کد خبر: 1369228
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۵:۵۲
استنادهای قرآنی بیانات امام در بهشت زهرا/

ما مصیبت‌ها دیدیم؛ «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ ...»

گروه سیاسی: از آنجا که اندیشه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امام راحل، محصول یک عمر، تفکر و تعمق در قرآن است، بی‌‌شک نظریه‌پردازی‌های ایشان در مورد یک نظام حکومتی نمی‌تواند بدون پشتوانه قرآنی باشد.


به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، استقبال پرشور ملت از رهبری که 15 سال پیش ندای فطرتشان را فریاد زده بود، پایانی بر هجرانی بود که غمش عزیزترین جوانان، پدران و برادران این مردم را از آنان گرفته بود و رهبر کبیر انقلاب پس از یک سخنرانی کوتاه تشکر آمیز در فرودگاه از آنجا که می خواست قدرشناسی را به ملت بیاموزد و برای همیشه تاریخ این کشور باقی گذارد که « همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود»، بهشت زهرا را برای اولین سخنرانی مفصل خود، پس از بازگشت پیروزمندانه به میهن برگزید.



به همان مقدار که دوازدهم بهمن57 به‌عنوان مطلع دهه رهایی ملت ایران در تاریخ معاصر ما اهمیت دارد، سخنانی که امام امت در این روز بر سر تربت مطهر پیشگامان مبارزه رهایی‌بخش مردم مسلمان ایران و در حضور حدود 5 تا 8 میلیون استقبال‌کننده بر زبان راند، نیز اهمیت می‌یابد.



این اهمیت نه صرفاً از بابت پایان تبعید رهبر انقلاب یک ملت است، بلکه بیشتر از این جهت که توجه همه رسانه‌های خبری داخلی و خارجی را نیز به خود معطوف کرده بود و به غیر از صدا و سیمای ایران که سخنان را به‌طور مستقیم، سخنرانی ایشان را برای عموم مردم پخش می‌کرد، بلکه دست‌کم 150 خبرنگار، فیلمبردار و عکاس برای پوشش خبری و انعکاس ورود و سخنان امام(ره) ایشان را همراهی می‌کردند، تا اصول کلی و محورهای مد نظر رهبر کبیر انقلاب را که علی القاعده، رئوس آن باید در چنین فرصتی به گوش جهانیان می‌رسید، بازتاب دهند.



از آنجا که اندیشه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امام راحل، محصول یک عمر، تفکر و تعمق در قرآن است، بی‌‌شک نظریه‌پردازی‌های ایشان در مورد یک نظام حکومتی نمی‌تواند بدون پشتوانه قرآنی باشد.



در این مجال، قصد داریم برخی استنادهای قرآنی را که می‌توان برای فرازهای برجسته بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در روز 12 بهمن سال 57 در بهشت زهرای تهران یافت، عنوان کنیم.



لازم به ذکر است، هیچ کدام از این استنادات نه در سخنان روز 12 بهمن و نه در سخنرانی‌های آینده امام امت به تصریح ذکر نشده است و این پژوهش، صرفاً نوعی ریشه‌یابی از سوی پژوهنده بیرونی است.





 






























































سخنان




استناد




ترجمه




ما در این مدت مصیبتها دیدیم؛ مصیبتهای بسیار بزرگ. و بعضِ پیروزیها حاصل شد که البته آن هم بزرگ بود.



 




یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ



 




اى کسانى که ایمان آورده‏اید صبر کنید و ایستادگى ورزید و مرزها را نگهبانى کنید و از خدا پروا نمایید امید است که رستگار شوید (آل عمران 200)



 




من نمی‏توانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد



 




لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ



 




 



هرگز به نیکوکارى نخواهید رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید و از هر چه انفاق کنید قطعا خدا بدان داناست (آل عمران 92)



 




خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید.



 




لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدَهُم مِّن فَضْلِهِ إِنَّهُ غَفُورٌ شَکُورٌ



 




تا پاداششان را تمام بدیشان عطا کند و از فزون‏بخشى خود در حق آنان بیفزاید که او آمرزنده حق‏شناس است (فاطر 30)



 




ما فرض می‏کنیم که یک ملتی تمامشان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آنها برای آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند ـ ولو تمامشان ـ به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی[است؟]ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‏کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. ما در زمان سابق ـ فرض بفرمایید که زمان اول قاجاریه ـ نبودیم؛ اگر فرض کنیم که سلطنت قاجاریه به واسطۀ یک رفراندمی تحقق پیدا کرد و همۀ ملت هم ـ ما فرض کنیم که ـ رأی مثبت دادند اما رأی مثبت دادند بر آغا محمد خان قَجَر و آن سلاطینی که بعدها می‏آیند؛ در زمانی که ما بودیم و زمان سلطنت احمد شاه بود، هیچ یک از ما زمان آغا محمد خان را ادراک نکرده؛ آن اجداد ما که رأی دادند برای سلطنت قاجاریه، به چه حقی رأی دادند که زمان ما احمد شاه سلطان باشد؟ سرنوشت هر ملت دست خودش است.



 




وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَیْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ




و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید مى‏گویند نه بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم پیروى مى‏کنیم آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند [باز هم در خور پیروى هستند] (بقره 170)




مگر پدرهای ما ولیّ ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، می‏توانند سرنوشت ملتی را که بعدها وجود پیدا می‏کنند آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا سلطنت قانونی نیست.



 




بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ



 




بلکه گفتند ما پدران خود را بر آیینى یافتیم و ما [هم با] پى گیرى از آنان راه یافتگانیم (زخرف 22) 



 




بنابراین کارهایی که این آدم کرده به عنوان «اصلاح»، این کارها خودش اِفساد بوده است! قضیۀ «اصلاحات ارضی» یک لطمه‏ای بر مملکت ما وارد کرده است که تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بکنیم؛



 




وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِی الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ



 




و چون به آنان گفته شود در زمین فساد مکنید مى‏گویند ما خود اصلاحگریم (بقره 11)



 




این آدم به واسطۀ نوکری که داشته، مراکز فحشا درست کرده. تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیوش ـ بسیاری‏اش ـ فحشاست. مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست. اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتاب فروشی است، مراکز فساد دیگر اِلی ماشاءاللّه‏ است. برای چه؟ سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم.



 




إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ



 



 



 



 



 



وَإِذَا أَرَدْنَا أَن نُّهْلِکَ قَرْیَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِیهَا فَفَسَقُواْ فِیهَا فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِیرًا



 



 



 



 



 



 



 



وَمَا أَرْسَلْنَا فِی قَرْیَةٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ



 




کسانى که دوست دارند که زشتکارى در میان آنان که ایمان آورده‏اند شیوع پیدا کند براى آنان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خدا[ست که] مى‏داند و شما نمى‏دانید (نور 19)



 



و چون بخواهیم شهرى را هلاک کنیم خوشگذرانانش را وا مى‏داریم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتیجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [یکسره] زیر و زبر کنیم



 



 



و [ما] در هیچ شهرى هشداردهنده‏اى نفرستادیم جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‏اید کافریم (سبا 34)



 




؛ فقط امریکا از این پشتیبانی کرده و فرستاده، به ارتش دستور داده که از این پشتیبانی بکنید؛ انگلیس هم از این پشتیبانی کرده و گفته است که باید از این پشتیبانی بکنید. یک نفر آدمی که نه ملت قبولش دارد، نه هیچ یک از طبقات ملت از هر جا بگویید قبولش ندارند،



 




قَالَ ادْخُلُواْ فِی أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُم مِّن الْجِنِّ وَالإِنسِ فِی النَّارِ کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَّعَنَتْ أُخْتَهَا حَتَّى إِذَا ادَّارَکُواْ فِیهَا جَمِیعًا قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لأُولاَهُمْ رَبَّنَا هَؤُلاء أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ قَالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَلَکِن لاَّ تَعْلَمُونَ



 




ى‏فرماید در میان امتهایى از جن و انس که پیش از شما بوده‏اند داخل آتش شوید هر بار که امتى [در آتش] درآید همکیشان خود را لعنت کند تا وقتى که همگى در آن به هم پیوندند [آنگاه] پیروانشان در باره پیشوایانشان مى‏گویند پروردگارا اینان ما را گمراه کردند پس دو برابر عذاب آتش به آنان بده [خدا] مى‏فرماید براى هر کدام [عذاب] دو چندان است ولى شما نمى‏دانید



(اعراف 38)



 




ما تا هستیم نمی‏گذاریم اینها سلطه پیدا کنند. ما نمی‏گذاریم دوباره اعاده بشود آن حیثیت سابق و آن ظلمهای سابق. ما نخواهیم گذاشت که محمدرضا برگردد. اینها می‏خواهند او را برگردانند. بیدار باشید! ای مردم، بیدار باشید! نقشه دارند می‏کشند. ستاد درست کرده مردکه[6]در آن جایی که هستش؛ روابط دارند درست می‏کنند. می‏خواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد، و همۀ هستی ما به کام امریکا برود. ما نخواهیم گذاشت؛ تا جان داریم نخواهیم گذاشت.



 




 



لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ



 




 



مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز [او را] از [دوستى] خدا [بهره‏اى] نیست مگر اینکه از آنان به نوعى تقیه کند و خداوند شما را از [عقوبت] خود مى‏ترساند و بازگشت [همه] به سوى خداست



(آل عمران)




می‏خواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد، شما نمی‏خواهید، آقای سرلشکر، شما نمی‏خواهید مستقل باشید؟ شما می‏خواهید نوکر باشید؟! من به شما نصیحت می‏کنم که بیایید در آغوش ملت؛ همان که ملت می‏گوید بگویید. بگویید ما باید مستقل باشیم. ملت می‏گوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای امریکا و اجنبی باشد؛ شما هم بیایید ـ ما برای خاطر شما این حرف را می‏زنیم ـ شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید: ما می‏خواهیم مستقل باشیم، ما نمی‏خواهیم این مستشارها باشند. ما که این حرف را می‏زنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان، خون جوانهای ما را بریزید که چرا می‏گویید من باید مستقل باشم! ما می‏خواهیم تو آقا باشی.



 




قَالَ یَا قَوْمِ لَیْسَ بِی ضَلاَلَةٌ وَلَکِنِّی رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ



 



 



 



 



أُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّی وَأَنصَحُ لَکُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ



 



 



 



 



أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءکُمْ ذِکْرٌ مِّن رَّبِّکُمْ عَلَى رَجُلٍ مِّنکُمْ لِیُنذِرَکُمْ وَلِتَتَّقُواْ وَلَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ




گفت اى قوم من هیچ گونه گمراهى در من نیست بلکه من فرستاده‏اى از جانب پروردگار جهانیانم



 



 



پیامهاى پروردگارم را به شما مى‏رسانم و اندرزتان مى‏دهم و چیزهایى از خدا مى‏دانم که [شما] نمى‏دانید



 



آیا تعجب کردید که بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بیم دهد و تا شما پرهیزگارى کنید و باشد که مورد رحمت قرار گیرید (اعراف 61، 62، 63)




 


 
captcha