به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، رضا اسماعیلی، شاعر آئینیسرا و معاصر کشورمان در گرامیداشت قیام حسینی و حماسه عاشورا، رباعیهای خود با عنوان «من خون خدا، شکوه بِسمِ اللّهَم!» را سروده و به امام حسین(رع) و یارانش تقدیم کرد که در ادامه آمده است:
«چون خونِ خدا، بیا مسلمان باشیم
یا حداقل، شبیه سلمان باشیم
مولا، سگ آستان نمیخواهد، مَرد!
او کرده قیام، تا که «انسان» باشیم
****
من خون خدا، شکوه بسماللهم
گوینده «لا اِلهَ اِلا اللهَم»
در سینه اگر محبت من داری
ارباب مخوان مرا، که عبداللهم
****
گفتی به من ارباب! خطا گفتی تو
شرمنده شدم ز دوست، تا گفتی تو
من بندهام و مقام من جز این نیست
شرک است به بندهای «خدا» گفتی تو
****
غافل تو ز لا اله الا اللهی
هرگز به حریم «او» نداری راهی
در وادی شرک میروی، گمراهی
در عشق، اگر شدی حسین اللهی
****
وقتی که حسین را تو «سین» میخوانی!
در تعزیه، روضه حزین میخوانی
یعنی که حماسه را غلط میفهمی
وقتی که ز کوه این چنین میخوانی
****
ای مرثیهخوان! گزافه گفتن کفرست
با لهجه دین، خرافه گفتن کفرست
اسلام دو نور عترت و قرآن است
جز این، سخنی اضافه گفتن کفرست
****
با کرب و بلا، سراب میبافی تو
یک پرسش بیجواب میبافی تو
مفهوم حسین را نمیفهمی، حیف
با خون حسین، آب میبافی تو!
****
ای مرثیهخوان! ز چشم و ابرو بگذر
از خال لب و کمند گیسو بگذر
این مرد بزک کرده! ابوفاضل نیست
تکبیر بگو! از این هیاهو بگذر
****
غافل ز کرامت مُحرّم هستیم
دلداده بزم سوگ و ماتم هستیم
با خنجر جهل، سر بُریدیم از عشق
ما ابن زیاد و ابن مُلجم هستیم!
****
ای مرثیهخوان! ز های و هو میگویی
از رأس بریده و گلو میگویی
از داغ اسارت و تنور و گودال
پس کی ز حسین ُسرخرو میگویی؟!
****
ای مرثیهخوان! ز نور جانت خالی ست
از پرتو معرفت، جهانت خالی ست
این روضه نمیدهد به ما حالی چون:
از عشق و حماسه، داستانت خالیست
****
در مرثیهات، حسین تنها «سین» ست!
در کرب و بلا، شکستهای غمگینست
تو تاجر گریهای و جای شک نیست
از تلخی سوگ، کام تو شیرینست!
****
این روضه وضو ندارد و زیبا نیست
دنیا زده است، شیعه مولا نیست
این «سین» که تو خواندهای، به قرآن سوگند!
در سوره سرخ ظهر عاشورا نیست
****
ای مرثیهخوان! نگاه تو زیبا نیست
چون روح تو، از تبار عاشورا نیست
گفتی سبب قیام دریا، آب است!
این روضه، شناسنامه دریا نیست
****
ای مرثیهخوان! روضه غفلت کافیست
با ذکر خرافه، کسب شهرت کافیست
از خون خدا، برادر من! شرمی
با سکه کربلا، تجارت کافیست
****
ای مرثیهخوان! روح تو نورانی نیست
آئینه در این روضه که میخوانی نیست
بر روی حماسه میزنی سیلی تو
با دست خرافه، این مسلمانی نیست!
****
ای مرثیهخوان! کرب و بلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست
جانمایه نهضت حسینی اینست:
«هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست»
****
ای مرثیهخوان! زبان عاشورا باش
هم قبله کاروان عاشورا باش
با لهجه سرخ عشق، همچون زینب
برخیز و حماسهخوان عاشورا باش»