به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، عبدالمجید فرائی، شاعر آیینیسرا و معاصر کشورمان چهارهها و دوبیتیهایی درباره حماسه خونین کربلا سروده و رنگ و بوی عاشورایی به سرودههای خود داده است که در ادامه تعدادی از آنها را زمزمه میکنیم:
«ما از دل بشکسته ارباب نوشتیم
شعری ز علیاصغر و از آب نوشتیم
لرزید دل و رعشه به جان قلم افتاد
از مادر بیاصغر بیتاب نوشتیم
****
کربلا یک قطعه دارد، جای پای زینب است
تلّ زینب در مصیبت، همنوای زینب است
شهر ری، در بازسازی جهد و کوشش میکند
این سعادت، یک عنایت از خدای زینب است
****
ما زنده به مکتب حسینیم
ما شیعه، ز پا نمینشینیم
گر حکم شود، به پا بخیزیم
مردانه، حماسه آفرینیم
دشمن نشناخته، که هستیم
ما شاهد زنده زمینیم
****
در سوگ تو سوگوارهها، باید گفت
با مرثیه چارپارهها باید گفت
غم را، که نمیتوان به تصویر کشید
اشعار، ز گوشوارهها، باید گفت
****
با چشم، پی سقا میرفت، نظر کردند
پعباس که درآمد، احساس خطر کردند
گفتند: عمو برگرد، ما آب نمیخواهیم
طفلان ز سر غیرت، خون را به جگر کردند
****
خون حق در کربلا ریخته بر روی زمین
تربتش با شیر مادر، گشته با جانم عجین
گر سیه جامه ز تن دور کنم، دل چکنم؟
دل بگوید: همه عمر، عزایش بنشین»