به گزارش خبرنگار ایکنا؛ میرجلالالدین کزازی، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی و چهره ماندگار ادب فارسی در مراسم بزرگداشت حجتالاسلام والمسلمین احمد احمدی که شب گذشته، ۲۷ آذر، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد به ایراد سخن در مورد ابعاد مختلف شخصیتی مرحوم احمدی پرداخت. سخنرانی که با ادبیاتی کاملاً متفاوت و همراه با نثری شیوا ارائه شد و به همین دلیل مشروح این سخنان از نظر میگذرد.
احمدی اندیشمندی بود فراخاندیش، آزادمنش، کلاننگر. از همین روی به ایرانِ بزرگ فرهنگی تاریخی میاندیشید. به دور از هرگونه تنگبینی، خشکاندیشی و یکسونگری، با این ایران، ایران شورانگیز و بیمانند آشنایی داشت. به پاس این آشنایی به ناچار آن را ارج مینهاد. بیگمان به آواز بلند میگویم که هر کس حتی دشمن ایران اگر با این ایران آشنا بشود به ناچار بر کامه خویش بدان دل خواهد داد.
سبب ارجمندی مرحوم احمدی
آنچه در روانشاد احمدی در چشم من ارجمند و والا بود و از او مردی دیگرسان میساخت، آشنایی او با این ایران شمرده میشد. شاید به پاس این آشنایی بود که شاهنامه را گرامی میداشت و ارج مینهاد. شاهنامه، نامه فرهنگ و منش ایرانی است. آن ایرانِ برینِ بِشکوه را در همگیاش، تنها در شاهنامه میتوان یافت.
شاید دلبستگی او به شاهنامه بازمیگشت به آنکه لُر بود. لران در دامان شاهنامه میزایند و در دامان شاهنامه میزییند. بیشترین و ژرفترین پیوند را با این نامه نامیِ رامی دارند. او چونان لُر از سالیان خُردی با این دفتر دانایی و داد، پیوند و آَشنایی یافته بود.
احمدی شاهنامه را شاهکار جهان میدانست
شاهنامه را برترین شاهکارِ نهتنها ایران که جهان میدانست. هر کس شاهنامه را دوست بدارد بیهیچ گمان و گفتوگویی دوستدار ایران نیز هست. سختترین، ستودهترین و سِتوارترین سنجه ایرانی بودن دوستداری شاهنامه است. دکتر احمدی ایرانی بود، ایرانیِ ناب. به یاد دارم چند دهه قبل در آن زمان که میخواستند برنامههای آموزشی دانشگاه را بَررَسند و بازنگرند، نشستهایی سامان داده میشد، من چونان نماینده استادان زبان و ادب پارسی از دانشگاه علامه طلباطبایی در این نشستها، نخستبار بود که روانشاد احمدی را دیدم و شناختم.
آنجا کسانی شاهنامه را مینکوهیدند به خامی و ناکامی و میگفتند که شاهنامه، نامه شاهان است. در این روزگار جایی نمیتواند داشت. پیدا است دید و داوری من دیگرسان بود و گفتم تنها شاهکار ادبی ایران که شاهی در آن ارزش نیست شاهنامه است، در شاهنامه هم شاه نیک داریم و میشناسیم و هم شاه بد که نکوهیده شده است، به سختی با گزندهترین زبان. در کدامین شاهکار ادب پارسی، چنین لختی میتوانید یافت «به نزدیک این شاه دیوانه رو»، این سخنی است که یکی از پهلوانان ایرانی هنگامی که کیکاووس، رستم را میرنجاند میگوید.
احمدی به یاری من برخاست و از شکوه شاهنامه سخن گفت، بیتی را بر زبان راند که زنگ و آهنگ آن هنوز در یاد و نهاد من است. شنیدن آن بیت از آن زبان ارجی دیگرسان داشت. میخواست بگوید که شاهنامه شاهکاری است شگرفت، نمونه را در آن از داروی بیهوشی که ایرانیان هزاران سال قبل با آن آشنایی داشتهاند سخن رفته است. بیتی از داستان بیژن و منیژه را بر زبان راند.
این بیت در سخن از منیژه است، اگر دکتر احمدی نمیبود سرپرستی بنگاه نشر سمت را نمیداشت، یکی از رخدادهای بزرگ فرهنگی و ادبی در شاهنامهشناسی بیهیچ گمان و گزافه روی نمیداد. از آن روز باز دکتر احمدی در چشم من انسانی دیگرسان شد.
اقدام مرحوم احمدی در آموزش شاهنامه
پیوندی در میانه پدید آمد و گهگاه به نزد او میرفتم، دمهای دلپذیر را در کنار او بودم. یکبار به من گفت که کتابی میخواهیم ساخت، در آموزش شاهنامه. پای فشرد و درایستاد که من آن را بنویسم و نوشتم.
در آن زمان در کشوری دیگر بودم. باریک و از بن جان کتاب را میخواند، گهگاه اندرزهایی به من میگفت. این کتاب آموختاری بود و هنگامی که به چاپ رسید همچنان پای فشرد و درایستاد که سراسر شاهنامه به آن شیوه ویراسته شود. کاری بزرگ بود و دشوار. من براستی در آغاز نمیدانستم که در توان من هست، دست یازیدن به چنین کاری پشت شکن یا نیست.
او میگفت آری هست. بیآغاز و بیممدار چنین کردم، سراسر شاهنامه از بیت آغازین تا بیت فرجامین هم دانشوانه ویراسته شد و هم از دیدگاههای گوناگون گذارده. سرپرستان سازمان سمت گفتهاند که این زنجیره از کتاب که در ۹ پوشینه چاپ شده است، کاموارترین کبوده است در رویکرد خوانندگان. بهره روانشاد احمدی در این کار فرهنگی و ادبی بسیار بالا است. من بیهیچ پردهای میگویم که اگر او پای نمیفشرد و در نمیایستاد، من به چنین کاری بزرگ دست نمیآختم. روانش شاد.
برای مشاهده گزارش تصویری اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام