به گزارش ایکنا، جلسه تفسیر قرآن کریم آیتالله سیفی مازندرانی، از اساتید درس خارج حوزه علمیه قم، روز سهشنبه 20 مهر برگزار شد. متن این جلسه از نظر میگذرد؛
در مباحثی که گذشت گفتیم شیخ انصاری در کتابش آرای اخباریین را نقل و آنها را رد کرده است. چند نمونه از موارد مهم را ذکر میکنم. یکی این است که اخباریان گفتند قبل از مراجعه به روایات نمیتوان به ظواهر قرآن عمل کرد. چرا؟ آنها به روایاتی که در آنها از تفسیر به رأی نهی شده است، اشاره کردند. طبق نظر اخباریان، عمل به ظاهر قرآن تفسیر به رأی است، چون خود فقیه دارد از آیات استظهار میکند. به همین دلیل خیلی آیات هست که فقها در آن اختلاف دارند. یک فقیه به آیهای استدلال میکند و میگوید آیه ظهور این معنا را دارد. فقیه دیگر به همان آیه استدلال میکند و میگوید ظهور معنای دیگری دارد. پس شاهد این مدعا این است که فقها در بسیاری از ظهورات آیات با یکدیگر اختلاف دارند.
شیخ انصاری بر اخباریان اشکال وارد کرده است. اشکال اول این است که تبیین احکام به غیر ظاهر خطابات، تالی فاسدی دارد که هیچ کس نمیتواند به آن ملتزم شود. آن تالی فاسد چیست؟ اینکه شارع در تفهیم مقاصد خودش، رسم عقلا را رها و راه غیرعقلایی را طی کرده است. نمیتوان به این قول ملتزم شد. اشکال دوم این است که اغراء به جهل لازم میآید. چرا؟ چون مکلفین بعد از هزار سال، قرینه خاصه ندارند که مراد شارع را از خطابات بفهمند. اخباری و اصولی در این امر متفق هستند که قرائن خاصه در زمان ما منتفی شده است.
وحید بهبهانی نیز برای نقد این دیدگاه اخباریان، بر این نکته تأکید کرده است بعد از قرنها قرینههایی که در زمان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) وجود داشت منتفی شده است و دیگر وجود ندارد. پس چارهای نداریم مگر اینکه به قواعد عمومی عقلایی عمل کنیم. در میان اصولیین کسی که بیش از همه به نظرات اخباریان تعرض کرد وحید بهبهانی است.
پس شیخ هم میگوید اشکال دوم این ادعا اغراء به جهل است، چون مخاطب فعلی قرآن قرینه خاصه در اختیار ندارد. اگر شما بگویید در خصوص همه آیات روایاتی بیان شده است که قرائن خاصه را بیان میکند، این ادعا هم درست نیست. علاوه بر این، اصلا بر اساس دیدگاه شما رفض قرآن لازم میآید، یعنی قرآن را کنار بگذاریم. پس دو اشکال در این رابطه وارد است.
اشکال سوم شیخ انصاری به مدعای اخباریان این است که اخذ به ظواهر، تفسیر نیست. تفسیر معنای عرفی دارد. تفسیر یعنی کشف قناع. وقتی عقلای عالم به ظاهر عمل میکنند در آن قناعی نمیبینند. پس اخذ به ظواهر از قبیل تفسیر نیست تا مشمول روایات نهی از تفسیر به رأی شود.
مقصود از روایات تفسیر به رأی چیست؟ به نظر شیخ انصاری تفسیر به رأی دو معنا دارد. معنای اول این است که به وجوه عقلیه ظنیه مثل استحسان و قیاس عمل کنیم تا خطابات را بفهمیم. یک معنای دیگر این است که برخی همان اول که آیات را میشنوند یک معنایی به ذهنشان میرسد و همان را به عنوان مقصود شارع از آیه استظهار میکند و به قرآن نسبت میدهند.
شیخ انصاری در اینجا بحث علم اجمالی را هم مطرح میکند؛ یعنی اخباریان میگویند ما علم اجمالی داریم که اکثر آیات قرآن تخصیص خورده است. لذا نمیتوانیم به ظهورات عمل کنیم. شیخ انصاری میگوید که اگر میدانیم آیات تخصیص خورده است، مخصصها را هم میشناسیم. پس به سراغ مخصصات میرویم و اکثر آیات را تخصیص میزنیم. سپس علم اجمالی ما منحل و تمام میشود.
شبهه سوم این است که اخباریان میگویند که قرآن میفرماید: «فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ؛ اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مى كنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشه داران در دانش كسى نمى داند». این آیه یعنی اخذ به متشابه ممنوع است. روایات خاصی هم وارد نشده است که بگوید منظور از متشابه چیست. نتیجه اینکه اخذ به ظواهر داخل اخذ به متشابه میشود. پاسخ این مدعا این است که متشابه یک معنای عرفی دارد. آیا عرف بین متشابه و محکم فرق نمیگذارد؟ آیا ظاهر داخل متشابه است؟ پس اخذ به ظاهر، داخل در اخذ به متشابه نیست.
نسبت به مدعای اخباریان یک اشکال دیگر هم مطرح است. یک اشکال کبروی این است که اگر ما به حجیت ظواهر قائل نباشیم، باید به روایات عمل کنیم و این موجب رفض و کنار گذاشتن قرآن است. اشکال صغروی هم این است چه کسی گفته که باید در اکثر آیات به روایات مراجعه کنیم. مراجعه به روایات در امور عبادی است نه در معاملات. در معاملات عناوین عرفیه وجود دارد و مراد را روشن میکند. پس در مباحثی مثل بیع، ارث و ... روایات، آیات را تفسیر نمیکند.
انتهای پیام