به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، عبدالرزاق حسامیفر، پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره)، در دومین کنفرانس بینالمللی فلسفه دین معاصر که صبح امروز دوشنبه 23 دی ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی آغاز به کار کرد، به طرح بحثی با عنوان نسبت میان علم و دین در اندیشه استاد مطهری پرداخت.
حسامیفر با بیان اینکه مسئله علم و دین مسئله تلاقی بشر با آن چیزی است که دین آورده است، عنوان کرد: استاد مطهری به عنوان یک متفکر سعی کرد خوانشی از دین ارائه کند که هماهنگ با زمانه باشد.
وی با اشاره به تأکید استاد مطهری بر نیاز به متفکرانی که هم اسلام و هم مقتضیات زمانه را به خوبی شناخته و بر تطبیق این دو توانا باشند، این تأکید را وصف الحال خود استاد مطهری دانست و بیان کرد: آقای مطهری هم میکوشید درک درستی از اسلام داشته باشد، هم زمانه را خوب بشناسد و هم تفسیری به روز و هماهنگ میان این دو ارائه کند.
حسامیفر ادامه داد: نگاهی اجمالی به آثار استاد مطهری نشاندهنده تلاش ایشان برای داشتن درکی درست از شرایط زمانه در حوزههای مختلف اخلاق، سیاست، اقتصاد و ... است و می کوشد تا درمرحله بعد نشان دهد که اسلام با پیشرفتهای بشر هماهنگ است و کراراً در آثارشان تأکید میکنند که کسانی که فکر میکنند ما باید به آن چه از اسلام میدانیم، اکتفا کنیم، در اشتباه هستند.
این محقق و پژوهشگر با اشاره به مواردی از فعالیتها و مواضع استاد در فلسفه، اخلاق و سیاست، گفت: مطهری به عنوان یک فیلسوف مسلمان به نقد سربسته تفکرات فیلسوفان معاصر نمیپرداخت، بلکه اگر نقد میکرد، ابتدا میکوشید آن فیلسوفان را بشناسد و در عین نقد، توانایی فلسفه اسلامی را نشان دهد.
وی افزود: همچنین در تفسیر ایشان از اخلاق اسلامی ما با محوریت یافتن کرامت نفس و بزرگی روح مواجهیم که حاکی از تقدم یافتن اخلاق انسانی است. در سیاست نیز هر چند آزادی عقیده در سیاست به معنای ترویج عقاید انحرافی را نمیپذیرد، اما بر آزادی فکر و اندیشه تأکید دارد.
حسامیفر در ادامه با بیان اینکه استاد مطهری به دو گونه بحث علم و دین را مطرح کرده است، اظهار کرد: در صورت اول، تلاش آقای مطهری این است که نشان دهد بشر هم به ایمان و هم به علم نیاز دارد و هیچ کدام ازا ین دو جای دیگری را نمیگیرد. ایشان وقتی اینگونه بحث میکند، از کلمه «ایمان» استفاده می کند و نه از کلمه «دین»، و به تفصیل توضیح میدهد که هیچ تعارضی بین این دو نیست. ایشان در این جا اشاره میکنند که کسانی که فقط به سراغ ایمان رفته و علم را کنار گذاشتهاند دچار جمود شدهاند و آنهایی هم که فقط به سراغ علم رفتهاند نتایج منفی خود را داشتهاند.
وی در مورد نحوه دیگر پرداخت مرحوم مطهری به بحث علم و دین که بحث از تعارض این دو بوده است، عنوان کرد: آقای مطهری ریشههای این بحث را تفسیر غلط مسیحیت از برخی عناصر دینی مانند گناه نخستین میداند و معتقد است که تعارض علم و دین اشتباهی است که از این جا ناشی شده است.
حسامیفر این موضع مرحوم استاد مطهری را صائب ندانست و بیان کرد: در هر صورت به نظر میرسد که تعارض علم و دین یک تعارض واقعی است که از وجود گزارههای ناظر به واقعیت، هم در علم و هم در دین نشأت میگیرد و در این موارد باید یا دست به تأویل علم زد یا دین را تأویل کرد.
وی گفت: هر چند آقای مطهری به این صورت این بحث را مطرح نکرده است، اما از مباحثی که ایشان در مورد حکم خوردن گوشت خوک یا شراب مطرح کرده است، بر میآید که خلاصه پاسخ ایشان به مسئله تعارض علم و دین این است که چون علم متغییر و متحول است و قوانین علمی اثبات قطعی نمیشوند و به تعبیری ما هرگز در علم به حکم قطعی نمیتوانیم برسیم، پس ما همواره باید علم را تأویل کنیم، نه دین را.
حسامیفر افزود: به اعتقاد ایشان، اگر بر ما مسلم باشد که حکمی حکم دینی است، بر آن حکم دینی تأکید میکنیم و سعی میکنیم آن علم را تخطئه کنیم؛ کاری که خود ایشان در مورد نظریه تکامل انجام میدهد و به نقد متافیزیکی آن میپردازد و سعی میکند که از طریق نقد علم و بیان کاستیهای آن، بر تواناییهای دین تأکید کند.