محمد امین همدانی، معتقد است که دهه ۷۰ نقطه اوج رشد این سینما بود، زمانی که آثار شاخصی چون «گلنار»، «کلاه قرمزی» و «شهر موشها» ساخته و توجه ویژهای به تربیت نسل آینده معطوف شد. وی به تأسیس مرکز پویانمایی صبا در سال ۷۲ اشاره میکند و تأکید دارد که این نهاد، همزمان با سیمافیلم، تلاش داشت تولیدات کودک را جدی بگیرد و زمینهای فراهم کند تا سینمای کودک بتواند به زبان جهانی برای کودکان سخن بگوید.
این کارگردان، ظرفیت بینالمللی سینمای کودک و به ویژه پویانمایی را یکی از مزیتهای رقابتی آن میداند و تأکید میکند که تولیدات با نگاه فراملی و منطقهای، امکان ارتباط با مخاطبان جهانی را فراهم میکند. همدانی درباره اهمیت نقش خانوادهها نیز میگوید که آگاهسازی و حمایت خانوادهها در انتخاب آثار با کیفیت بومی، علاوه بر ایجاد انگیزه برای فیلمسازان، تضمینی برای نفوذ پیامهای فرهنگی و تربیتی به کودکان است. در ادامه مشروح این گفتوگو را با هم میخوانیم.
ایکنا – با توجه به اینکه شما در حوزه سینمای کودک و به ویژه انیمیشن فعالیت دارید، میخواستم ابتدا از شما بپرسم که نگاه کلی شما به روند سینمای کودک پس از انقلاب چیست و با توجه به مرور آثار دهه ۶۰ و ۷۰ که در مورد آنها مطالعه کردهاید، وضعیت کنونی این حوزه را چگونه ارزیابی میکنید و نقاط قوت و ضعف آن را چه میدانید؟
سینمای کودک رشد بسیار خوبی در دهه ۷۰ داشت. در این دوره، فیلمهای بسیار مهم و شاخصی تولید شد که دوران کودکی ما را شکل دادند، آثاری مانند «گلنار»، «کلاه قرمزی» و «شهر موشها». توجه ویژهای به این حوزه شد زیرا جامعه و مسئولین متوجه اهمیت تربیت نسل آینده انقلاب شدند و میخواستند با تولید آثار فاخر و ارزشمند، پایههای فرهنگی و تربیتی کودکان را تقویت کنند. در همان دوران، مراکز و مؤسسات متعددی شکل گرفتند، از جمله مرکز پویانمایی صبا که در سال ۷۲ و همزمان با سیما فیلم تأسیس شد. این مرکز با هزینهای مشابه تلاش کرد حوزه کودک و پویانمایی را جدی بگیرد و تولیدات با کیفیتی ارائه دهد که همسو با برنامههای «الف ویژه» سازمان صداوسیما باشد.
رویکرد جامع و پیشدستانه برای حضور در فضاهای جدید دیجیتال، ضروری است تا بتوانیم هم رقابت کنیم و هم پیام فرهنگی و تربیتی خود را به کودکان منتقل کنیم
اما به مرور زمان، فشارها و محدودیتهایی که از سوی بزرگترها به حوزه سینما وارد شد، باعث شد که تمرکز بر کودک کمتر شود و بودجهها و منابع نسبت به آن دوره کاهش پیدا کند. اگر امروز بودجه سیما فیلم را با آن زمان یا با مرکز کودک فعلی مقایسه کنید، اختلاف چند ده برابری مشهود است. این امر نشان میدهد که در گذشته توجه جدیتری به تربیت نسل آینده میشد و اکنون نسبت به آن غفلت صورت گرفته است. با این حال، حوزه سینمای کودک و به ویژه پویانمایی دارای یک زبان بینالمللی و مشترک است، به همین دلیل حتی با محدودیتها نیز میتواند در سطح جهان دیده شود و با کودکان دنیا ارتباط برقرار کند. این مزیت رقابتی، راه را برای توسعه و درآمدزایی بینالمللی باز کرده و به گونهای فضای سنگین و هزینهبر سایر تولیدات را پشت سر گذاشته است.
ایکنا – با توجه به تجربه طولانی شما در حوزه انیمیشن، لطفاً به طور مشخص درباره چالشها و موانع اصلی پیش روی تولیدات کودک و انیمیشن توضیح دهید. این موانع عمدتاً مالی، تکنیکی، یا ناشی از سیاستگذاریها و نگاه حاکمیتی هستند و چه راهکارهایی میتوان برای رفع آنها اتخاذ کرد؟
توجه نظام و مسئولان به حوزه کودک گاهی اوقات در حد تعریف و تمجید باقی میماند و حمایتهای جدی و مستمر نیازمند اهمیت ویژه و استمرار در سیاستگذاری است. خوشبختانه در حال حاضر شاهدیم که مدیر فارابی از اهالی انیمیشن است و دبیر جشنواره کودک نیز فردی متخصص است؛ این نشان میدهد که مسئولین در حال جدی گرفتن حوزه کودک هستند، اما همچنان حمایتهای عملی و اجرایی از تولیدات کودک و انیمیشن نیازمند استمرار است. به ویژه حمایت در زمینه معرفی آثار، اکرانهای مناسب، تبلیغات و فراهم کردن شرایط رشد شرکتهای کوچکتر بسیار اهمیت دارد تا این فیلمسازان بتوانند در آینده تبدیل به تولیدکنندگان اصلی حوزه کودک شوند و نقش مؤثری در سینمای کشور ایفا کنند.
در حوزه انیمیشن، خوبی فیلمسازی کودک این است که درآمد اصلی اغلب از بازار بینالملل تأمین میشود، بنابراین تولیدکنندگان مستقل به حمایتهای نقدی دولتی وابسته نیستند. با این حال، همیشه نگرانیهایی وجود دارد که تولیدات با فرهنگ و ارزشهای ملی همخوان باشند و سیاستگذاری مناسب، همراه با نگاه حمایتی، میتواند این هدف را تضمین کند. برای کمپانیهای بزرگ، بیشتر مشکلاتی که ایجاد میشود، مانع و سلبی هستند؛ مانند مجوزها، بیمه و مالیات که مسیر تولید را پیچیده میکند، اما این شرکتها معمولاً مسیر خود را پیدا میکنند. تمرکز اصلی باید بر حمایت از شرکتهای کوچک و میانه باشد تا استعدادهای جوان بتوانند در کشور بمانند و محصولات با کیفیت فرهنگی و تربیتی تولید کنند، نه اینکه جذب سفارشات خارجی شوند و فرصتهای بالقوه داخلی از دست برود.
ایکنا – با توجه به تغییرات فرهنگی و افزایش استفاده کودکان و نوجوانان از فضای مجازی و ابزارهای دیجیتال، چه راهکارهایی میتوان برای جذب دوباره مخاطب کودک و نوجوان به سمت سینمای کودک اتخاذ کرد و نقش رسانهها و پلتفرمهای مختلف در این زمینه چیست؟
زمین بازی تغییر کرده است؛ امروز کودکان و نوجوانان بخش عمدهای از زمان خود را در فضای مجازی میگذرانند و گوشیهای هوشمند به ابزار اصلی ارتباط و سرگرمی آنها تبدیل شده است. در چنین شرایطی، تولیدکنندگان سینمای کودک باید هوشیار باشند و فعالیتهای خود را گسترش دهند. تمرکز صرف بر سینما کافی نیست، بلکه باید در پلتفرمهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها نیز برنامهریزی صورت گیرد تا پیامهای فرهنگی و تربیتی به شکل مؤثر به مخاطب منتقل شود. این اقدام علاوه بر سرگرمی، میتواند نقش تربیتی و فرهنگی نیز ایفا کند و جلوی اثرات منفی هجمههای رسانهای خارجی را بگیرد.
علاوه بر این، باید نگاه پیشرو و فعال داشته باشیم؛ یعنی پیش از آنکه صنایع جدید خارجی وارد شوند، برنامه و محتوای خود را آماده کنیم و جایگاه خود را تثبیت کنیم. اگر منتظر بمانیم که ابتدا دیگران عمل کنند و بعد ما واکنش نشان دهیم، فرصتها سوخته و بخش قابل توجهی از مخاطب کودک و نوجوان از دست میرود. بنابراین، رویکرد جامع و پیشدستانه برای حضور در فضاهای جدید دیجیتال، ضروری است تا بتوانیم هم رقابت کنیم و هم پیام فرهنگی و تربیتی خود را به کودکان منتقل کنیم.
ایکنا – با توجه به اینکه آثار شما همواره دارای پیام تربیتی هستند و بعضاً پیام دینی نیز در آنها دیده میشود، لطفاً توضیح دهید که این کارکرد تربیتی در سینمای کودک تا چه اندازه اهمیت دارد و چگونه میتواند جریانساز باشد، به ویژه زمانی که هدف انتقال پیام دینی یا فرهنگی است؟
تمرکز صرف بر سینما کافی نیست، بلکه باید در پلتفرمهای دیجیتال، شبکههای اجتماعی و سایر رسانهها نیز برنامهریزی صورت گیرد تا پیامهای فرهنگی و تربیتی به شکل مؤثر به مخاطب منتقل شود. این اقدام علاوه بر سرگرمی، میتواند نقش تربیتی و فرهنگی نیز ایفا کند
هرگونه محتوایی، چه دینی باشد و چه فرهنگی یا تربیتی، باید در قالب استانداردهای محتوای رسانهای قرار گیرد. مخاطب کودک هوشمند است و باید مقتضیات و تواناییهای او در انتقال پیام در نظر گرفته شود. وقتی پیام به شکل مناسب و با زبان روان و ساده به کودک منتقل شود، نه تنها دافعه ایجاد نمیکند، بلکه تأثیرگذار خواهد بود و خانواده نیز از انتقال صحیح پیام مطمئن میشود.
مزیت تولیدات کودک و انیمیشن در این است که زبان آنها بینالمللی است و میتوان پیامها را به آسانی به کودکان در نقاط مختلف جهان منتقل کرد. با رعایت قواعد تربیتی، روانشناسی و فرهنگی، پیام نه تنها فهمیده میشود بلکه نهادینه شده و در رفتار و تفکر کودک تأثیر میگذارد. اگر محتوا مناسب ارائه نشود، ممکن است کودک و خانواده بدبین شوند یا مسیر برداشت پیام اشتباه شود. بنابراین رعایت استانداردهای تربیتی و فرهنگی در تولیدات کودک، الزامآور و کلیدی است تا پیام با عمق مناسب و تأثیر بلندمدت منتقل شود.
ایکنا – با توجه به تجربههای شما در تولید آثار کودک و انیمیشن، آیا تاکنون بازخوردهای عینی از کودکان و خانوادهها دریافت کردهاید که نشان دهد پیام تربیتی و فرهنگی شما به شکل مؤثر منتقل شده است و این بازخوردها چه ارزشی برای شما دارند؟
بازخوردهای کودکان و خانوادهها، مهمترین انگیزه برای ادامه مسیر ما بوده است. وقتی از مناطق دورافتاده پیام مثبتی دریافت میکنیم که کودک ارتباط برقرار کرده و تغییر کوچکی در مسیر زندگیاش ایجاد شده است، احساس رضایت خانواده و بازخورد مستقیم آنان، ارزشمندترین جایزه برای تیم ما و تمامی فیلمسازان کودک است. این تجربه، ارزش هیچ جایزه جشنوارهای را ندارد.
در طول مسیر تولید، وقتی فیلمی دو ساله ساخته میشود، هدف نهایی این است که خانوادهها و کودکان پیام را دریافت کنند و آن را تأیید کنند. تجربه نشان داده است که مخاطب کودک قادر است پیام زیرمتنی فیلم را درک کند و این بازخورد مستقیم، مهمترین دستاورد و انگیزه ما برای ادامه فعالیت در حوزه سینمای کودک و انیمیشن بوده است. موفقیت در این زمینه نه تنها در داخل کشور بلکه در سطح بینالمللی نیز دیده شده و نشان میدهد که پیام فرهنگی و تربیتی قابل انتقال و اثرگذار است.
گفتوگو از داوود کنشلو
انتهای پیام