به گزارش ایکنا، آیتالله مهدی هادوی تهرانی، 7 فروردین ماه و به مناسبت ایام ماه رمضان در مسجد اعظم قم به تفسیر سوره مبارکه نمل پرداخت که متن سخنان ایشان در ادامه میآید:
طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾ هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ
این سوره با حروف مقطعه شروع شده است؛ علامه طباطبایی 11 قول در این زمینه نقل کردهاند و معتقدند که رمزی میان خداوند و پیامبر(ص) است و بنده معتقدم که هرچند این احتمال وجود دارد ولی شاید احتمال قویتر این باشد که خدا اشاره کرده است که قرآن با همه معجزات و پیچیدگیهای محتوایی و زیباییها که دارد از همین حروف ساده تشکیل شده است و معمولا بعد از این حروف هم اشاره به خود قرآن شده است. البته جمع میان این دو هم مشکلی ندارد.
خداوند فرمود طس؛ بلافاصله بعد از حروف مقطعه فرموده اینها آیات قرآن هستند، قرآن یعنی آنچه خواندنی است و کتاب مبین یعنی آنچه مکتوب است؛ قرآن به اصوات و لفظ اشاره دارد و کتاب اشاره به نوشته دارد که دال بر الفاظ است. قرآن نوشته مبین است یعنی مرز بین حق و باطل را تعیین میکند و به همین دلیل هم به قرآن فرقان گفته شده است.
قرآن همانطور که قبلا تذکر دادیم براساس فرمایش آیتالله شاهآبادی، استاد اخلاق امام، تنزل علم الهی و معجزهای است که در طول تاریخ آن را نشان میدهد. این قرآن هدایت و بشارت برای اهل ایمان است چون ایمان سخت است و اگر انسان بخواهد ملتزم به احکام الهی باشد باید روی هواهای خودش قدم بگذارد و قدم نهادن بر هوای نفس کار دشواری است به همین دلیل خداوند مؤمنان را تشویق کرده است و به آنها بشارت میدهد. این هدایت هم به زمان و به مکان خاصی وابسته نیست بلکه در همه زمانها و مکانها وجود دارد و البته آثار ایمان هم منحصر به آخرت نیست و مؤمن در دنیا هم اثر ایمان خودش را میبیند. خداوند در سوره طارق فرمود: ان کل نفس لما علیها حافظ؛ یعنی خداوند از همه انسانها محافظت میکند و البته مؤمن از حفاظت خاص الهی برخوردار است.
در اینجا چون واژه مؤمن آمده است بلافاصله خداوند مؤمن را توضیح داده و فرموده است: الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ. مؤمنان کسانی هستند که نماز را به پا میدارند و زکات میدهند و این کار را با ایمان به خدا انجام میدهند. البته خیلی گفته شده است که نمازخواندن با اقامه نماز فرق دارد، اقامه نماز یعنی فراهمکردن شرایط برای اینکه دیگران هم نماز بخوانند ولی ظاهرا این برداشت منطبق بر آیات نیست و اقامه نماز با خواندن آن فرقی ندارد. از جمله اینکه فرموده است: أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا.
زکات هم دو معنا دارد؛ معنای عام که همه نوع واجبات مالی است و زکات به معنای خاص که بر 9 چیز تعلق میگیرد و در اینجا مراد از زکات، مطلق واجبات مالی است و این دو مصداق یعنی نماز و زکات که فراوان در قرآن، تاکید شده است؛ نماز مصداق بارز فعل عبادی است. یعنی فرد نمازخوان اهل روزه و حج و زکات و ... هم هست.
ما در بحث اقتصاد اسلامی توضیح دادیم که زکات سبب میشود تا دهکهای پایین جامعه هم از اموال کشور بهرهمند شوند. پرداخت زکات و به تعبیری مالیات کار دشواری است زیرا دادن زکات و مال گاهی از جاندادن سختتر است و بعد فرموده است که مؤمنینی که این ویژگیها را دارند به آخرت هم یقین دارند؛ علامه طباطبایی در آیه 147 اعراف فرموده است افرادی که آیات خدا و لقای آخرت را تکذیب کنند اعمالشان حبط خواهد شد و مقصود خدا در اینجا این است که اگر فردی با ایمان به آخرت نماز خواند ثواب میبرد وگرنه اعمال او حبط خواهد شد و اگر با ایمان به خدا زکات داد پذیرفته است وگرنه عملش حبط خواهد شد.
متفق علیه است که زکات جزء افعال عبادی است و در پرداخت آن قصد قربت لازم است البته در مباحث فقهی گفته شده است که ما روایت نداریم که خمس و زکات باید به قصد قربت باشد و این فقط مورد اجماع علماست که کاشف از رای معصوم است ولی بنده عرض میکنم که این آیه و هم بالاخره هم یوقنون میتواند دال بر این باشد که زکات، امری عبادی است.
خداوند بعد از اینکه ویژگی مؤمنان را بیان کرد فرمود: إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ. ما اعمال کسانی را که به قیامت ایمان ندارند تزیین میکنیم و فکر میکنند کار مهم و خوبی انجام میدهند ولی در حقیقت در حیرت و سرگردانی و سرگشتگی هستند.
سرگردانی انسان معاصر از مصادیق این آیه شریفه است و برخی تصور میکنند کارهای خوبی انجام میدهند ولی در گمراهی هستند مثلا فلان هنرپیشه فیلمهای مستهجن تن به هر کثافتی میدهد ولی تصور میکند کار خوبی میکند و اگر به زندگی اینها مراجعه کنیم هرچند به ظاهر ثروتمندند ولی در درون، فروریخته و سرگردان و گرفتار بیماری روانی و افسردگی و ... هستند و گرفتار خودکشی و ... میشوند.
یک عده انسان نادان هم اینها را دنبال میکنند و اینها را تبدیل به سلبریتی میکنند و از آنها الگو میگیرند در حالی که سرگردانند و نمیدانند از کجا آمدهاند و به کجا میروند و گرفتار خودشان هستند و خداوند هدایت را از آنها برداشته است و حق و باطل را تشخیص نمیدهند.
در ادامه هم فرموده است: أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ؛ عذاب سخت قیامت برای اینها است و در قیامت هم بیشترین خسارت را خواهند دید. علامه فرموده است که مراد قرآن از اخسرون شاید این است که اینها در نامه عمل خود چیزی جز بدبختی و عذاب نمیبینند در صورتی که تصور میکنند کارهای نیک انجام دادهاند. البته ممکن است خدماتی مانند کمک به فقرا و نگهداری چند بچه یتیم را هم انجام داده باشند ولی چون با نیت قرب الهی نبوده است ثمری برای آنان ندارد و اعمالشان حبط میشود.
بنابراین اگر ایمان به قیامت نباشد اعمال خوب هم حبط خواهد شد. البته ما وقتی از مؤمن سخن میگوییم یعنی کسی که به اسلام و به خصوص شیعه ایمان دارد ولی معنای آن این نیست که اگر کسانی ایمان به آخرت دارند ولی پیرو مکتب اهل بیت(ع) و اسلام نیستند جزء دسته کفار باشند زیرا کسانی هستند که به خدا و آخرت ایمان دارند ولی مسلمان و شیعه نیستند یعنی معذور و به اصطلاح فقهی جاهل قاصر هستند ایمانشان پذیرفته است و باعث میشود اعمالشان حبط نشود.
در بحث فقهی گفته شد که معذور یعنی اینکه اسلام به گوش فرد نخورده است و راهی برای شناخت اسلام ندارد که البته امروز کمتر کسی است که بتواند بگوید من راهی برای کشف اسلام و شناخت آن ندارم و به راحتی از طریق فضای مجازی میتواند.
کسی که مانع معرفتی دارد یعنی یقین دارد که راه حق همان است که خودش به آن معتقد است و بقیه راهها باطلند دنبال راه حق واقعی نخواهد رفت و چنین آدمی مقصر است نه قاصر.
به هر حال خداوند فرموده است کسانی که مؤمناند قرآن برای آنان بشارت و هدایت است و اینها زکات میدهند و نماز میخوانند ولی کسانی که گرفتار گمراهی هستن به عذاب الهی خواهند رسید و بیشترین ضرر را در قیامت میکنند.
در آیه ششم هم فرموده است: وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ. یعنی قرآن از نزد کسی است که کارش روی حساب و کتاب است و او علیم است و میداند. این دو صفت را خداوند در آیات متعدد تکرار کرده است یعنی حکمت و علم یعنی کارهای خدا از روی حکمت و علم است و بی جهت کاری انجام نمیدهد و اگر ما به این دو باور داشته باشیم زندگی ما تغییر خواهد کرد. ما تلاش خودمان را باید بکنیم ولی بدانیم همه چیز از روی حکمت و علم الهی است. ایمان ما متاسفانه چون لقلقه زبان است خیلی اوقات تلاش میکنیم برخی گرهها را با دندان بازکنیم ولی بدتر گره کور میزنیم در حالی که اگر به خدا واسپاریم گرهها باز خواهند شد.
انتهای پیام