به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از پایگاه اطلاعرسانی جماران، حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی روز گذشته در دیدار با جمعی از اهالی شهر خمین(خانه خمین) که در مسجد احمدیه نارمک برگزار شد، اظهار کرد: روزی که امام به کشور تشریف آوردند یک ویژگی بزرگ را در جامعه ما بیش از قبل تشدید کردند؛ البته این مهم از چند صباحی پیش از انقلاب آغاز شده بود، اما با پیروزی انقلاب اوج گرفت. آن ویژگی چیزی است که اگر به آن برگردیم و بتوانیم آن را در جامعه دریابیم، می توانیم از تمام مشکلات عبور کنیم و آن «اعتماد به نفس» و اعتماد تک تک افراد جامعه به خود است.
وی افزود: با مرور تاریخ می بینیم که برخی سیاستمداران جملاتی مشابه این جمله که «ملتی که نمی تواند لوله تفنگ بسازد آیا میخواهد نفت را ملی کند؟» را شنیدهایم و خصوصا در دوران معاصر هر کاری که قرار بود در کشور انجام شود توجهات به این سو بود که روسها یا انگلیسیها یا آمریکاییها چه میخواند و به دنبال چه هدفی هستند؟ حتی در آغاز مشروطه برای مقابله با رژیم استبدادی ناصری و مظفری، گروهی در سفارت انگلستان بستنشینی می کنند و گویی آغاز قضیه باید با تکیه بر یک دولت خارجی باشد. ضمن آنکه بعدا هم این بحث همواره مطرح بود که آیا ایرانی می تواند؟
سید حسن خمینی با اشاره به راهکارهای مدنظر قرار گرفته برای حل این ایراد تاریخی گفت: برخی با دمیدن بر تاریخنگری ایرانی و تکیه بر دوران باستان تلاش کردهاند که در جهت رفع این مشکل بکوشند؛ اما آنچه در انقلاب رخ داد، پدیدآمدن یک شور که زاییده یک جمع دورهم برآمده است، بود و این شور در تمام مردم منتشر شد؛ البته این ویژگی تمام انقلابهاست که ابتدا از جوشش در زاویهای شروع می شود و سپس تواناییهای جامعه را به مرز انفجار میرساند. یعنی افرادی که در حالت عادی کسی باورش نمیشود کاری را انجام دهند، در کوره حوادث انقلاب کاری می کنند که برای ناظران غیرعادی است.
یادگار امام تصریح کرد: اعتماد به نفس یکی از عوامل بزرگی است که انقلاب به سبب آن به وجود آمد و در تقویت و فربه ساختن آن، بسیار موثر بود. در جنگ و عرصههای مختلف تحت این شرایط عامل دیگری، یعنی «دوری جستن از منیتها» شکل گرفت.
وی یادآور شد: شاید برای برخی خواب و خیال باشد، اما در جامعه ما این اتفاق افتاد که کسانی از بهترین دانشگاههای دنیا بازگشتند و در کوره دهها مشغول کار شدند؛ از بالاترین امکانات درگذشتند تا سختترین خدمتها را انجام دهند. اگر این اتفاق نمیافتاد انسان میگفت اگر این اتفاق میافتاد خوب می شد، اما در انقلاب ما این اتفاقات واقعا رخ داد که این امر ناشی از روح ایثار و تقدم جمع بر فرد، تلاش کردن و ندیدن خود و دوری جستن از منیت در راستای کمال جامعه است. این عامل به نکته دیگری ضمیمه میشود و آن «آمدن روح دیندارانه در جامعه و توکل بر خدا» و پذیرش این امر بود که قدرتی مافوق قدرتهای دیگر وجود دارد و این مجموعه، توفانی به نام انقلاب پدید آورد.
سید حسن خمینی با بیان اینکه اگر در کنار این سه عامل، عامل دیگری نباشد، ممکن است مانند بارانی باشد که نه تنها رحمت نمیآورد بلکه شدت آن سیل ایجاد میکند، اظهار کرد: اعتماد به نفس بالا موجب خودفریبی می شود و انسان خود را محور دنیا می داند؛ توکل بر خدا نیز این توهم را ایجاد کند که ما تافته جدا بافتهای هستیم؛ تقدم جمع بر فرد نیز ممکن است، به ظلم بر افراد دیگری بیانجامد.
وی ادامه داد: جلوگیری از ظلم را با توکل بر خدا می توان مانع شد؛ اما برای آنکه سایر عوامل ذکر شده به ضد خود تبدیل نشوند.نکته دیگری را باید مورد توجه قرار داد که دائما در فرمایشات امام آن را می بینیم و آن اینکه «عقلانیت» باید در رفتارها دیده شود. اینکه کسی صرفا نیت خوب داشته باشد برای کارنامه اعمال انسان خوب است اما اگرعقلانیت پشت آن نباشد مشخص نیست که الزاما نتیجه خوبی داشته باشد. طبق روایتی از امیرالمؤمنین(ع) صرف برخورداری از نیت خوب کافی نیست، بلکه باید به سنت پیامبر(ص) و دستورات ایشان هم توجه داشت.
یادگار امام با اشاره به سالگرد پیروزی انقلاب، یادآورد شد: واقعیت این است که انقلاب توکل خدا را با خود آورد و جامعه به شدت دیندار شد؛ تا قبل از آن، ما در جامعهای بودیم که مارکسیستها حرف اول را می زدند و یک دیدگاه علمی اگر می خواست حرفی برای گفتن داشته باشد، باید چیزی از مارکسیسم در آن بود. در واقع یک دگماتیسم نقابداری درون این ماتریالیسم شکل گرفته بود که فکر میکردند هرکس از ماوراء الطبیعه حرف بزند، سخن بیربطی گفته است؛ اما انقلاب این وضعیت را تبدیل به عکس می کند.
وی با تأکید بر اینکه انقلاب این خود کمبینی افراطی که هرچه هست از آنسوی مرزهاست و چشم آبیها باید مشکل را حل کنند، را تغییر داد، ادامه داد: انقلاب آن توان داخلی که درون نیروها و در تقدم جمع بر فرد و برآمده از فراموش کردن منیتهای شخصی است را پررنگ میکند و در کنار اینها، آن چیزی که گمشده بود، یعنی خرد، اندیشه، تدبیر و عقلانیت را به عنوان یک اصل، بنیان گذاشت. زیرا صرف اینکه کسی بگوید من محور عالم و «طاووس علیین شده» هستم، انرژی درونی را زیاد می کند، اما این انرژی کجا را میخواهد آباد کند؟ گاهی اوقات این انرژی مثل بمب از بین می رود. بنابراین باید به تدبیر و عقلانیت در کنار سایر عوامل توجه کرد.