تحقق دانشگاه اسلامی و به دنبال آن دانش اسلامی و علوم انسانی اسلامی یکی از اهدافی است که درباره دانشگاهها دنبال میشود و تاکنون نشستها و سمینارهای زیادی در این موضوع برگزار شده اما هنوز چندان موفقیتی به دست نیامده است.
برای بررسی بیشتر این موضوع با حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا شریعتمداری، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب قم، به گفتوگو نشستیم. شریعتمداری در بخش اول این گفتوگو (اینجا) به بررسی وضعیت دانشگاه اسلامی در ایران و همچنین نگاه حوزههای علمیه به اسلامیسازی علوم پرداخت.
بخش دوم و پایانی گفتوگوی خبرنگار ایکنا با حمیدرضا شریعتمداری که یک ماه قبل انجام شده را میخوانید:
ایکناـ به نظر شما بهترین برداشت از اسلامی شدن دانشگاهها و راهکار تحقق آن چیست؟
متأسفانه از یک سو درباره این صحبت میکنیم که نباید تفکر دینی را بر دانشجویان تحمیل کرد اما از سوی دیگر مشاهده میکنیم کسانی تفکر غیردینی و ضد دینی را در دانشگاهها القا میکنند. گاهی مشاهده میکنیم یک استاد فیزیک چنین سخنانی بر زبان میراند اما واقعیت این است که این مسئله ربطی به فیزیک ندارد بلکه تفکر دینی مربوط به حوزه فلسفه و الهیات است ولی برخی اساتید در قالب فیزیک، الحاد، بیدینی و بیخدایی را تبلیغ میکنند.
معتقدم اگر اساتید و دانشجویان ما در یک فضای تربیت شده دینی پرورش پیدا میکردند اسلامی کردن دانشگاهها هم محقق میشد. طبیعتآً توجه به مظاهر و شعائر اسلامی به طور کلی میتواند در دستور کار دانشگاهها و دانشجویان قرار بگیرد اما باید توجه داشته باشیم وقتی جامعه خاصی داریم نمیتوانیم بخشی از آن، که همان دانشگاه باشد را جدا کنیم و بگوییم در آن محیط، شرایط باید به گونهای دیگر باشد. مثلاً نمیتوانیم بگوییم که وضعیت حجاب در دانشگاهها باید با بیرون از دانشگاه متفاوت باشد چراکه جامعه همانند یک سیستم به هم پیوسته است. به نظر بنده این بهترین برداشت از اسلامی شدن دانشگاه است.
البته این موضوع فقط اختصاصی به دانشگاه ندارد. مگر مدیران و کارمندان ما چقدر تربیت دینی و اخلاقی دارند؟ مگر خود ما روحانیون چقدر تحت تربیتهای دینی و اخلاقی قرار گرفتهایم؟ ممکن است بنده در زمینه دینی به تخصصی رسیده باشم اما آیا واقعاً از لحاظ دینی به طور کامل تربیت شدهام؟ در روایتی از امیرالمؤمنین(ع) هم آمده است «مَن نَصَبَ نَفسَهُ للنّاسِ إما ما فليَبدأ بتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ، و ليَكُن تأديبُهُ بسِيرَتِهِ قَبلَ تأديبِهِ بلِسانِهِ، و مُعَلِّمُ نَفسِهِ و مُؤدِّبُها أحَقُّ بالإجلالِ من مُعَلِّمِ النّاسِ و مُؤدِّبِهِم؛ هر كه خود را در مقام پيشوايى مردم قرار دهد بايد پيش از تعليم ديگران، به تعليم خود بپردازد و پيش از آنكه به زبانش تربيت كند، با رفتار خود تربيت نمايد و كسى كه آموزگار و مربّى خود باشد بيشتر سزاوار بزرگداشت است تا آن كه آموزگار و مربى ديگران است». کسی که خودش را تربیت نکرده است نباید سراغ دیگران برود بلکه اولیتر آن است که خودش را تربیت کند چراکه این بسیار مهمتر است تا اینکه دنبال تعلیم، تأدیب و تربیت دیگران باشد.
ایکناـ چگونه باید این تربیت اسلامی را عملی کنیم؟
معتقدم باید دانشگاهها را به سمت تربیت اسلامی و دینی میبردیم تا دانشجو و استاد مسلمان تربیت میکردیم. البته طبیعی است که باید به تکثرها احترام بگذاریم چراکه ممکن است کسانی باشند که این مدل از تربیت را نپسندند و نپذیرند. همچنین باید انواع مختلف دینداری را بپذیریم چراکه دینداری یک شکل خاص ندارد. با پذیرش این تکثرها میتوانستیم یک محیط دانشگاهی داشته باشیم که حداقل فردی که میخواهد متعهد و متدین باشد بتواند در این محیط دانشگاهی، اهداف علمی خود را دنبال کند.
متأسفانه در شرایط کنونی به وضعیتی رسیدهایم که کسانیکه متدین هستند و تعهد و علایق انقلابی و اسلامی دارند در دانشگاهها تحت فشارند. ممکن است در نظامات رسمی اینگونه افراد دارای دست بالا باشند اما در متن و واقعیت جامعه دانشگاهی به حاشیه رفتهاند و دگراندیش تلقی میشوند. اگر ما یک کار تربیتی درازمدت انجام داده بودیم بعد از یکی دو نسل متمادی به وضعیت مناسب در زمینه دانشگاه اسلامی رسیده بودیم اما الان وضعیت مناسبی نداریم. از سوی دیگر ما باید فعالیتهای تربیتی را از مدارس شروع کنیم تا میوهاش را در دانشگاهها بچینیم.
بنده که الان در شهر قم با معلمان و مدارس سر و کار دارم، به خوبی مشاهده میکنم که اکثریت دخترانی که از روی ناچاری در مدارس قم چادر میپوشند خارج از محیط مدرسه و خارج از شهر قم مقید به این حجاب و چادر نیستند؛ این هم مسئلهای است که ما نتوانستهایم آن را حل کنیم. گاهی سرمایهگذاریهای زیادی برای استفادههایِ خاص سیاسی انجام دادهایم و از سوی دیگر در ورود تکنولوژیهای آموزشی تأخیر کردیم و همه مشکلات رفاهی، معیشتی، بحرانها و آسیبهای اجتماعی را بر سر جامعه آوار کردهایم اما از سوی دیگر انتظار داریم این دانشجو یا استاد ما در یک فضای آرمانی دینی که ما دلمان میخواهد نفس بکشند و تفکر و عمل کنند اما واقعیت این است که این اتفاق دور از دسترس است.
حداکثرگرایی را در دستور کار قرار دادهایم
اگر نظامهای کمونیستی در کشورهایی که سابقاً کمونیست بودند و بنده در برخی از آنها سالها زندگی کردهام و شرایط آنها را دیدهام موفق شدند با اعمال فشار یک دانشگاه ایدهآل خودشان را ایجاد کنند ما هم موفق میشویم. این در حالی است که ما یک دهم سختگیریهای آنها را هم اعمال نکردهایم. آنها بسیار تلاش کردند که محیط دانشگاهی را کاملاً در چهارچوب مانیفست حزب قرار دهند اما سؤال این است که آیا آنها در تحقق این هدف موفق شدند؟ واقعیت این است که آنها توفیق نداشتند و ما هم نمیتوانیم با نسخههای تحمیلی و اعمال فشارهای سنگین به تحقق دانشگاه اسلامی بپردازیم.
اینکه امروزه دانشگاه اسلامی محقق نشده به این دلیل است که ما حداکثرگرایی را در دستور کار قرار دادهایم در حالیکه برنامه مشخصی برای آن نداشتیم و مجریان هم خودشان مجهز، مهذب و خودساخته نبودند بنابراین فعلاً به وضعیت آشفتهای در جامعه به طور عام و دانشگاهها به طور خاص رسیدهایم.
ایکناـ در ابتدای این گفتوگو (بخش نخست) فرمودید علوم انسانی اسلامی در حوزههای علمیه طرفدار چندانی ندارد. دلیلتان برای این سخن چیست و علت آن را چه میدانید؟
علت این است که در طول تاریخ تمدن اسلامی، چنین حرفهایی مطرح نبوده است. اگر ابن هیثم ریاضیدان بوده صرفاً در چهارچوبها و ضوابط خاص خود به علم ریاضیات اشتغال داشته است. حتی در زمینههایی همانند اخلاق که نزدیک به دین است وقتی یک فیلسوف اخلاق از اخلاق بحث کرده نگاه فیلسوفانه با سازوکارهای خاص آن علم داشته است. در گذشته تمدنی ما تلقی این نبوده که همه دانشها باید یک پسوند اسلامی بخورد بلکه بسیاری از بخشهای برخی از دانشهای ما همانند کلام که پسوند اسلامی داشته، کلام عقلی است و اساساً رنگ و بوی اسلامی و دینی ندارد و از دل همینها فلسفه بیرون آمده است.
لذا اینکه همه دانشها باید اسلامی شود تحمیلی بر ذائقه و ذهنیت و تلقی عمومی در جهان اسلام و تمدن اسلامی است. البته یک عالم میتواند متعهد و متدین باشد و از تحقیقات علمی پلی برای عروج معنوی و خدمت به بشریت بسازد اما در فضای علمی که اصطلاحاً فضای گردآوری، داوری، توصیف و تبیین است و حتی در بسیاری از مواردی که جنبه توصیهای و هنجاری دارد یک عالم که ممکن است مسلمان، مسیحی یا یهودی باشد بر اساس سازوکارهای علمی عمل میکند. البته درست است که برخی از جهتگیریهای کلی وجود دارد که فلسفه و دین به آنها توجه دارند و در این جهتگیریها میتوانیم از دین مدد بگیریم ولی عرصه علوم، عرصه روشهای علمی خاص خودش است و در جایی متکی بر نقل، در جایی متکی بر تجربه و در جایی متکی بر محاسبات است.
روی تقویت علمآموزی سرمایهگذاری کنیم
اگر مرحوم آیتالله حسنزاده آملی، ریاضیات میخواند احساس نمیکرد که ریاضی خواندن وی با یک ریاضیدان غربی فرق دارد. وقتی علامه طباطبایی به فلسفه میرسید میگفت برخی از باورهای خودتان را در طاقچه بگذارید تا ببینیم عقل در این زمینهها چه میگوید بنابراین میتوانیم جهتگیریهای وحیانی و دینی را بر هر نگرش و کار علمی و عملی حاکم کنیم اما نباید شرایط به گونهای باشد که علم و جامعه خودمان را زمینگیر کنیم.
ما باید در همه عرصههای علمی از پیشتازان باشیم به جای اینکه روی اسلامی کردن علوم سرمایهگذاری کنیم که تاکنون هیچ کسی نتوانسته است نسخه معقولی از آن ارائه دهد و اجرا کند. سؤال این است که نه تنها در علوم طبیعی بلکه حتی در علوم انسانی، اسلامی شدن قرار است ماهیتاً چه تغییری در علوم ایجاد کند؟ آیا برای حل مشکل تورم، یک مسلمان ایده متفاوتی دارد؟ واقعیت این است که روشهایی برای مقابله با این پدیده وجود دارد که برخی موفقتر بودهاند و برخی نیز در زیستبومهایی نتیجه ندادهاند لذا راهکاری غیر از آنها وجود ندارد بنابراین اگر روی مطالعات علمی و تقویت علمآموزی در کشور سرمایهگذاری میکردیم حتماً زودتر به نتیجه میرسیدیم.
گفتگو از اکبر ابراهیمی
انتهای پیام