به گزارش خبرنگار ایکنا، دومین دیدار جامعه قرآنی با خانواده شهدای قرآنی در سال 1403 که به همت سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ برگزار میشود، چهارشنبه 12 اردیبهشت و همزمان با روز بزرگداشت مقام معلم، اختصاص به یکی از شهدای دوران دفاع مقدس داشت که اتفاقاً پیشه اصلی او نیز معلمی آموزش و پرورش بوده است؛ شهید عباس نورایی.
در این دیدار، رحیم قربانی؛ مسئول سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ را حمیدرضا احمدیوفا؛ قاری بینالمللی، حسن محمدی به نمایندگی از شورای عالی قرآن، علی آزاد؛ قاری قرآن، مهدی عیوضزاده به نمایندگی از امور قرآنی سازمان اوقاف و امور خیریه و نعمتی به نمایندگی از سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ همراهی میکردند که این جمع به اتفاق جمعی از خبرنگاران و اصحاب رسانه با منصور نورایی؛ برادر شهید عباس نورایی دیدار و گفتوگو کردند.
برادر شهید نورایی که خود از قاریان و مادحین نامآشنای تهران است و سالها به عنوان مدیر کاروان زیارتی فعال است در این دیدار و پس از تلاوت آیاتی چند از کلام الله مجید به ذکر مناقب و سجایای اخلاقی برادر شهیدش پرداخت.
آن قدر شهره بود که پس از بازگشت پیکر مطهرش به وطن، دوستان و همرزمانش او را بر سر دستانشان تا خانه ابدی مشایعت کنند، اما تشییع و تدفین او و همچنین مراسم ترحیمش در اوج گمنامی و بسیار غریبانه برگزار شد؛ اکنون که به دنبال علتش میگردم، میبینم که او خود اساساً به دنبال قیل و قال و بزرگنمایی کارهایش نبود و همیشه دوست داشت گمنام باشد وگرنه حتی اگر مشهور هم نبود، بازگشتش پس از 28 سال قطعاً میتوانست کنجکاوی بسیاری را برانگیزد. ای کاش ما هم اینگونه باشیم و کاری که میکنیم تنها برای رضای خدا باشد.
وی خلوص و پاکی شهدای دفاع مقدس را امری ناب و نادر برشمرد و ادامه داد که چند روز پیش مستندی از یک شهید میدیدم که تیر به شکمش اصابت کرده بود و نفسهای آخر را میزد با این حال، دستانش را همچون زمانی که هر کدام از ما میخواهیم کسی را به آغوش بکشیم باز کرده بود و فریاد میزد یا صاحبالزمان(عج)؛ شک ندارم که آن شهید در آن لحظه به دامان پُرمهر مولا و مقتدایش مهدی موعود پناه برده و در چنین حالتی است که جان میداد. این میزان از خلوص و پاکی و دلدادگی از کجا میآید، اکنون نمیدانم چرا که خیلی از معادلات برهم خورده است.
عباس نیز گویا از همین سنخ انسانها بوده است؛ اذعان برادرش این را برای ما اثبات میکند، چرا که بنا به گفته او شهید عباس نورایی معلمی به ظاهر همانند اغلب معلمها بود، اما در باطن نه همه چیز خود را وقف آموزش و تربیت شاگردانش کرده بود، بلکه مبلغ ناچیز حقوق و دستمزدی را نیز که از آموزش و پرورش میگرفت صرف آموزش شاگردانش و معیشت دستهای از آنها که از خانوادههای بیبضاعت بودند، کرد، به طوری که خودش اصطلاحاً آه در بساط نداشت و گاه دست به دامن خانواده میشد تا بتواند امور خود، همسر و تنها فرزندش را بگذراند.
گفته برادر عباس نورایی این ذهنیت را به وجود میآورد که او ذاتاً چنین سرشت پاکی داشته است و البته مراقباتی نیز از خود داشته تا چنین سرشتی در نهاد او باقی بماند گو اینکه در خورد و خوراک خود نیز این کار را با حساسیت بالایی مراعات کرده تا جایی که حتی در خرید ارزاق و مایحتاج خانه به سراغ هر مغازه و مرکز خریدی نمیرفته است.
با این وجود شهید عباس نورایی این میراث گرانسنگ پاکی و صداقت را از نهاد پرمهر و پرصفا و صمیمیت خانه و خانواده نیز به ارث برده بود تا جایی که بنا به گفته برادر، پدرشان انسانی مؤمن و موحد بود که مالی ولو شبهناک را نیز به خانه نمیآورد و مادرشان نیز آنچنان اهل عبادت و انس با قرآن بوده است که هر جا هم اهالی خانه سهواً قرآن را به غلط تلاوت میکردند، هر چند که ممکن بود سرش به خاطر فعالیت منزل شلوغ باشد، اما آنچنان حواس جمع بود که بلافاصله از همه ما ایراد میگرفت که مثلاً اینجای آیه را به اشتباه خواندهای!
نام شهید عباس نورایی از جمله نامهایی است که شاید بسیار در محافل قرآنی تکرار شود، نشانی یکی از آن محافل، جلسه قرآنی سیدمحسن موسویبلده؛ پیشکسوت قرآنی است، استادی که هر نوبت از جلسه قرآن خود را با حضور و غیاب شاگردانش همراه میکند، چه شاگردان حال حاضر و چه آنهایی که به ظاهر پر کشیده و از میان ما رفته و آسمانی شدند و او به جای همه آن شاگردان شهیدش که شهید نورایی نیز یکی از آنهاست، حاضری میگوید.
اهالی و علاقهمندان هنر نیز اگر مخاطب سینمای دفاع مقدس باشند، حداقل یک بار نام این شهید را شنیدهاند؛ «روز سوم» نام فیلمی است از محمدحسین لطیفی، از آن انگشت شمار فیلمهایی که به واقعه اشغال خرمشهر توسط رژیم بعثی در اوایل جنگ اشاره دارد، در صحنههای پایانی این فیلم، که قهرمانان آن از سوی دشمن محاصره شدهاند، تک تک بر روی موجی مشخص از بیسیمی که همراه دارند، وصیت خود را خطاب به فردی که پشت خط است بیان کرده و یک به یک در مقابله با دشمن شهید میشوند و آن فرد پشت بیسیم که همگی او را به نام برادر نورایی صدا میکنند، کسی نیست جز شهید عباس.
شهید عباس حافظ بود؛ نه اینکه عبارات و الفاظ قرآنی را از حفظ باشد؛ قاری توانایی بود اما حافظ قرآن از آن حیث که عامل به قرآن بود، دستورات آن را در زندگی خود جاری کرده بود و شهادت حق او بود و هیچ مرگی غیر از شهادت سزاوار چنین مردانی نیست؛ این را منصور نورایی میگوید و سپس ادامه میدهد امیدوارم خداوند شهادت را نصیب تک تک ما کند. برادر شهید بعد از ادای این کلمات، حضار را با فرازهایی از ذکر مصیبت ائمه (ع) به فیض رساند.
یادآور میشود، شهید عباس نورایی، اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله سیروس تهران دیده به جهان گشود. پدر وی به خاطر ارادتی که به ائمه اطهار(ع) داشت، نام او را عباس میگذارد تا سرآغازی برای ادامه راه مولایش باشد. وی پس از گرفتن دیپلم، در دانشگاه مشغول به تحصیل شد. عباس نورایی در سال ۱۳۶۱ به عنوان معلم وارد آموزش و پرورش منطقه ۹ تهران شد. نورایی که خود مربی قرآن بود، یک فرزند پسر دارد که هم اکنون حافظ کل قرآن، قاری و مداح اهلبیت(ع) است. حاج منصور نورایی، از مداحان معروف تهران به ویژه هشت سال دفاع مقدس برادر شهید است. شهید عباس نورایی در جریان عملیات والفجر 8 در منطقه فاو به فیض شهادت نائل آمد.
گزارش از امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام