نگاهی به تفسير سوره مباركه نصر
کد خبر: 2234365
تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۷

نگاهی به تفسير سوره مباركه نصر

در فضيلت خواندن سوره مباركه نصر در كتاب «ثواب الاعمال» به سندی از امام صادق(ع) اشاره می‌شود كه هركس سوره نصر را در نافله‌ها يا نمازهای واجب بخواند خداوند او را بر تمامی دشمنان ياری می‌دهد و در روز قيامت چنان محشور می‌شود كه با او كتابی است مدافع او.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، در نگرشی كلی به اين سوره مباركه بعد از سال‌ها انتظار و مبارزه طولانی و طاقت‌فرسا بالاخره ندای فتح و پيروزی نصرت خداوند بلند می‌شود و آن در زمانی است كه ما قبل از آن مؤمن در مبارزه برای هدايت مردم به سوی حق دچار مشكل بود و اين‌گونه آنان را خوشحال می‌بينی در حالتی كه مردم دسته دسته به دين خدا وارد می‌شوند و اظهار تسليم می‌كنند و اين خود رشادتی عظيم است.
وليكن مؤمنين مغرور نشده و به سوی فخرفروشی گام برنداشتند بلكه آن را وسيله‌ای برای ملاقات يار و نردبانی برای وصال نفوس عاشق خود با خداوند كه مراد آنان است قرار دادند و در اين ملاقات به تسبيح، حمد و استغفار به درگاهش مشغول شدند و همان راه كسب معرفت خدا و آخرين نردبان صعود و دفع نواقص است و اين سوره در حقيقت برنامه‌ای نوشته شده در خصوص روش مبارزه و رسيدن به فتح و ظفر از سوی مؤمنان است.
همچنين اشاره می‌كند به آنچه كه از سوی حق‌تعالی به آنان در صورت فتح و ظفر اعطا می‌شود، محاصره‌های گوناگون سياسی ـ اقتصادی، اطلاعيه‌های ضد نبوی، فشار همه جانبه بر مسلمانان، بسته‌شدن راه‌های واردات، وسوسه‌های شيطانی انس و جن در گوش و قلب‌هايشان، روشن‌شدن شعله سوءظن و شبهه، ادامه محاصره و عدم فرجی از جانب حق زمزمه‌هايی را به گوش می‌رسانيد.
در بخش ديگری از اين سوره مباركه آمده است پس چه زمانی خداوند ما را ياری می‌كند؟ كجاست اين وعده پيروزی كه خدا داده است؟ و ناگهان پيروزی از جانب خدا به سويشان از پس پرده‌های غيب روان شد، چنان‌كه مؤمنان خود می‌دانستند به‌دلايل گوناگون توان مقابله برايشان در برابر آن دشمنان ميسر و ممكن نبود و اين خدا بود كه دشمنانشان را فراری و مؤمنانشان را ياری داد و چنان ترسی در دل آنها افكند كه راه بازگشتی برای دشمنان باقی نگذاشت و آنان را به استقامت و پايداری تأييد و دل‌هايشان را به هم نزديك كرد.
همچنين خداوند شيرينی پيروزی را در كامشان با نصرتی ديگر تكميل كرد و چنان شد كه فتوحات به فتح‌ اعظم منجر شد و آن را «فتح‌الفتوح» ناميدند و آنجا بود كه مؤمنين ايمانشان تثبيت و درجه ثبوتشان اعظم شد و اين هنگامی بود كه مردم دسته دسته به دين خدا وارد و خويش را تسليم می‌كردند و در آن هنگام دعوت كننده به رسالت الهی در رنج بود از اينكه می‌ديد مردم در گمراهی آشكار فرو رفته‌‌اند و چگونه قدرت‌های پوشالی جاهليت در حال مبارزه با گسترش دين هستند چون پرده‌ای كه از تابش نور جلوگيری می‌كند و رنجش هنگامی بيشتر شد كه مرگ برخی از اين دعوت‌شدگان و دعوت‌كنندگان فرا رسيد، مرگی گلوگير كه ناگاه ندای خدا به رسول خود نهيب‌زد و او را به مهربانی ستود و خطابش كرد (گويی می‌خواهی به‌خاطر اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاك كنی اگر به اين گفتار ايمان نياوردند).
در فضيلت خواندن سوره مباركه نصر در كتاب «ثواب الاعمال» به سندی از امام صادق(ع) اشاره می‌شود كه هركس سوره نصر را در نافله‌ها يا نمازهای واجب بخواند خداوند او را بر تمامی دشمنان ياری می‌دهد و در روز قيامت چنان محشور می‌شود كه با او كتابی است مدافع او، سر از قبر چنان بردارد كه خداوند به او امان‌نامه داده و عبور از پل جهنم و درون جهنم، و درد و ناراحتی آتی آن بر او سهل می‌شود و به او بشارت بهشت می‌دهند و در دنيا خداوند آنچه را كه آرزو دارد از خير بر او گشايش كند.
روايت كرده‌اند كه اين سوره بعد از فتح مكه نازل شده است و در حديث ديگری نيز آمده كه اين سوره سخت‌ترين سوره است كه به رسول خدا نازل شده و در حديثی نيز از امام صادق(ع) آمده است كه ايشان فرموده‌اند، اولين سوره‌ای كه بر پيامبر نازل شد سوره‌ای به نام خداوند بخشنده مهربان بخوان به نام پروردگارت بود و آخرين سوره آن زمان كه پيروزی فتح از جانب خدا نمايان و هويدا شد اتفاق افتاد و ديگران نيز آورده‌اند كه در سفر حجة‌الوداع نازل شده است و از اسامی ديگر اين سوره «سوره خداحافظی» است چنانكه از احاديث بالا برداشت می‌شود چنانكه اين سوره به پيامبر هشدار رفتن داد ابن‌عباس می‌گويد، وقتی سوره نصر نازل شد رسول خدا(ص) فرمودند، دوستم به من خبر داد كه در اين سال روحم به تصرف اجل در خواهد آمد.
در تفسير اين سوره می‌توان به اين مهم رسيد كه به رسول خدا(ص) الهام شد كه كار ايشان چون تبليغ است و اين تبليغ يعنی دعوت كردن به دين خدا و اين امر پايان پذيرفته. پس نتيجتاً كار رسالت به اتمام رسيده و حال ‌بايد عروج‌ كنند به اين خاطر حضرت آمادگی كاملی در ارتحال داشتند. فتح و ظفر به تنهايی برای مؤمنين هدف نيست بلكه وسيله‌ای است برای رسيدن به هدفی بزرگ‌تر به نام هدايت مردم به‌سوی روشنايی نبوت «و رأيت‌الناس يدخلون فی دين‌الله افواجا» و هنگامی‌كه پرده‌های تاريكی پاره شد و از ميان رفت و مردم تابش خورشيد و گرمای آن را ديده و چشيدند فهميدند كه اين همان ندای فطرت و صدای عقل است دينی كه بر حكمت و رحمت استوار است پس دسته دسته لبيك گفته به آن وارد شدند و هر گروهی با فرماندهی خود دست در دست يكديگر تسليم می‌شدند.
همچنين گفته شده كه اين سوره در حق اهل يمن نازل شده است. ابن‌عباس می‌گويد وقتی اين سوره نازل شد اهل يمن در حالی كه چشمانشان گريان و دل‌هايشان آماده با روحی لطيف در نهايت خشوع دسته دسته به دين خدا گرويدند و به اين‌سان نور اسلام بعد از فتح مكه در سراسر عربستان تابيد و نور‌افشانی كرد و مسلمانان خود را برای يك حمله سهمگين به سراسر عالم برای اعلان موجوديت خود و انتشار دين اسلام آماده می‌كردند.
عبرت‌هايی كه اين سوره به ما می‌آموزد و همچنين خط مشی رسول خدا(ص) نيز آن را تأييد كرده و انقلاب‌های دينی در تاريخ مؤيد آن است، به اين صورت كه اول ما موظف به نابودی آثار به‌جا مانده از كفر و بی‌دينی هستيم، همان انكاری كه رنگ و بوی جاهليت زمان رسول خدا(ص) داشت چنان كه با بودن اين پشتوانه‌های ارتداد همانند پيشينيان عمل كرده و مردم را به‌وسيله تهديد، ارعاب، اغفال و تطميع از مسير اصلی خود بازداشته و موجبات گمراهی را به اسم تغييرات و اصلاحات پديد می‌آورد و تبليغات و عمليات خنثی‌سازی نيز به هيچ دردی نمی‌خورد و ثانياً با ديدی عميق خواهيم ديد كه انبيا و خدامداران برای اين مبارزه كرده‌اند و شايسته است كه ما نيز به‌ اين سبب جهاد كرده و در اين جهاد واهمه‌ای نداشته و با هركس كه مانعی بر سر راه نشر آن است به مجاهده برخيزيم.
در جای ديگر آمده است كه پس نصرت خدا چه زمانی خواهد بود و در جوابشان خطاب شد كه ياری خداوند نزديك است و اين همان نصرت وعده داده شده است كه چون سيل بنيان‌كن آمده و حتی آثاری از فرار دشمن را باقی نگذاشته است و زيباست كه ما خود را به آن شست‌وشو دهيم و خدای را تسبيح گوئيم.
«فسبح بحمد ربك» مؤمن از هر حادثه‌ای برای پرواز روح خود نفسی می‌گيرد و او را وسيله‌ای برای تكامل خود می‌‌كند و تسبيح همان تطهير كردن خدا از صفات مخلوقين است همان كسانی كه قدرت درك او را به علم ناقص خود ندارند. «و استغفره انه كان توابا» و راه رشد و تكامل در برابر انسان هميشه باز است و راه كسب آگاهی او بر رقابتی سالم و مشروع استوار و استغفار بهترين راه رسيدن بر آن مقصود است، چرا كه انسان به نقاط ضعف خود آگاهی پيدا كرده و موارد ناتوانی را می‌شناسد و استغفار دو امكان تكامل و نيز خودسازی برای او فراهم می‌كند او نياز شديدی به آن احساس می‌كند.
زمانی كه انسان به عجز و ناتوانی خرد پی‌ببرد، به درجه‌ای از يأس و نااميدی می‌رسد و گمان می‌كند ديگر اصلاح تمی‌شوم اما همين كه باب استغفار باز می‌شود و انسان از توبه‌پذيری باخبر می‌شود، آن يأس و نااميدی به رجا تبديل می‌شود، وقتی انسان از باب استغفار به درگاه احديت روی می‌آورد لذت انتقام از او گرفته و در برابر كسانی كه در دستانش اسير هستند ترحم می‌كند.
captcha