کد خبر: 1339593
تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۳۹۲ - ۱۷:۰۱
یادداشت روز/

تمرین سیاست و حیطه ورود احزاب به دانشگاه‌ها

گروه سیاسی: اکتفا به اجماع نسبی در مورد حیطه ورود احزاب به دانشگاه‌ها و به رسمیت شناختن حق دانشجویان در زمان تحصیل برای آموختن حقوق و تکالیف شهروندی و تمرین بی‌تفاوت نبودن نسبت به محیط پیرامون خود در داخل و خارج کشور، به‌ویژه مسائل مربوط به جهان اسلام، معقول می‌نماید.


سیاسی بودن دانشگاه ها همواره یکی از دغدغه‌های مهم رهبر معظم انقلاب بوده است و در دیدارهای متعدد خود با دانشجویان و فعالان دانشجویی بر آن تأکید کرده‌اند.



شاید بی‌پرده‌ترین جمله‌ای که در این باب از زبان معظم‌له شنیده شده است، این عبارت معروف است که «خدا لعنت کند آن دست‌هایی را که تلاش کرده‌اند و می‌کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیرسیاسی کنند. کشوری که جوانانش سیاسی نباشند، اصلاً توی باغ مسائل سیاسی نیستند، مسائل سیاسی دنیا را نمی‌فهمند، جریان‌های سیاسی دنیا را نمی‌فهمند و تحلیل درست ندارند؛ مگر چنین کشوری می‌تواند بر دوش مردم، حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد کند»؟



در کنار این همواره، دلسوزان نظام و نیز خود معظم‌له بر ضرورت محفوظ ماندن حریم دانشگاه‌ها و دانشگاهیان از تحرکات جریانات و احزاب سیاسی تأکید داشته و از تحت الشعاع تحزب و تشکل‌گرایی برون‌دانشگاهی قرار گرفتن فضای علمی دانشگاه، اعلام نگرانی کرده‌اند که آخرین مورد آن را می‌توان در بیانات هفته پیش مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای عالی شورای انقلاب فرهنگی یافت که در آن در عین تشبیه قشر دانشجو به موتور محرک سیاسی و اجتماعی، مخالفت خود را با تبدیل دانشگاه به محل جولان جریانات سیاسی ابراز داشتند.



تعیین مرز میان این دو مهم در نگاه اول، قدری دشوار می‌آید، زیرا در یک برداشت سطحی، میان سیاسی بودن دانشگاهیان به معنای برخورداری دانشجویان از دید سیاسی و سپردن عنان جهت‌دهی به فکر و فعالیت دانشجویان به احزاب و جریانات سیاسی، رابطه لازم و ملزوم دیده می‌شود و بالعکس، تصور می‌شود ممانعت از تحرکات حزبی در محیط علمی ناگزیر به غیر سیاسی شدن دانشگاه خواهد شد.



اما در این زمینه، تعبیر موجز و راهگشای رئیس‌جمهور در سخنرانی مراسم روز 16 آذر مبنی بر اینکه دانشگاه «کارگاه سیاست است، ولی خانه احزاب نیست» به‌ خوبی تفاوت میان دانشگاه سیاسی با دانشگاه «باندباز» را دست‌کم در عرصه نظری، روشن کرده است.



اکنون به‌نظر می‌رسد نوبت وزارت علوم و نهادهای مربوطه است تا به تعریف دقیق‌تر مرزهای «کارگاه سیاست» و «خانه احزاب» پرداخته و با تعیین مصادیق، هم عرصه را برای استفاده دانشگاهیان از حق پرسشگری، اظهارنظر و مطالبه‌گری‌ خود باز کنند و هم مانع تبدیل دانشگاه‌ها به شعبه‌ای از احزاب شوند.



البته در این مقوله، هیچ‌گاه نه در تعریف و نه در مصداق، نمی‌توان میان نخبگان، دانشجویان، مدیران و مجریان به یک اجماع رسید، زیرا غالب موضع‌گیری‌های سیاسی و تمرین‌های کارگاه سیاست دانشگاه را می‌توان به مرام کلی دست‌کم یک حزب یا جریان و چهره‌های سیاسی فعال کشور، منتسب و اتهام کار حزبی بر آن وارد کرد، همچنان که در صورت تلاش پنهان احزاب برای تبدیل دانشگاه‌ها به بازویی قوی برای خود، در پوشش کمک به احقاق حقوق سیاسی دانشگاهیان و در صورتی که ردپایی از خود به‌جا نگذارند، نمی‌توان از تبدیل تدریجی دانشگاه به خانه احزاب جلوگیری کرد.



در این صورت، راه حل معقول، اکتفا به اجماع نسبی در مورد نحوه و خط قرمزهای تعامل احزاب با تشکل‌های دانشجویی و حیطه ورود آن‌ها به دانشگاه‌هاست که باید مورد قبول همه فعالان دانشگاهی اعم از دانشجو و استاد، به‌ ویژه تشکل‌های دانشجویی قرار گیرد، که بدون شک، بیش از همه، به سود خودشان است.



در کنار این به رسمیت شناختن حق دانشجویان در فرصت دست‌کم چهار ساله تحصیل برای آموختن حقوق و تکالیف شهروندی و تمرین بی‌تفاوت نبودن نسبت به محیط پیرامون خود در داخل و خارج کشور، به‌ویژه مسائل مربوط به جهان اسلام، مستلزم وجود فضای باز در دانشگاه‌های کشور و عدم نگرانی از طرح آراء و نظرات گوناگون است.

captcha