به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، مصطفی ملکیان، استاد دانشگاه شب گذشته 5 دیماه در نقد و بررسی کتاب «سیاست شادکامی» که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، گفت: حدود 200 کتاب در حوزه سیاست شادکامی وجود دارد که در هر یک از آنها، تعابیر متفاوتی از شادکامی تبیین شده است. اگر زندگی آرمانی و کمال مطلوب را زندگی کامروایانه و کسی که این نوع زندگی را دارد، انسان کامروا بنامیم، پس این زندگی کمال مطلوب بوده و هر کسی در سر سودای دلش این زندگی را دوست دارد.
وی افزود: در انگلیسی این واژه همان «Happy» است، هر چند این واژه دایره گستردهای دارد و در اغلب ترجمه به خوشی و شادی ترجمه شده است. نویسندگان این کتابها و مقالات سه تفسیر و تصویر مختلف از زندگی کامروا را مطرح میکنند، یا در کتابهای منتشر شده سه تفسیر متفاوت در رابطه با شادکامی وجود دارد.
ملکیان یک تفسیر را تقدیرگرایانه خواند و بیان کرد: این تفسیر، تفسیری است که میگوید زندگی کامروایانه به داشتن بخت و اقبال آدمی بستگی دارد؛ از این رو اقبال خوب و نیک به زندگی کامروایانه تعبیر میشود. متفکران بسیاری در هند و یونان بر این موضوع تأکید میکردند که زندگی کامروایانه به اقبال بد و خوب بستگی دارد که در کتابهایی از این دست، «Happy» به اقبال ترجمه شده است و آنها باید این موضوع را مورد توجه قرار دهند که اگر میخواهند مخاطبانشان متحیر و سرگردان نشوند باید از «happyness» به خوشبختی تعبیر کنند.
وی ادامه داد: تفسیر دوم، لذتجویانه است، یعنی کامروایی به میزان لذت و ناکامروایی به زندگی اطلاق میشود که همراه با بیشترین درد و رنج باشد. اگر «Happy» با کامروایی در این تفسیر خوشی است، خوشی یک لذت بوده و شخص کامروا کسی است که در زندگیاش خوش باشد. اگر بخواهیم سنجهای در این زمینه داشته باشیم، براساس لذت و خوشی یا درد و رنج خواهد بود.
این استاد دانشگاه با اشاره به تفسیر سوم از زندگی شادکام و کامروایانه گفت: زندگی کمال مطلوب به این بستگی دارد که آیا در خور انسان است یا خیر. چه چیزی سزاوار انسان است و یا انسان مستحق چه چیزی است. اینکه چقدر انسان هستید، حائز اهمیت است نه اینکه چقدر شادید و اگر این انسانیت همراه با شادکامی باشد بهتر است. پس باید به سمت انسانیت رفت و موهبت یا مواهب انسانی را رشد و پرورش داد که در این صورت کامروا است. پس در این تفسیر لذت و درد اهمیتی ندارد و انسانی زیستن را مهم میداند و در این تفسیر از «Happy» به بهروزی تعبیر میشود.
وی در ادامه دو دیدگاه خوشی و بهروزی از زندگی کامروایانه را مورد اشاره قرار داد و بیان کرد: در این نشست بیشتر بر این دو دیدگاه تکیه میکنیم و کتاب «سیاست شادکامی» نیز که توسط یک فیلسوف نوشته شده، دیدگاهش خوشی است و نه بهروزی و در واقع سیاست خوشی را محل بحث قرار داده است.
ملکیان با اشاره به فرق دو دیدگاه خوشی و بهروزی گفت: تقابل نخست میان خوشی و بهروزی این است که خوشی به خشنودی ما از زندگی وابسته بوده و لذتی که از زندگی میبریم و بهروزی به لیاقت انسان نامیده شدن بستگی دارد. به این معنی که خوشی، به خواستههای انسانی توجه داشته و بهروزی نیازهای انسان را مورد توجه قرار میدهد و این دو با یکدیگر انطباق ندارند.
وی افزود: انسان هر چه به بلوغ فکری میرسد، خواستهها بر نیازهایش انطباق دارد، اما در اکثر انسانها این گونه نیست و خواستهها و نیازها در دو جهت مخالف هم میروند. انسانها در رابطه با خواستههای خود هرگز خطا نمیکنند، وقتی چیزی را میخواهند حتماً میخواهند، اما در رابطه با نیازهای خود ممکن است اشتباه کنند.
ملکیان با اشاره به دومین تقابل خوشی و بهروزی ادامه داد: شناخت خواستهها نیازمند مراجعه به متخصص و کارشناس ندارد، اما نیاز را متخصص تشخیص میدهد؛ از این رو میتوان گفت هر کسی متخصص خواستههای خود است، اما شناخت نیازها نیازمند مراجعه به متخصص است.
وی گفت: اگر ما باید به دنبال نیازهای خود برویم و اخلاق نیز حکم میکند که نیازهایمان را بر خواستههای خود ترجیح دهیم، یک نظام سیاسی و یک دولت، مثل یک پدر یا مادر است. پدر یا مادر تا وقتی خواستههای فرزندش را با نیازهای او منطبق میداند، در برآوردن آن تلاش میکند، اما اگر متوجه شود که نیازهای فرزندش با خواستههای او منطبق نیستند، حتما به برآوردن نیازهای فرزندش فکر میکند. حکومت و دولت نیز تا وقتی خواستههای شهروندان در جهت نیازهایشان باشد، باید بدون تساهل و تسامح این خواستهها را برآورده کنند.
ملکیان تصریح کرد: اگر یک دولت و نظام سیاسی بخواهد نیازهای مردم را برآورده کند، نیازمند استفاده از پیشرفتهترین تحقیقات و مطالعات است؛ چرا که نیازها همانند خواستهها نیستند که به راحتی بتوان آنها را فهرست کرد و باید شناسایی شوند. اما باید به این موضوع توجه کرد که نیازها را متخصصان مختلف شناسایی میکنند. بنابراین دولتی که بخواهد اخلاقی باشد، باید به نیازهای شهروندانش توجه کند، اما این را هم باید مدنظر داشت که برآورده کردن همه نیازهای مردم نیز بر عهده دولت نیست.