وی گفت: با این وجود در عرصه عمل شاهد آن هستیم که سیاست مدیران عرصههای فرهنگی و هنری در مقاطعی حساس با ظرفیت بالایی که از جهت پرداختن به موضوعات دینی و قرآنی دارند دال بر وقتگذرانی و عبور از آنهاست و تنها به شکل شعاری بدون برنامهریزی و پیادهسازی برنامههایی جامع و اثرگذار، ترجیح میدهند که با پرداختن به کارهایی سطحی و مقطعی و بدون در نظر گرفتن این موضوع که برگزاری آنها تا چه اندازه میتواند در فرهنگسازی جامعه براساس مفاهیم و موضوعات دینی و قرآنی مؤثر باشد، تنها به فکر ارائه آمار و توجیه ضعفهای مدیریت خود از این رهگذر باشند.
مدیر سرای روزنامهنگاران ایران تصریح کرد: این در شرایطی است که اگر در مقاطعی از زمان و به مناسبت اعیاد و مناسبتهایی همچون سوگوارههای مذهبی شاهد برگزاری رویدادهایی هستیم، نباید این تصور را داشت که برگزاری آنها براساس یک منطق ویژه مدیریتی در عرصه فرهنگ و هنر در حال انجام است، بلکه غالب این رویدادها را مردم و اهالی هنر به شکل سنتی و با توجه به دغدغههای اعتقادی و ایمانی که خود دارند مدیریت میکنند که اگر این حساسیت از سوی مردم و هنرمندان نبود، چه بسا در حوزه مدیریتی، دوستان مسئول به این نتیجه میرسیدند که برگزاری آنها چندان سودمند نباشد و همچون بسیاری از این برنامهها که سرانجام آنها به تعطیلی کشیده شد، دیگر شاهد برگزاری آنها نبودیم.
امرایی در ادامه گفت: به دلیل نگرش نه چندان کارشناسی و هدفمندی که در زمینه برگزاری بسیاری از برنامه های فرهنگی و هنری در حوزه دین وجود دارد، همین میزان رویدادی را که در طول سال شاهد برگزاری آنها هستیم صرفاً برای آنکه توقعی ایجاد کردهاند و ظرفیتهایی را در پی داشتهاند هر ساله در زمان و مناسبتی خاص شاهد اجرای آنها هستیم، اما متأسفانه به دلیل فقدان نگرش مثبت و فرهنگساز، اغلب آنها تبدیل به برنامههایی خنثی و بیهدف شدهاند که هیچ خروجی مؤثر و سازندهای در تقویت نگرش دینی مردم و مخاطبان نداشتهاند.
مدیر اسبق کانون تئاتر خیابانی افزود: بسیاری از مناسبتهای مذهبی و دینی ما در طول سال همانند آنچه که اکنون شاهد آن هستیم مرتبط با موضوع اعیاد و ایام شادی جامعه مسلمین است، اما همانطور که گفته شد تنها براساس یک نگرش سنتی، تمرکز نگاه مدیریت فرهنگی بر روی مناسبتهایی که بیشتر از جنس اقامه عزا و گرامیداشت مصایب اهل بیت(ع) است معطوف شده و از این ظرفیت مناسب در زمینه فرهنگسازی دینی و مذهبی غافل شدهایم که چه بسا از نقطه نظر نهادینهسازی فرهنگ دینی و اعتقادی اثر بسیار بیشتری نسبت به موارد مشابه در حوزه سوگوارههای مذهبی داشته باشند.
این کارگردان و کارشناس هنرهای نمایشی تأکید کرد: در حوزه تئاتر با بسیاری از آئینها و سنتهای نمایشی ویژه برپایی مجالس شادی و سرور مذهبی مواجه هستیم که از این ظرفیت فرهنگی کمترین بهرهبرداری در برگزاری مجالس اعیاد مذهبی استفاده میشود و حتی میتوان متأثر از رویدادهای میمون و مبارکی که در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته است، آنها را دستمایه تولید آثار نمایشی براساس مدلهای امروزی تئاتر کرده و به این واسطه مردم را بیش از پیش با مقولات دینی و مذهبی آشنا کنیم که متأسفانه براساس آنچه گفته شد، یعنی ضعف در مدیریت فرهنگی از این ظرفیتها و فرصتهای به وجود آمده بیاندازه غافل هستیم.
وی در پایان گفت: نگاه ما به تولید تئاتر دینی نوعاً و غالباً تبدیل به روایات نمایشی شده است که به دنبال شرح ماوقع مقاطع گوناگون تاریخ اسلام هستند؛ نمایشهایی که از نظر فرم و اجرا شبیه به هم هستند و پس از گذشت زمان به سبب تکراری بودن غالباً کسالتبار میشوند و رغبتی را در میان مخاطبان تئاتر برای تماشای آنها برنمیانگیزند و نتیجه آنکه پس از گذشت زمان، نگرش مخاطبان تئاتر نسبت به تئاتر دینی به سبب اصرار بر همان ساختار و الگوی تکراری در امر تولید منفی و بازدارنده خواهد شد.