پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ویژه در سالهای اخیر، روند ترجمههای قرآن افزایش چشمگیری یافته است و به نظر میرسد مترجمان قرآن هدفشان این بوده که مسلمانان و مخاطبان قرآن بتوانند به بخشی از لایههای سطحی این اقیانوس عمیق دست یابند و معنی آن را درک کنند.
اما آنچه که امروز جامعه ما با وجود ترجمههای متعدد قرآن کریم و سبکهای گوناگون ترجمه دچار آن شده، مهجوریت قرآن است؛ به این معنی که تعالیم و معارف انسانساز کلام وحی در زندگی مسلمانان راه نیافته و رسول اکرم(ص) درسوره مبارکه «فرقان» شکایت خود را از امتش به خاطر به مهجوریت کشاندن قرآن، به درگاه الهی عرضه میدارد.
نخواندن قرآن، توجه نکردن به آن، ترجیح مطالعه آثار دیگر بر قرآن، تدبر و تفکر نکردن در قرآن و از همه مهمتر عمل نکردن به این کتاب آسمانی از مصادیق مهجوریت قرآن است که باید علل و عوامل ایجاد هر یک از آنها به طور دقیق بررسی و تحلیل شود.
یکی از عوامل دوری گزیدن مردم از قرآن را میتوان کنار گذاشتن اهل بیت(ع) از صحنه اجتماع و زندگی دانست؛ چرا که مردم با پیروی از هواهای نفسانی خود، قرآن و عترت را از متن زندگی خود حذف یا کمرنگ کرده و ترجیح دادهاند در حاشیه باشند و شاید این امر از پیشرفت و توسعه نامبارکی شکل گرفته که قدرت همه چیز غیر از قرآن و عترت را باور دارند و به هر کتاب، مجله و نشریهای مراجعه میکنند، اما از قدرت و نقش سازنده این دو اصل اساسی غافل هستند و دقایقی را نه برای مطالعه، بلکه نگاه به قرآن هم اختصاص نمیدهند.
از سوی دیگر در حال حاضر خرافات و برخی از اعتقادات دینی مسلمانان را آلوده کرده و همانند لفافهای در برگرفته و مسلمانان را از دیدن آشکار حقایق باز میدارد.
نکته قابل ذکر در این نوشتار این است که پیامبر اکرم(ص) از آثار و پیامدهای ناگوار دوری مردم از کتاب آسمانی قرآن آگاه بودند، چرا که بسیاری از مشکلاتی که جامعه مسلمانان با آن دست به گریبان هستند از همین موضوع ناشی میشود و رشته محکم اتحاد و برادری بدون قرآن گسسته است و دشمنان به راحتی توانستهاند در صفوف آنها نفوذ کنند.
اگر امروز شاهد این هستیم که فلسطین بیش از نیم قرن به دست اشغالگران افتاده و هنوز که هنوز است این اشغالگریها ادامه دارد، اگر افغانستان در آتش توطئهها و جنایات سلطهگران میسوزد، اگر عراق همه روزه شاهد جنایات خونین آمریکاییهاست، اگر مصر بعد از دو سال از انقلابش هنوز نتوانسته رهبری برای سرزمین خود برگزیند، اگر کشورهای اسلامی بعد از انقلاب و وقوع بیداری اسلامی در آنها به ثبات دست نیافتهاند و ...، همه حکایت از حضور نداشتن قرآن در زندگی مسلمانان و جامعه اسلامی دارد.
اعتقاد و باور جامعه به الگو بودن قرآن در تمام ابعاد زندگی، تصحیح فرهنگ استفاده از قرآن در بین افراد، توجه به ترجمه و مفاهیم قرآن، عمل کردن دستاندرکاران قرآن به دستورات قرآن، دعوت افراد جامعه به تدبر و اندیشه در قرآن، نگاه ویژه آموزش و پرورش به درس قرآن، توجه خاص مراکز علمی و فرهنگی به مباحث قرآنی و ایجاد احساس نیاز به این کتاب آسمانی در برهههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی، همه و همه میتواند حضور قرآن را در زندگی ما پررنگتر کند.
امید است که همه مسلمانان به این اعتقاد و باور قلبی برسند که هیچ هدایتی خارج از قرآن اتفاق نمیافتد و هیچ حقیقتی خارج از قرآن وجود ندارد؛ از این رو میشود به طور پیوسته عطر دلانگیز قرآن در فضای جهان اسلام به ویژه ایران اسلامی پراکنده باشد.