نوجوانی را میتوان پرچالشترین دوره زندگی هر فرد در نظر گرفت و گذار سلامت از این دوران نیازمند شناخت است؛ هرچه والدین، نظام تعلیم و تربیت و جامعه شناخت خود را از دوره نوجوانی ارتقا دهد، گذار از این دوران آسانتر خواهد بود و شاهد چالشها، اختلالات و معضلات کمتری خواهیم بود.
نوجوانی دورهای از گذار زیست انسانی از کودکی به جوانی است، یعنی فرد هنوز هم کودک است و هم نیست و هم جوان است و هم نیست. این جمع نقیضین که در کلام هم گران میآید در زندگی بسی گرانتر است و به همین علت این دوره پرچالش است.
ایکنا برای پرداختن به موضوع «شناخت چالشهای روانشناختی نوجوانان» گفتوگویی با نفیسه غایبی، روانشناس بالینی انجام داده است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
باید ابتدا درک صحیحی از دوره نوجوانی داشته باشیم و ببینیم دوره نوجوانی چیست و به چه بازه زمانی اختصاص مییابد. این دوره، مرحله گذر از کودکی به بزرگسالی است. در مراحل رشد انسان، اگر از دوره جنینی و نوزادی صرفنظر کنیم، باید دوره نوجوانی را متفاوت از دورههای دیگر بدانیم؛ چراکه در مراحل رشد انسان، هیچ دورهای به اندازه دوره نوجوانی دستخوش تغییر و تحولات جسمی، فیزیکی، روانی، اجتماعی و ... نیست و در هیچ دورهای تغییرات چنین سریع رخ نمیدهد.
دوره نوجوانی به طور عام از ۱۰ سالگی به بعد را شامل میشود و میتواند تا حدود ۲۰ تا ۲۵ سالگی هم ادامه داشته باشد و براساس شرایط جسمانی و روانی نوجوانان، دوره متفاوتی را برای ورود به بزرگسالی رقم بزند. در مجموع، این دوره در رشد روانی، جسمی و جنسی انسان بسیار مؤثر و حائز اهمیت است. یکی از دلایل اهمیت آن نیز رشد سریعی است که در ابعاد گوناگون در انسان رخ میدهد. به طور کلی رشد دوره نوجوانی را میتوانیم به سه مرحله تقسیم کنیم،چ. یکی مرحله پیش نوجوانی است که ۱۰ تا ۱۳ سالگی را در نظر میگیریم و این دوره با تغییرات زیستی و شروع دوره بلوغ و آغاز تغییرات جسمی همراه است و نشانههای اولیه تغییرات جسمی در نوجوانان دختر و پسر، تمایزات خود را نشان میدهد. در شروع دوره نوجوانی و بلوغ، شاهد یکسری تغییرات هورمونی و زیستی هستیم که به تدریج بدن از حالت کودکی متمایز میشود، کمی قد میکشند، اندامهای جنسی شروع به رشد اولیه میکنند، خلق و خوی آنها هم قدری تغییر میکند؛ اما هنوز گرایشاتی به دوران کودکی دارند که کاملاً مشهود است. بعد از آن وارد مرحله میانی نوجوانی میشوند که از ۱۴ تا ۱۷ سالگی را شامل میشود و بیشتر اختصاص به تکمیل شدن تغییرات جسمی و جنسی دارد. ترشحات هورمونهای جنسی در این دوره کامل میشود و آنها احساسات متناقض را بیشتر تجربه میکنند، یعنی یک لحظه احساس غمگینی دارند، لحظه دیگر بسیار شاد هستند. درواقع آنها هویت جنسی خود را جستوجو و تجارب اولیه احساس بزرگسالی را به صورت ذهنی و روانی تجربه میکنند.
بعد از آن، دوره پایان نوجوانی از ۱۸ سال به بعد را شامل میشود که معمولاً با پایان تحصیلات دانشآموزان مصادف است. در این سن، آنها به تدریج برای ورود به بازار کار آماده میشوند و فضای متفاوتتری را تجربه میکنند. در این مرحله که ممکن است تا ۲۵ سالگی یا پایان تحصیلات دانشگاهی هم ادامه یابد، به تکمیل هویت، رشد شخصیت و بلوغ جسمی و جنسی آنها اختصاص دارد. آنها وارد دوره بزرگسالی میشوند و زندگی مسئولانه را برای نخستین بار تجربه میکنند. به همین دلیل است که دوره نوجوانی را دوره بحرانی و پراهمیت میدانیم.
تغییرات سریع در نوجوانان، موجب ایجاد یکسری چالشها میان والدین و آنها و حتی جامعه و نوجوان میشود. اگر این چالشها به خوبی برطرف نشوند و آنها را به خوبی نشناسیم، همچنین گفتوگو و راهحلی برای آنها در نظر نگیریم، حل نشدن این چالشها در درازمدت، منجر به بروز آسیبهای روانی میشود. پس باید چالشها و تعارضات را بررسی کنیم، که البته این چالشها در دوران نوجوانی طبیعی هستند و شناخت آنهاست که اهمیت ویژهای دارد. درواقع پرداختن و رسیدگی به این چالشها کمک میکند، نوجوان به سلامت از آنها عبور کند. اگر آنها را نادیده بگیریم، انکار کنیم، نسبت به آنها بیتوجه باشیم و اهمیت آنها را مورد توجه قرار ندهیم، باعث ماندگاری این چالشها و تبدیل شدنشان به آسیب روانشناختی عمیق در نوجوان خواهد شد که بزرگسالی او را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
چالش تغییرات جسمی و جنسی: اولین چالشی که اغلب نوجوانان با آن مواجه هستند، تغییرات جسمی و جنسی است. نوجوان در این سن به بلوغ جسمی و جنسی میرسد، فیزیک و اندامهایش دستخوش تغییر میشوند، پس لازم است والدین نسبت به این چالش آگاه باشند و درک کنند. مثلاً برجسته شدن سینههای دختران باعث میشود نوع پوشش آنها تغییر کند تا احساس شرم و خجالت نداشته باشد. اگر خانواده به این موضوع اهمیت ندهد، تا زمانی که سازگاری نسبت به این تغییر ایجاد نشده است، شاید منجر به خجالت عمیق، انزوا و اضطراب اجتماعی در نوجوان شود؛ بنابراین باید به اقتضای سن نوجوان و با تغییرات آن همسو باشیم، آنها را نادیده نگیریم و نگوییم همین هست که هست و طبیعی است؛ بلکه باید خودمان را در فضای نوجوان تصور کنیم؛ چراکه همه والدین این سنین را گذراندهاند و کافی است بخشی از چالشهای خود را در این دوره به یاد آورند.
اقتضائات هر دورهای هم دستخوش تغییر است و والدین باید نیازهای جنسی نوجوانان را بشناسند؛ چراکه تمایلات جنسی در این دوره ایجاد میشود و تنها راه گذر از این تمایلات، کسب آگاهی است و باید به نوجوان آگاهیهای متناسب با این سن ارائه شود. یعنی مسائل را انکار نکنیم یا نادیده نگیریم و فضای امنی را ایجاد کنیم تا پرسشهای خود را در این زمینه با والدین مطرح کنند؛ چراکه یکی از تعارضات در این سن، تمایلات جنسی است و ذهن جستجوگری در آنها ایجاد میکند که تمایل دارند این اطلاعات را کسب کنند. اگر این فضای امن و اعتماد متقابل میان والدین و نوجوانان ایجاد نشود، مطمئناً نوجوان برای یافتن پاسخ پرسشهایش به منابع غیردرست دسترسی پیدا خواهد کرد و از شبکههای اینترنتی جستوجو خواهد کرد یا از دوستان و سایر افراد خواهد پرسید و ممکن است پاسخ نامناسب یا اطلاعات ناقصی به دست آورد که باعث گمراهی او شود.
نکته مهم در گذر از چالش تغییرات جسمانی و جنسی این است که باید والدین همواره آماده باشند و فضای امنی را ایجاد کنند، پرسشگریهای نوجوان را قضاوت نکنند، قبل از هر اطلاعاتی، بدانند که دانستههای نوجوان درباره آن موضوع چیست، از چه منابعی این اطلاعات را به دست آوردهاند و تلاش کنند اطلاعات صحیحی را برای آنها بیان کنند و اگر در پاسخگویی ناتوان هستند، حتماً از یک روانشناس متخصص و حاذق کمک گیرند.
تعارضات خانوادگی: چالش تعارضات به ارتباط امن میان والدین و فرزندان برمیگردد و اینکه توجه کنیم برجستهترین نیاز دوران نوجوانیاش آزادی است. نوجوان تمایل دارد حق انتخاب، خودمختاری و آزادی داشته باشد و دست به انتخاب بزند. شاید از والدین بسیار شنیدهایم که مگر ما نوجوان نبودیم، مگر ما جرئت میکردیم فلان کار را انجام دهیم. باید بدانیم که نوجوانی آنها ۲۰، ۳۰ سال پیش بوده و شکاف عمیقی میان نسل گذشته و فعلی وجود داشته و دارد که درک کردن اقتضات و شرایط حال حاضر جامعه کمک میکند، این تعارضات به حداقل خود برسد؛ چراکه شکایت و گلایه عمدهای که از زبان نوجوانان میشنویم، این است که والدین ما را درک نمیکنند.
شنیدن حرفهای نوجوانان گام اول در رفع این چالش است و مهارتهای زندگی در این زمینه به ما کمک میکند تا ارتباط امن و سالمی را با فرزندان خود داشته باشیم. مهارت گوش دادن، یکی از مهارتهای مهم در ارتباطگیری است. والدین باید در این سن بیش از هر دورهای به صحبتهای نوجوان گوش دهند و این گوش دادن عاری از هر گونه تحقیر، سرزنش و قضاوت باشد. صحبتهای آنها را بشنوند و درک کنند و درباره عبور از این چالشها و خواستههای نوجوان حد و مرزهایی را با نظر آنها تعریف کنند. یکی از تعارضات خانوادگی این است که نوجوان میخواهد استقلال بیشتری داشته باشد، تعریف این حد و مرزها باعث میشود، این چالشها و تعارضات کمتر شود.
والدین باید درک کنند که نوجوان در این سن تمایل بیشتری به خلوت کردن با خود و وقت گذراندن با دوستانش دارد، در حالی که محور اصلی کودک، والدینش است و والدین در مرکزیت ذهن کودک قرار دارند، اما در مرکز ذهن نوجوان، فقط والدین حضور ندارند، بلکه جمع دوستان، علایق و اسطورههای آنها نیز در مرکز ذهن هستند. شناخت این علایق و تمایلات به ما کمک میکند، با سلامت بیشتری از این دوران عبور کنیم.
تغییرات عاطفی و روانی: یکی دیگر از چالشها و تغییرات نوجوانان، تغییرات عاطفی و روانی است. در این دوره به واسطه تغییرات هورمونی که نوجوان در این سن تجربه میکند، به نوعی بمباران هورمونی رخ میدهد. معمولاً بیشترین نوسانات خلقی در این دوران دیده میشود و میتواند در یک لحظه شادترین فرد روی زمین و در لحظه دیگر غمگینترین فرد باشد. اگر والدین این حالات را درک نکنند و با نوجوان همسو نشوند، متأسفانه منجر به آسیبهای ماندگار هم در رابطه آنها و هم شرایط نوجوان خواهد شد. بنابراین باید حد و مرزها را بدانیم؛ چراکه فاصله این شادی و غم میتواند کوتاه باشد. البته باید به حالات غمیگن نوجوان توجه کرد، چون میتواند او را مستعد افسردگی ماندگار کند که والدین و افراد نزدیک نوجوان میتوانند این حالات را به خوبی درک کنند و از کمک یک متخصص بهره ببرند.
پذیرش و تأیید اجتماعی: نوجوان در این سن برای تأیید و پذیرفته شدن از سوی گروههای هم سن و سال خود، بسیار تحت فشار است و تلاش زیادی میکند تا اعتماد به نفس و عزت نفس خود را از این جهت تقویت کند. این چالش بسیار پررنگ است و حتی میتواند خلق و خو و شخصیت نوجوان را در بزرگسالی تعیین کند. همچنین ممکن است در این دوره دچار انزوای اجتماعی شود و یا در رأس و مرکز گروههای اجتماعی قرار گیرد.
آنچه اهمیت دارد، درک صحیح نیازهای روانی است. هر انسانی از بدو تولد یکسری نیازهای روانی دارد که جنبه ژنتیک پررنگی دارند، البته محیط هم در آن تأثیر دارد، اما جنبه ژنتیک آن انکارناپذیر است و قویتر از جنبه محیطی است. پنج نیاز روانی در این زمینه وجود دارد که همانند موتورهای یک ماشین، روان ما را میسازند و شامل نیاز به بقا، احساس تعلق، نیاز به قدرت و پیشرفت، نیاز به آزادی و نیاز به تفریح است.
افراد در تمام مراحل زندگی در تلاش برای تأمین شدن و ارضا کردن این پنج نیاز روانی هستند و دائماً این موتورهای روان را باید با رفتارهای معتدل تغذیه کنند. منتها در برههای از زندگی یکسری از این نیازها برجستهتر از سایر نیازها میشوند. معمولاً در دوره نوجوانی عشق و احساس تعلق یکی از نیازهای روانی مهم است، عشق به معنای عمق دوست داشتن و عمق روابط است و تعلق به معنای تعدد و گستردگی، شبکههای ارتباطی ما را میسازد و هر دو در دوره نوجوانی تمایل بیشتری پیدا میکنند تا تغذیه روانی بیشتری شوند. در کنار آن نیاز به آزادی، خودمختاری و حق انتخاب داشتن از برجستهترین نیازهایی است که نوجوان تمایل به مانور روی آنها دارد. بعد از آن، نیاز به قدرت و پیشرفت است. شاید نوجوانان کمتر به نیاز برای بقا توجه داشته باشند(نیاز به بقا به معنی، هر آنچه به زنده بودن ما مربوط میشود، است) و بعد از آن نیاز به تفریح است که از بدو تولد تا آخر همراه ما بوده و شکلهای مختلفی دارد.
در مجموع تأیید و پذیرش اجتماعی چالشی است که هم ارضا شدن نیاز به عشق، احساس تعلق، نیاز به قدرت و پیشرفت و نیاز به آزادی ما را تأمین میکند، حتی نیاز به تفریح و وقتگذرانی با همسالان نیز تحتالشعاع این نیاز است.
چالشهای تحصیلی نوجوانان: فشارهایی که مدرسه، خانواده و انتظاراتی که از نوجوان برای کسب نمرات بهتر دارند، فشار روانی و استرس زیادی را به نوجوان وارد میکند. حتی آنها را به سمت رقابت با همنوعان و همکلاسیهای خود سوق میدهد. بسیار مهم است که فشار حداقلی را به نوجوان وارد کنیم و حتی ایدهآلتر این است که فشاری را از این جهت به نوجوان وارد نکنیم و اجازه دهیم خودشان تجربه کسب کنند و در زمینه انتخاب رشته و مسائل دیگر خودشان انتخابکننده باشند و ما فقط به عنوان منبع آگاهیدهنده و نه منبع اهرم فشار باشیم. آگاهی دادن به نوجوان بیش از هر مسئله دیگری حائز اهمیت است.
رسانه و تکنولوژی: چالش رسانه و تکنولوژی فقط به این دوره اختصاص ندارد، با توجه به رشد تکنولوژی در عصر حاضر این چالش در همه ابعاد و مراحل زندگی، همراه ماست و بسیاری از بزرگسالان به شبکههای اجتماعی و تکنولوژی وابسته هستند و حتی رفتارهای اعتیادگونه از خود نشان میدهند. خانواده میتواند الگوی سالم یا ناسالمی را برای نوجوان ایجاد کند. به این معنا که نوجوانان، رفتارهای والدین را میبینند، رصد میکنند و از طریق یادگیری مشاهدهای، شاهد رفتارهای سالم و ناسالم والدین خود در فضای مجازی و استفاده از تکنولوژی هستند. اگر انتظار داریم، نوجوان رفتار سالمی را در فضای مجازی داشته باشد و یا به اندازه از این وسیله استفاده کند، در وهله نخست خودمان را رصد کنیم و ببینیم رفتار سالمی از خود بروز میدهیم یا خیر.
سلامت روان: چالش دیگری که نوجوانان با آن دست به گریبان است، بحث سلامت روان است که این چالش به عبور از سایر چالشها برمیگردد. اگر از چالشهای قبلی به سلامت عبور کرده باشد، مطمئناً سلامت روان نوجوان تضمین میشود، وگرنه باید از یک متخصص کمک بگیریم.
نوجوان به دلیل اینکه در این دوران احساس خودمختاری و مسئولیت فردی را بیش از هر دوران دیگری تجربه و کسب میکند، میل به داشتن حریم شخصی، رازداری و مسائلی از این دست را بیش از هر دوره دیگری تجربه میکند، به همین دلیل اگر شرایطی را فراهم کنیم تا نوجوان بتواند از کمک مشاور و متخصص روانشناس استفاده کند و مسائل و مشکلاتی که شاید بیان آنها برای اعضا خانواده و والدین که پیش از این منبع اصلی او بودند، سخت باشد، با مشاور و متخصص در فضای امنتری که ذینفع روابط نوجوان نیست و قرار نیست او را قضاوت کند، همچنین تخصص و تبحر لازم را دارد، مطرح میکند تا به سلامت از این دوران عبور کند.
جنسیت و روابط نوجوانان: با توجه به تغییرات این دوران، نوجوانان در کسب هویت فردی، اجتماعی و جنسی خود تلاش میکنند و گاهی ممکن است روند طبیعی و سالم جامعه را پیش نروند و دچار تمایلات و گرایشهای ناآگاهانهای باشند که آنها را گیج و سردرگم کند یا گاهی آنها را دچار اضطراب کند و سالها در مورد آن با کسی گفتوگو نکنند و حرف نزنند. این مسئله آنها را در فضای ابهام زیادی نگه میدارد و موجب برور اضطراب زیادی برای آنها میشود؛ از این رو اولاً باید بدانیم این چالش، اقتضای سن نوجوانی است و نوجوان جستجوگری میکند و این به معنای انتخاب و قطعیت در این دوران نیست؛ بنابراین باید فضایی فراهم شود تا بتواند نگرش خود را بیان کند و این کمک میکند بدانیم در ذهن نوجوان چه میگذرد و در راستای همان، بتوانیم اطلاعات و آگاهی لازم را ارائه دهیم.
ممکن است بسیار شنیده باشیم که نوجوانان تمایلات و گرایشهای متفاوتی دارند و این تاحدی میتواند امری طبیعی باشد و نباید در والدین ایجاد ترس کند و در صورت نگرانی باید از فرد متخصص کمک گیرند.
موضوع دیگر روابط و تمایلاتی است که به جنس مخالف خود دارند و احساسات عاشقانهای که میتواند آسیبزننده باشد. اگر باز هم فضای امن وجود داشته باشد تا در مورد این گرایش و تمایل و رابطه گفتوگو کنند و آنچه در ذهن دارند را بیان کنند، والدین میتوانند با آگاهیهای لازم کمک کنند تا از این چالش عبور کند.
این چالشها کاملاً طبیعی و اجتنابناپذیر است و یک نوجوان حداقل با پنج نوع از این چالشها مواجه خواهد شد، پس، اینکه بخواهیم آنها را نادیده بگیریم، کمکی به حل مسئله نخواهد کرد. بنابراین توجه کردن، دیدن و شنیدن در این سن بیش از هر سنی اهمیت مییابد و نکته مهمتر اینکه عبور از هر چالش و حل کردن آن کمک میکند، چالشهای بعدی با سلامت و اطمینان بیشتری همراه باشد و اینجاست که نوجوان مهارتهای اجتماعی خود را گسترش میدهد و مهارت حل مسئله و گفتوگو پیدا میکند تا از پس مشکلات برآید و فضای امنی را در کنار خانواده تجربه کند و اعتماد متقابل بین نوجوان و خانواده وجود داشته باشد.
طبق آمار سازمان بهداشت جهانی از هر ۷ نوجوان در بازه سنی ۱۰ تا حدود ۲۲ سال یک نفر با مشکلات سلامت روان و مسائل عمیق عاطفی، اضطرابی و خلقی دست به گریبان است و نشانههای متعددی دارد و آنچه کار را سخت میکند، تشخیص درست است؛ چراکه دوره نوجوانی دستخوش تغییرات زیاد روانی، جسمانی، هورمونی و روابط اجتماعی و بین فردی نوجوان است و تشخیص اینکه اینها در روند رشد نوجوان طبیعی است یا تبدیل به اختلال ماندگار میشود، بسیار سخت و زمانبر است و در صورتی که علائم شدت یابد، حتماً از نظر یک متخصص و روانشناس بهره بگیریم. اما هیچکس به اندازه خانواده که شاهد و ناظر رفتارهای نوجوان است، در این زمینه نمیتواند کمک کند.
اختلال در خواب: تغییرات هورمونی منجر میشود، رفتارهای نوجوان تغییر یابد، تمایل به خواب بیشتری داشته باشند، همچنین براساس این تغییرات و ترشح هورمونهای متعدد در بدن، شاهد رشد فیزیکی و جسمانی زیادی است. تمایل به خوابیدن امری طبیعی است، اما اختلال در به خواب رفتن، بیدار شدن، بازه زمانی طولانی خواب و یا هر بینظمی در خواب نشاندهنده مسئله و مشکلی است که باید در کنار سایر نشانهها مورد بررسی قرار گیرد.
مشکلات خلقی و عاطفی: این مشکلات و مسائلی از جنس افسردگی نشانه دیگری است که معمولاً با بیمیلی، بیعلاقگی، بیحوصلگی، احساس غمگینی مداوم و از دست دادن علاقه به یکسری فعالیتهایی که به آن علاقهمند بوده و اکنون آن را کنار گذاشته است، مثلاً نوجوانی که همیشه علاقه به فعالیتهای هنری داشته و به یکباره این فعالیتها را کنار میگذارد یا افت فاحش عملکرد تحصیلی پیدا میکند که علت مشخصی را نمیتوانیم برای آن پیدا کنیم. ممکن است نوجوان در آن برهه دچار سوگ از دست دادن عزیزانش، همکلاسی یا دوستانش باشد، این افت تحصیلی میتواند طبیعی باشد، اما اگر دلیل مشخصی ندارد، طبیعی است که دچار اختلال و مسئله است.
اضطرابها، ترسها و نگرانیها: اضطرابها، ترسها و نگرانیها از علائم دیگری است که همراه نوجوان است و با علائم فیزیکی خود را نشان میدهد. لرزیدنها، تپش قلب، یخ کردن دستها، تعریق زیاد دستها و بدن، میتواند نشانههای فیزیکی اضطراب باشد. بیقراریهای مکرر، سردرگمیها و حواس پرتیهایی که در انجام امور شخصی و تحصیلی دارد، میتواند نشانههای اضطراب پایدار و ماندگار باشد، در حالی که این علائم میتواند ادامه یابد و حدود سه تا چهار ماه این شدت از علائم را شاهد باشیم.
اختلال در خوردن: کماشتهایی یا بیاشتهایی روانی میتواند اختلال در خوردن محسوب شود، درواقع ممکن است نوجوان میل به غذا خوردن زیادی و یا ریزهخواری پیدا کند. البته درصدی از این اختلالها را ممکن است شاهد باشیم که طبیعی باشد، به همین دلیل تشخیص این تفاوتها برعهده خانواده است.
خودزنی: خودزنی و آسیبهایی که به بدن خود میزنند، نشانه دیگر اختلال روانی است و معمولاً این آسیبها به دلیل ناتوانی در بیان یک درد عاطفی و روانی است و نوجوانها برای اینکه مشکلات عاطفی و روانی خود را بیان کنند و یا در مورد آن بخواهند با کسی صحبت کنند، این نوع از درد عاطفی را تبدیل به درد جسمانی میکنند. خودزنی به شکلهای مختلف برای نوجوانها رخ میدهد. حتی درجات ضعیفی از این مسئله هم حائز اهمیت است و حتماً باید پیگیری شود و با متخصص این امر مشورت شود.
خودکشی: مشکلات دیگری، چون افکار خودکشی، حتی اقدام به خودکشی نیز حائز اهمیت است. اگر در صحبتهای نوجوان ناامیدی، یاس و ... دیده میشود، حتماً باید به آنها توجه کرد و جدی گرفت و بسیار ساده از کنار آنها نگذشت. این علائم میتواند در درازمدت گاهاً نگرانکننده و آسیبزننده باشد و مورد توجه قرار گیرد. حتی صحبت کردن، افکار یا اقداماتی که در این زمینه انجام داده، باید جدی گرفت و از متخصص، راهنمایی حرفهای دریافت کرد.
مشکلات رفتاری: مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، درگیری با قانون، درگیری با عوامل مدرسه و همسالان و ... باشد که میتواند نشانههایی از اضطراب و استرس و حتی مشکلات هویتی در نوجوان باشد. اگر شاهد چنین مواردی هستیم و به طور مکرر اتفاق میافتد، باید جدی گرفت و اقدامات لازم را انجام دهد.
مصرف مواد مخدر: مشکلات مربوط به مصرف مواد مخدر یا مصرف مشروبات الکلی است که متأسفانه بسیار رواج پیدا کرده است. هر نوع ماده مخدر مانند سیگار و ... که سادهترین شکل ممکن هستند، منجر به اعتیاد در درازمدت شود و حتماً باید درباره آنها، علت بروز مسئله را جستوجو کرد؛ چرا که گاهی نوجوانها به دلیل تبعیت از همسالان خود و پذیرش اجتماعی، میل به تکرار رفتار و الگوبرداری از همسالان خود دارند و متأسفانه اگر از چنین الگوهایی استفاده کنند، منجر به اعتیاد و رفتار ماندگار آنها خواهد شد.
انزوای اجتماعی: علائم بعدی انزوای اجتماعی نوجوان است که میتواند نشاندهنده اضطراب اجتماعی و یا افسردگی در نوجوان باشد. در دوره نوجوانی طبیعی است که نوجوان قدری منزویتر بوده و خوددرونگری بیشتری داشته باشد، اما میزان و شدت آن حائز اهمیت است که ببینیم در گذر زمان میزان آن تقلیل مییابد یا نه. اگر همچنان این تمایل در نوجوان زیاد است و دوستان قبلی خود را از دست داده و شبکه ارتباطی جدیدی را برای خود نمیسازد و ارتباط با همسالانش قطع شده است، حائز اهمیت است و باید پیگیری شود.
توجه به این نشانهها با درنظر گرفتن تغییراتی که در دوره نوجوانی رخ میدهد، امر راحتی نیست و تشخیص درست و به هنگام آن سخت است و حتماً کمک گرفتن از فرد متخصص میتواند کمککننده باشد.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام