطلب را مطرح کرد اما با ورود به سال 92 و با روی کارآمدن دکتر روحانی و اعلام دکترین تعامل سازند از سوی وی، ما شاهد زمینهپروری مناسب برای چالشبرانگیزی در برابر این تئوری در چارچوب این دکترین شدیم.
وی ادامه داد: میتوان گفت امروز ایرانهراسی در منطقه رنگ باخته است و اسلامهراسی نیز از متن به حاشیه رفته است چرا که مرکزیت ایران به عنوان یک کشور تعریفکننده اسلام انقلابی با رویکرد سیاسی در چارچوب تعادل و عدم تندروی و تبری جستن از خشونت مورد توجه است.
مطهرنیا اضافه کرد: سخنرانی دکتر روحانی در نیویورک بدون زیر سؤال بردن دولت یا کشور خاصی و تمرکز بر تقبیح افراطیگری و ضرورت عدم استفاده از خشونت و زور برای حل و فصل بحرانهای بینالمللی به گونهای که زمینههای ارتباطات منطقهای و بینالمللی ایران را افزایش بدهد نمایانگر همین معنا بود.
وی در پایان اظهار کرد: لذا باید بگوییم جمهوری اسلامی ایران در دولت یازدهم به جای چالشبرانگیزی در برابر تعاملات بینالمللی به ایجاد فضای تعامل سازنده بین دولتها و به تبع آن افزایش سطح ارتباط با ملتها میاندیشد.