به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کتاب «جبهه سوم» مروری بر حضور سپاه و بسیج در واقعه آمل در ششم بهمن 1360 است که تحقیق و تدوین آن توسط مهدیخانی صورت گرفته و معاونت روابط عمومی و انتشارات سپاه آن را منتشر کرده است.
جبهه سوم، اصطلاح ناشناختهای است که میتوان آن را در لابلای تکنوشتههای مربوط به وقایع و حوادث نظامی و سیاسی جنگلهای شمال کشور و به ویژه حماسه اسلامی مردم آمل یافت. این عبارت اصطلاحی است که اتحادیه کمونیستهای ایران، برای نامگذاری جبههای که در استانهای مازندران، گیلان و گلستان باز شده بود در نظر گرفت و تصور میکرد با این حرکت میتواند ضربهای که در جبهههای اول و دوم بر پیکر نظام جمهوری اسلامی وارد آمده، در فاز سوم به صورت کاملتر تحقق بخشد و به طور کلی نظام را از پای درآورد و سرانجام طولی نخواهد کشید که انقلابی دیگر در ایران بر پایه مارکسیسم به وجود خواهد آورد.
جبهه اول، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بود و جبهه دوم، در غرب کشور به وجود آمد که در آغاز انقلاب اسلامی - به موازات جبهه اول - ضربه قابل توجهی بر کشور وارد کرد، ولی نتوانست کاری از پیش ببرد.
در اوائل انقلاب اسلامی، گروههای تروریستی و مخالف نظام اسلامی، پس از واقعه 30 خرداد 1360، همگی از فاز سیاسی به فاز نظامی روی آوردند و به این نتیجه رسیدند که انقلاب اسلامی از خط اصلی خود منحرف شده است و باید با حرکت مسلحانه جلو انحراف آن را گرفت. گروهها با دو خط مشی نظامی متفاوت، جبههای را به سرعت باز کردند و اتحادیه کمونیستهای ایران(موسوم به سربداران) این جبهه را، جبهه سوم نامیدند. در واقع جبهه سوم، جبههای است که گروههای معاند نظام اسلامی، در سراسر جنگلهای شمال گسترش دادند و قلمرو زمانی آن از 30 خرداد سال 1360 آغاز شد و تا سال 1363 ادامه داشت.
مهدیخانی، نویسنده کتاب، اثر را در 13 فصل تنظیم کرده که در فصل ابتدایی در مورد شناخت آمل، موقعیت جغرافیایی مازندران و پیشینه تاریخی، فرهنگی و مذهبی آمل به ارائه مطلب پرداخته، سپس در فصل دوم به قیامها و مقاومتهای مردمی آمل در گذشتههای دور و نزدیک و اینکه آمل مرکز حکومت مردمی واقع شده است، اشاره میشود.
در فصل سوم، ماهیت و مواضع اتحادیه کمونیستها و منشأ اجتماعی و تشکیل آن سازمان مورد بررسی قرار میگیرد. فصل چهارم نیز به تشریح جبهه سوم اختصاص یافته و به اختصار به جبهههای اول و دوم پرداخته شده و همچنین دامنه جبهه سوم و ابعاد زوایای این جبهه باز شده است.
فصل پنجم در مورد قیام به اصطلاح سربداران و وجه تسمیه آن اشاره شده و اینکه چگونه تصمیم به قیام گرفته شده است. در این فصل همچنین به حضور آنها در جنگل، نحوه انتقال نیرو، سلاح و تجهیزات به داخل جنگل بحث به میان آمده و در نهایت نحوه آموزش آنها در درون جنگل بررسی شده است.
فصل ششم به نقشههایی که سربداران در مدت زمان حضورشان در جنگل برای حمله به شهر آمل ترسیم کرده بودند، آمده است. فصل هفتم در رابطه با سازمان ضدشورش(نیروهای خودی) و نحوه تشکیل قرارگاه حضرت ابوالفضل(ع) و اقدامات اطلاعاتی این قرارگاه که با همکاری مردم انجام شده، مورد نظر قرار گرفته است.
فصل هشتم به چگونگی حمله سربداران از جنگل به شهر آمل در جریان واقعه ششم بهمن سال 1360 پرداخته و فصل نهم که فصل مهم این اثر را شامل میشود، اختصاص به شرح حماسهای دارد که مردم آمل آفریدند و در برابر هجوم سربداران ایستادگی کردند و جبهه وسیع و مقاومی را تشکیل دادند.
فصل دهم به حوادث و درگیریهای پس از ششم بهمن سال 1360 پرداخته شده و فصل یازدهم کتاب به جلوههای مشارکت مردم آمل در روز ششم بهمن اختصاص یافته که ایثار و فداکاری مردم شهر و روستاهای آمل و شهرهای اطراف به تصویر کشیده شده است.
فصل دوازدهم نیز به محاکمه و اعترافات دستگیرشدگان سربداران از حمله به آمل و بازماندگان اعضای اتحادیه کمونیستهای ایران اختصاص دارد و فصل سیزدهم به دوئل مردمی اشاره دارد که نبردی بین سربداران به اصطلاح مردمی و پاسداران انقلاب اسلامی درگرفته، که سربداران مدعی بودند توده مردم با آنها همراه هستند و با یک جرقه به سربداران خواهند پیوست.
نویسنده معتقد است؛ در فصل پایانی به خوبی و به دور از حب و بغضهای معمول، ادعای طرفین مورد بررسی قرار داده شده و سرانجام در آخرین نوشته کتاب حاضر، به مستندات و پیوستهایی که برای مطالعه بیشتر میتوان از آن استفاده کرد، اختصاص یافته است.