نقد فرهنگ دینی در سفرنامه چهل‌روزه
کد خبر: 3985899
تاریخ انتشار : ۰۳ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۱:۰۴
روی میز مطالعه/ حاجی خودتی

نقد فرهنگ دینی در سفرنامه چهل‌روزه

حسن محدثی گیلوایی در کتاب سفرنامه حج خود با عنوان «حاجی خودتی» به نقد فرهنگ دینی کشورمان پرداخته است.

نقد فرهنگ دینی در سفرنامه چهل‌روزهبه گزارش خبرنگار ایکنا؛ کتاب «حاجی خودتی» نوشته حسن محدثی گیلوایی جامعه‌شناس است که خاطرات خود از سفر چهل روزه به حج را نوشته است. این کتاب از سوی انتشارات نقد فرهنگ روانه بازار نشر شده است.
 
این کتاب یادداشت‌های نویسنده از سفر حج در سال ۱۳۸۶ را دربرگرفته است. محدثی در این اثر، مخاطب امروزی را که حوصله اندکی برای مطالعه دارد، در نظر گرفته و شیوه نگارشی طنزآمیز را برای کتاب خود برگزیده است. در این نوشته‌ها به برخی مشکلات و معضلات اجتماعی برخی از مناسک دینی نیز اشاره کرده است. وی همچنین بسنده کردن به ظاهر مناسک را مورد نقد قرار داده است.
 
نقد فرهنگ دینی
محدثی با انتخاب این عنوان برای کتابش، عنوان حاجی را به چالش کشیده است، زیرا برخی این عنوان را فرصتی برای خود می‌دانند تا در پشت آن به اعمال ناخوشایند دست بزنند و به نوعی از این عنوان سوءاستفاده می‌کنند و همین امر سبب شده برخی رغبتی به این عنوان نداشته باشند. وی در واقع فرهنگ دینی را نقد کرده و معتقد است؛ تا زمانی که فرهنگ دینی خودمان را نقد نکنیم، نمی‌توانیم ایراد آن را بگیریم و وضعیت دینی و اخلاقی بهتری داشته باشیم.
 
حسن محدثی، استاد جامعه‌شناسی دین در دانشگاه آزاد اسلامی است و تاکنون تألیفاتی همچون اسلام و دموکراسی، الهیات انتقادی، جامعه‌شناسی دین، خدا و خیابان نسبت امر متعال و نظم اجتماعی-سیاسی، دین و حیات اجتماعی، زیر سقف اعتقاد از وی منتشر شده است.  
 
برشی از کتاب
وی در مقدمه کتابش نوشته است: «کتاب «حاجی خودتی» را مدیون خیلی‌ها هستم. نخست آن‌هایی که امکان سفر حج مرا فراهم کردند. بعضی‌های‌شان را می‌شناسم و بعضی‌های‌شان را احتمالاً نمی‌شناسم. هم‌چنین مدیون شخصیت بی‌نظیری، چون «فرزند خَلف بشریت» هستم که در این کتاب حضوری جدّی دارد. وقتی فکر می‌کنم اگر او نمی‌بود کتاب من چه طعم و رنگ و بویی می‌داشت، هر چه بیش‌تر دِین خود را به او درک می‌کنم!
 
در بخشی از کتاب نیز می‌خوانیم؛ ما از جهان زندگی دین داران ایرانی چیز زیادی نمی‌دانیم و به خلوت دینی‌شان راه نمی‌یابیم. ما، ایرانیان معمولا به خاطر حفظ آبرو از وجوه زشت زندگی‌مان کمتر سخن می‌گوییم. اما این همه حفظ آبرو کردیم به کجا رسیدیم؟ به قول مادربزرگم کدام قلعه و خیبر را گرفتیم؟ بار‌ها تجربه کرده‌ایم که کسی را به دلیل احترام با لفظ (حاجی) مورد خطاب قرار داده‌ایم، اما وی با عصبانیت و غیظ پاسخ گفته است: (حاجی خودتی!). چرا برخی اوقات نوعی خشم و نفرت از کاربرد تعبیر (حاجی) در کشور ما وجود دارد. در حالی که حاجی آکنده از معنویت است؟! حاجیان ایرانی چه کرده اند که حاجی چنین بار معنایی زننده‌ای پیدا کرده است؟
 
محدثی در جایی گفته است؛ در حین نگارش لحظات مختلف این کتاب لذت بردم. حین نوشتن گاهی گریستم و گاهی هم قهقهه زدم. اما دلهره لبیک را بسیار دوست دارم و معنوی‌ترین لحظه در حج این لحظه بود. یکی هم نزدیک شدن به شهر مدینه بود که ناخودآگاه اشک می‌ریختم و مواظب بودم که کسی متوجه نشود. به نظرم پیامبر را با هیچ‌کسی نمی‌توان مقایسه کرد و شخصیتی بسیار دوست‌داشتنی است.
انتهای پیام
captcha