او ستوده راستگو، محمد مصطفی(ص) است. جذبههای وجودیاش جانها را شیفتگی، دیدگان را روشنایی و ملتها را حیات معقول و جاودانه میبخشد. بهویژه آن که خاتمیّت رسالت، او را در مرتبتی والا و جمالی غیرقابل وصف قرار داده که یک جا فیض رسالت و چشمهسارهای نبوّت را بر انسان و جهان جاری کرده است.
مژده وجودش از پیش، به بشریّت داده شده بود. کتابهای آسمانی زبور، تورات و انجیل او را با نشانه و علامتهای روشن مشخص کردهاند.
قرآن کریم میفرماید: «الَّذینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذینَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ همانها که از فرستاده خدا پیامبر امّی، پیروی میکنند، پیامبری که صفاتش را در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند. او آنها را به معروف دستور میدهد و از منکر باز میدارد، اشیاء پاکیزه را برای آنها حلال میشمارد و ناپاکیها را تحریم میکند و بارهای سنگین و زنجیرهای گران را از دوش و گردنشان برمیدارد.
و در آیه دیگر میفرماید: «وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ؛ و به یاد آورید هنگامی را که عیسیبن مریم گفت: ای بنیاسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم، در حالی که تصدیق کننده کتابی که قبل از من فرستاده شده تورات هستم، و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من میآید و نام او احمد است. هنگامی که او با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این، سحری آشکار است».
حتی اوصاف پیروان خاتم پیامبران و ویژگیهای آنان، با تمثیل در تورات و انجیل بیان شده و میفرماید: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً؛ محمد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با او هستند در برابر کفّار، سرسخت و شدید و در میان خود، مهربانند. پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این مَثَل آنان در تورات و انجیل همانند زراعتی است که جوانه برآورده سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و برپای ایستاده است و به قدری نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وا میدارد. این برای آن است که کافران را به خشم آورد».
عالم آل محمد(ص)، امام رضا(ع) در یکی از مناظراتی که با دانشمندان مسیحی و یهودی داشت، مستندات آن را چنین برمیشمارد: ای نصرانی! آیا میدانی که عیسی(ع) در انجیل فرمود «من به سوی پروردگار شما و پروردگار خود خواهم رفت و بارقلیطا (محمد صلی الله علیه و آله وسلم ) میآید و او است که به حقانیّت من گواهی دهد، چنان چه من از برای او و اوست که تفسیر کند از برای شما هرچیزی را و اوست کسی که رسواییهای امتها را روشن سازد و همان که ستون کفر را درهم شکند».
و همچنین حضرتش خطاب به رأسالجالوت، از دانشمندان یهود فرمود: «هل تنکر ان التوریة تقول لکم، قدجاء النّور من جبل طور سیناء و اضاء لنا من جبل ساعیر، و استَعلَنَ علینا من جبل فاران؛ آیا انکار می کنی که در تورات است: «آمد نوری از کوه طور سینا و روشنی داد ما را از کوه ساعیر و عیان و آشکار گردید بر ما از کوه فاران»؟
رأسالجالوت گفت: این کلمات را میشناسم ولی تفسیر آن را نمیدانم. امام رضا(ع) فرمودند: منظور از آمدن نور از کوه طور سینا، وحی حق تعالی است که بر موسی(ع) نازل شده و منظور از روشنی دادن از کوه ساعیر، کوهی است که در آن بر عیسی(ع) وحی شد در آن زمان که بر بالای آن کوه قرار داشت، و مقصود از آشکار شدن نور از کوه فاران، کوهی است در مکه که بین آن و مکه معظمه یک روز راه است.
و نیز فرمود: داوود در زبور آورده است «پروردگارا! مبعوث گردان کسی را که برپا دارد سنّت را پس از محو شدن آثار نبوّت و فرسودگی دین». آیا غیر از محمد(ص) پیامبری را میشناسی که این چنین باشد؟
رأسالجالوت گفت: میتواند عیسی(ع) باشد. حضرت فرمود «آیا نمیدانی که حضرت عیسی(ع) مخالفت سنّت نکرد بلکه موافق با سنّت تورات بود تا آن که حق تعالی او را به آسمان بالا برد؟!
روشنی نام حضرت محمد(ص) در کتابهای آسمانی به حدّی بوده است که قرآن کریم میفرماید: «یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ؛ او را همانند فرزندان خود میشناسند».
و از طریق همین نشانهها بود که عدّهای به آن حضرت ایمان آورده و حتی قبل از بعثت، او را میشناختند و آینده آن حضرت را گوشزد میکردند. چنانچه یکی از علمای نصرانی پس از آشنایی سلمان فارسی به او میگوید: در همین ایام در میان ملت عرب پیامبری ظهور خواهد کرد که از تمام انبیا برتر است. عالم مزبور اضافه میکند: من پیر شدهام؛ خیال نمیکنم او را درک کنم. امّا تو جوانی، امیدوارم او را درک کنی ولی این را نیز بدان که این پیامبر نشانههایی دارد از جمله، نشانه خاصّی برشانه اوست؛ او صدقه نمیگیرد.
سلمان عالم نصرانی را در بیابان گم کرد. دو مرد عرب از قبیله بنیکلب رسیدند. سلمان را اسیر کرده و بر شتر سوار کرده به مدینه آوردند و او را فروختند. سلمان و غلام دیگر ارباب به نوبت، روزها گلّه او را به چرا میبردند. سلمان در این مدت مبلغی پول جمعآوری کرد و انتظار بعثت پیامبر اسلام(ص) را میکشید. در یکی از روزها که مشغول چرانیدن گلّه بود، رفیقش رسید و گفت: خبرداری امروز شخصی وارد مدینه شده و تصوّر میکند پیامبر و فرستاده این همان پیامبر موعود است که کتابهای آسمانی از رسالت جهانی و حکومت او خبر دادهاند. نشانههایی که من در کتابها خواندهام، بر او منطبق است.
آری اینچنین است که نام و آواز محمدی(ص) نه تنها قبل از میلاد پیغمبر اکرم(ص) که از قبل از خلقت انسان نامی آشنا بوده و از ازل تا ابد در تاریخ جاودانه خواهد ماند.
*خبرنگار: مهسا نظری
*پینوشت:
1. اعراف / 157.
2. صف / 6.
3. فتح / 29.
4. بقره / 146.
عباس کوثری