
به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین
رضا محمدیشاهرودی، استاد حوزه علمیه، 20 مردادماه در ادامه
«سلسله مباحث حسینیه پاسخ» در پاسخ
به این پرسش که آیا امام حسین(ع) تافته جدابافته بوده و برخلاف سایر ائمه(ع) برای به دست آوردن حکومت قیام کرده است؟، به ایراد سخن پرداخت.
متن سخنان وی به شرح زیر است:
برخی این شبهه را مطرح کردهاند که همه ائمه(ع) یک روش را داشتند و هیچکدام دنبال حکومت نبودند ولو اینکه شرایط هم برای آنان فراهم بوده است؛ به تعبیر آنان چون ائمه(ع) دنبال قسط بودند این کار مستلزم تشکیل حکومت نیست و چرا امام حسین(ع) دنبال حکومت رفت و خود را به کشتن داد؟
این بخواهیم حق این سؤال ادا شود، چند جلد کتاب لازم است؛ اینکه ائمه(ع) یک روش داشتند غلط است زیرا هر کدام متناسب با دوره خود تصمیمگیری و عمل کردهاند؛ امیر مؤمنان(ع) جنگهای بزرگ و طولانی داشتند و دنبال حفظ حکومت بودند؛ امام مجتبی(ع) هم ابتدا وارد جنگ شدند ولی وقتی دیدند مردم ایشان را تنها گذاشتند و کار به نتیجه نمیرسد ترک مخاصمه کردند. امام حسین(ع) هم در ۱۰ سال دوره معاویه با او وارد نبرد نشدند زیرا معاویه فریبکاری میکرد و خودش را حاکم اسلامی در ظاهر پایبند به شریعت جا زده بود.
در دوره یزید که اسلام ظاهری را هم کنار گذاشت، علیه او قیام کرد و وقتی امم سجاد(ع) به امامت رسیدند، فرمودند: ما در کل سرزمینهای اسلامی سه شیعه نداریم و در کل حجاز 20 نفر طرفدار نداریم؛ لذا برای چه باید جنگ میکرد و با چه نیرویی حکومت تشکیل میداد؟
در دوره امام باقر(ع) که درگیری بین بنیامیه و بنی عباس شروع و فرصتی برای امامین صادقین(ع) ایجاد شد، ابتدا باید به تبیین و روشنگری دینی میپرداختند زیرا فقه اسلامی به صورت کلی تعطیل شده بود؛ مثلاً ابن عباس سخن از زکات فطره کرد، یکنفر هم خبر نداشت که این زکات چیست بنابراین اولویت این است که مردم به اسلام برگردند و سنت نبوی احیاء شود. امام باقر(ع) هم باید با کمک مردم دنبال تشکیل حکومت میرفت ولی نیرویی نداشت.
قیام باطل و انحرافی ابومسلم
در این شرایط، ابومسلم خراسانی که از اهل خراسان نبود و از افراد سفاک و خونریزی بود که نه دین داشت و نه اخلاق، به دروغ کار سیاسی کرده است آن هم با شعار الرضا من آل محمد که شعاری ماکیاولیستی است. اینها واقعا دنبال تحقق این شعار نبودند بلکه قصد داشتند از این طریق به حکومت برسند. وقتی نامه به امام صادق(ع) نامه نوشتند، امام فرمودند نه ابومسلم نیرو و مرد من است و نه زمان، زمان من.
سدیف صیرفی هم همین حرف را به امام گفت که چرا شما قیام نمیکنید؟ شما صدهزار شمشیرزن دارید. امام(ع) به او گفت من قصد دارم به ینبوع برسم شما با ما من میآیید و او آمد؛ در راه گله گوسفندی دیدند و امام(ع) فرمود من اگر به تعداد این گوسفندان نیرو داشتم حتماً قیام میکردم و شمارش این گله را 17 تا 19 نفر برشمردهاند.
یا یکنفر دیگر به ایشان گفت که شما چندصدهزار شمشیرزن دارید و امام به او فرمود داخل این تنور که روشن بود شو و التماس کرد که من زن و بچه دارم و عذر آورد؛ هارون مکی وارد شد و امام(ع) بلافاصله به هارون گفت وارد تنور شو و مدتی گذشت رفتند دیدند هارون در تنور در حال ذکر گفتن است. امام امکاناتی نداشت که بخواهد حکومت تشکیل دهد.
عسکریین(ع) هم در حصر و پادگان بودند؛ بنابراین اینکه گفته شود ائمه(ع) دنبال حکومت نبودند غلط است زیرا همگی دنبال تشکیل حکومت بودند؛ آیا تشکیل حکومت یک حق است که امام بگوید من از آن صرفنظر کردم؟ یا واجب است؟ بر امام(ع) واجب است: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه به وجود الناصر اخذ الله علی العلماء. خدا از علما تعهد گرفته است که حکومت تشکیل دهند و نگذارند عدهای از پرخوری بمیرند و عدهای از سیری. ولی برای تشکیل حکومت نیازمد نیرو است و اگر مردم در میدان نباشند و یا فرماندهان امام مجتبی(ع) خیانت کنند، طبیعتاً امکان تشکیل حکومت نیست.
اگر تاریخ را مطالعه کنید خواهید دید که شیعه واقعی کم بود و ائمه(ع) طرفداری که بتوان بر روی آنان حساب باز کرد نداشتند. شیخ مفید آورده است که طرفداران امام مجتبی(ع)، 5 گروه بودند؛ دسته اول خوارج که امام را قبول نداشتند و قصد داشتند بنیامیه را نابود کنند سپس سراغ خود امام بروند. برخی از خود بنیامیه بودند و عدهای از شکاکان، یعنی بین خوارج و دینداری مردد بودند.
یاران اندک
برخی پیروان سران قبائل بودند که اگر رئیس قبیله گرایش به جریانی پیدا میکرد، دنبالهرو بودند و تعداد اندکی هم شیعیان خالص بودند. بنابراین چه کسی گفته است که در کربلا همه شیعه امام حسین(ع) بودند بلکه دشمن ایشان بودند ضمن اینکه امام حسین(ع) اگر 10 تا 20 سال دیگر هم در آن شرایط زندگی میکردند، چیزی از دین باقی نمیماند و قیام او سبب شد تا دین تا ابد حفظ شود که کسی چون گاندی کار خود را درسی از مکتب حسین(ع) میداند.
مردم کوفه از امام حسین(ع) دعوت کردند و هزاران نامه برای او فرستادند و این برای امام تکلیفآور بود ضمن اینکه این سخن که گفته شود امام میتوانست به گوشهای برود و زندگی خود را داشته باشد هم حرف درستی نیست زیرا به او اجازه نمیدادند و یا از او بیعت میگرفتند و یا او را میکشتند کما اینکه قصد داشتند امام(ع) را در مدینه و در مکه در حال احرام ترور کنند. فرمودند من اگر حتی به لانه یک پرنده هم بروم، دست از سر من برنخواهند داشت بنابراین کسانی که در این زمینه حرف میزنند، بیشتر مطالعه داشته باشند و سنجیدهتر مطالب را بیان کنند.
انتهای پیام