کد خبر: 1369382
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۰۹:۰۴
رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مطرح کرد:

بایستگی طراحی و تدوین «منهج فهم قرآن»

گروه اندیشه: به گفته رشاد، باید تأسف خورد که «فهم قرآن» به عنوان منبع اصلی تولید و سنجش معرفت، فاقد منهج مدون است ولذا ضروری است که اطلاعات موجود در این زمینه به صورت یک دانش منسجم با عنوان «منهج فهم قرآن» تدوین شود.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، سلسله دروس «منطق فهم قرآن» یکی از درس‌های حجت‌الاسلام و المسلمین علی‌اکبر رشاد است که هر دو هفته یک بار در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی واحد تهران برگزار و از طریق ویدئو کنفرانس با حضور طلاب و پژوهشگرانی از قم نیز همراه می‌شود.

بنا بر این گزارش، این سلسله دروس به نحوی ابداعی و نوآورانه، به تنقیح و تدوین و تنظیم مقدمات فهم قرآن و قواعد آن، ضوابط حاکم بر این قواعد و همچنین رویکردها، اسلوب‌ها، فرآیندها، ساختارها و سنجه‌ها در فهم قرآن پرداخته است. در ادامه گزارش جلسه اول از این سلسله دروس می‌آید.

درآمد

«سَیَأْتِی عَنِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ(ع) أَنَّ رَجُلًا سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) مَا بَالُ الْقُرْآنِ لَا یَزْدَادُ عَلَى النَّشْرِ وَ الدَّرْسِ إِلَّا غَضَاضَةً فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَجْعَلْهُ لِزَمَانٍ دُونَ زَمَانٍ وَ لِنَاسٍ دُونَ نَاسٍ فَهُوَ فِی کُلِّ زَمَانٍ جَدِیدٌ وَ عِنْدَ کُلِّ قَوْمٍ غَضٌّ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» (بحارالانوار، ج 2، ص 280، به نقل از علل الشرایع)

روایت است که از امام صادق(ع) پرسیده شد که این چه سرّ و خصلتی در قرآن است که هرچه به نشر و درس قرآن کریم می‌پردازیم جز نوبودگی، طراوت، تازگی و دلپذیری بر آن افزوده نمی‌شود؟ فرمودند: به این جهت است که قرآن جاودانه است و به زمان خاصی اختصاص ندارد، لهذا در هر زمان به تناسب همان زمان می‌توان حرف تازه‌ای از قرآن دریافت کرد؛ همچنین قرآن به قوم و قبیله‌ای خاص خطاب نشده است، بلکه برای همه اجتماعات، جوامع و نسل‌ها در همه عصرها فرستاده شده است. پس این کتاب در هر عهد و عصری تازه است، و برای هر قوم و قبیله‌ای تا روز قیامت نو و تازه است.

بایستگی طراحی و تدوین منهج فهم قرآن

قرآن کریم منبع اصلی معرفت دینی مسلمانان است؛ حجیت حدیث از طریق قرآن اثبات می‌شود، حجیت اجماع نیز، اگر آن را منبع یا مدرک و یا طریق مستقلی برای تولید معرفت دینی قلمداد کنیم، (بالواسطه و بلاواسطه) مستند به قرآن است؛ همچنین هرچند ضرورت ندارد که حجیت عقل مستند به قرآن شود، اما این قرآن است که با ارائه فرهنگی خردپذیر و خردگرا، زمینه پذیرش شأن حجیت برای عقل را فراهم کرده است. درنتیجه همه منابع و مدرکات و اسناد و مدارک ما در حوزه تولید معرفت دینی به نحوی به قرآن کریم بازگشت می‌کند. البته درواقع ساحت الهی منبع است و قرآن حصیله، ولیده و برآیند جریان وحی است، که از آن به عنوان منبع یاد می‌کنیم، اما درواقع قرآن مدرَک و طریق به منبع وحی و ساحت الهی است.

قرآن؛ منبع اصلی تولید و سنجش معرفت تولیدشده به نام دین

قرآن منبع اصلی تولید معرفت و سنجش معرفت تولیدشده به نام دین قلمداد می‌شود؛ اما باید تأسف خورد که این منبع عظیم فاقد منهج معین است، و یا حداقل می‌توان گفت که فاقد منهج مدون است.

اصول فقه، به تنهایی، برای فهم قرآن کفایت نمی‌کند

منهج فهم قرآن همان شیوه‌های تفسیری است که سلف به کار بردند، اما این شیوه‌ها مدون نیست؛ یعنی مانند آنچه که در حوزه فقه، احکام و شریعت بالمعنی الاخص انجام دادیم و دانشی به نام «اصول فقه» پدید آمده است، دانشی به نام اصول فهم قرآن نداریم و ناگفته پیداست که اصول فقه هرچند که عمده قواعد را در اختیار ما قرار می‌دهد، اما به تنهایی برای فهم قرآن کفایت نمی‌کند. در کتب تفسیری نیز کمتر مشاهده می‌شود که به صورت مدون و منسجم به تنظیم و تدوین مبانی، قواعد و ضوابط فهم قرآن پرداخته باشند. از مقدمات و مبادی کتب تفسیری و همچنین از خلال مطالب مطرح‌شده در این کتب، می‌توان چیزهای بسیاری به دست آورد، اما این اطلاعات به صورت یک دانش، منسجم، مدون و مستنبط نشده است. و لذا از خلاء یک دانش منسجم درخصوص منهج فهم قرآن رنج می‌بریم و ضرورت این سلسله بحث‌ها به این نکته بازمی‌گردد.

«نظریه ابتناء»؛ نظریه مختار در این سلسله دروس برای طراحی منهج فهم قرآن

هر منهج و هر منطق روش‌شناختی، باید از ویژگی‌هایی برخوردار باشد که اولین آنها، ابتنای آن منهج بر یک نظریه است. باید نظریه مشخص و روشنی مبنای طراحی یک منطق و منهج فهم قرار بگیرد که درخصوص منهج فهم قرآن ما «نظریه ابتناء» را به عنوان نظریه مبنا انتخاب کرده‌ایم.

10 مرحله فرایند طراحی و تدوین منهج فهم قرآن به مثابه یک دانش مدون

چندین نکته را به عنوان بایسته‌های طراحی و تدوین و در مجموع فرایند طراحی و تدوین این منهج باید مد نظر داشته باشیم.

1 ـ اتخاذ نظریه مبنا که در بالا مورد اشاره قرار گرفت؛ که به تبع آن ساختاربندی روشگان مورد نظر، متناسب با نظریه مبناست. در انتهای درس امروز ساختار کلی منهج فهم قرآن را ارائه می‌کنیم تا مخاطبان متوجه شوند که ساختار ما چیست و این ساختار چگونه بر نظریه مبنای ما (نظریه ابتناء) مبتنی است.

2 ـ بازشناسی و تعریف اصطلاحات منهج فهم قرآن و واژگان و اصطلاحات کلیدیِ هموند و همگن و در پیوند با این حوزه.

3 ـ استقراء و استخراج مبانی، قواعد، ضوابط و فرایندواره‌های تفسیر قرآن که در کتب تفسیری و علوم قرآنی مندرج است و دسته‌بندی و سازماندهی آنها براساس نظریه ابتناء و در چارچوب الگوی ساختاری مورد نظر طرح. برای طراحی و تدوین منهج فهم قرآن نیازمند مراجعه منابع و حوزه‌های گوناگون معرفتی و کتب و آثار مختلف هستیم، و باید میراث معرفتی بازمانده از سلف در این حوزه را استخراج کنیم. البته این حوزه‌ها بسیار متنوع هستند و باید در طول تحقیق اینها را پیگیری کنیم.

ما باید از سرمایه‌ و ثروت انباشته و اندوخته‌ای که از سلف در آثار تفسیری و علوم قرآنی باقی مانده کمال بهره‌برداری را داشته باشیم.

4 ـ اکتشاف مبانی، قواعد، ضوابط و شیوه‌های مورد کاربرد از سوی مفسران برجسته در متن تفاسیر. با مراجعه به تفاسیر مختلف باید قواعد فهم قرآن را کشف کرد. مفسران در عمل تفسیری خود چه شیوه‌ها و فرایندهایی را به کار می‌برند؟ همه اینها را باید براساس نظریه ابتناء سازماندهی و دسته‌بندی کرد.

5 ـ تتبع و استخراج مبانی، قواعد و ضوابط «اصولی» و «منطقی» که دارای کاربرد تفسیری هستند. این دو علم، چون دو دانش روش‌شناختی هستند در کنار هم قرار می‌گیرند، واگرنه می‌توان گفت که قواعد و ضوابط اصولی و منطقی هرکدام به صورت جداگانه بحث شود. سپس باید این قواعد و ضوابط منطقی و اصولی را در ساختار طراحی شده برای منهج فهم قرآن تعبیه کرد.

6 ـ تتبع و استخراج مبانی، قواعد و ضوابط مندرج در کتب کلامی، درایی، روایی و... که دارای کاربرد تفسیری هستند و سپس تعبیه و اشراب اینها در ساختار منهج فهم قرآن.

7 ـ مطالعه و اصطیاد اصول و ابزارهای خورند و فراخور فهم قرآن از علوم و آرای جدید. امروز دانش‌هایی در حوزه هرمنوتیک، معناشناسی، زبان‌شناسی، و حتی فلسفه ذهن و تحلیل فلسفی مطرح است و هرچند که این علوم و حوزه‌ها از مدعیات اثبات‌نشده یا غلط، آکنده است، اما در میان این مدعیات و نظرات، بعضی نکات صائب و درست نیز وجود دارد که شناسایی و بهره‌برداری از آنها در تکمیل این طرح مفید خواهد بود.

8 ـ مراجعه به آیات قرآنی، نکته دیگری است که در تبیین فرایند منهج فهم قرآن باید مطرح شود. قرآن مبانی، قواعد و ضوابط بسیاری را برای فهم خود مشخص کرده است و سزاوارتر از هر منبع و دانشی خود قرآن است که لازم است قرآن را استنطاق کنیم. از خود قرآن، مبانی، قواعد و ضوابط را اصطیاد، استظهار و استنباط کنیم. اینجا نباید گفته شود که دور لازم می‌آید؛ زیرا بسیاری از قواعد و ضوابط فهم عقلائی و عرفی است و فهم قرآن عمدتاً با قواعد عرفی و عقلائی صورت می‌بندد، درنتیجه قبل از اینکه قواعد را تماماً و کاملاً و به صورت مدون و جامع فراهم بیاوریم، بسیاری از قواعد را به کار می‌بندیم. اگر در همین افق و سطح با قرآن کریم مواجه شویم، بسیاری از قواعد و ضوابط را می‌توانیم از آن به دست بیاوریم.

9 ـ در حوزه اخبار و روایات مطالب بسیاری وجود دارد که مربوط به مبانی، قواعد و ضوابط فهم قرآن است. بنابراین همانطور که باید به قرآن مراجعه کنیم، به روایات و مأثورات از معصومین باید مراجعه کنیم. البته نباید کار را به اخبار مصطلح و روایات به معنای اصطلاحی آن محدود کرد، بلکه مناجات‌نامه‌ها، سلام‌نامه‌ها، ادعیه و مطالبی از این دست مشتمل بر مجموعه فراوانی از حقایق و از جمله مبانی، قواعد، و ضوابط فهم قرآن هستند. درنتیجه یکی از منابع ما روایات و مأثورات خواهد بود.

10 ـ آخرین کاری که در این طرح باید انجام شود، تدوین نهایی منهج جامع فهم قرآن خواهد بود.

این 10 مرحله را باید برای دست یافتن به منهج جامع فهم قرآن به مثابه یک دانش مدون طی کنیم.

ساختار کلی منهج فهم قرآن

توضیح: طبقه‌بندی مباحث این دانش، در چهار لایه به ترتیب: فن، فصل، فرع و فص، سامان خواهد یافت.

فنّ اوّل) مبانی و مبادی تصدیقیه:

فصل یکم) نظریه مبنای پیشنهادی برای طراحی منهج فهم قرآن (شرح نظریه إبتناء به‌مثابه مبنای منهج فهم قرآن)

هرچند رسالت اولی و ذاتی نظریه ابتناء، تبیین فرایند و سازِکار «تکون»، «تطور»، «تکامل»، «تنوع» و «تنزل» معرفت دینی است، اما این نظریه می‌تواند مبنای طراحی دستگاه روش‌شناختی جامع و کاملی برای اکتشاف همه گزاره‌ها و آموزه‌های حوزه‌های هندسه معرفتی دین قرار ‌گیرد.

فصل دوم) شرح مبادی منهج فهم بر اساس نظریه:

1 ـ مبادی «متن‌شناختی» (سرشت و صفات ویژه وحی‌نامه‌ی الهی / هرچند این دست از مبادی می‌توانست در ذیل «مبادی معرفت‌شناختی منهج» نیز بررسی شود، اما به اعتبار اینکه روشگان مورد بحث روشگان فهم متن مقدس است و گرانیگاه این روشگان فهم متن است، مختصات آن به‌طور مستقل و مفصل مورد توجه قرار گرفت)

1/1 ـ وحیانیت (و قدسانیت) قرآن، مبادی فرعی مترتب بر آن و برایند روش‌شناختی آن مبادی.

2/1 ـ فطرت‌نمونی گزاره‌ها و آموزه‌های قرآنی و مبادی فرعی مترتب بر آن و برایند روش‌شناختی هر یک از آن مبادی.

3/1 ـ حکیمانگی قرآن و مبادی فرعی مترتب بر آن و برایند روش‌شناختی هر یک از آن مبادی.

4/1 ـ هدایت‌مـَآلی قرآن و مبادی فرعی مترتب بر آن و برایند روش‌شناختی هر یک از آن مبادی.

2 ـ مبادی [اختصاصی] «مبدأ ـ جهانْ»شناختی (پیش‌انگاره‌های درباره مبدأ هستی و مُنزِّل وحی و مُرسل دین، و درباره هستی و ارزش‌ها، که بر منهج فهم قرآن تأثیرگذارند، و توضیح برایند روش‌شناختی آن)

3 ـ مبادی [اختصاصی] معرفت‌شناختی (شرح مختصات وسائط و وسائل انتقال پیام الهی و ویژگی‌های مُدرِکات و مدارک مرادات حق تعالی، و توضیح برایند روش‌شناختی آن)

4 ـ مبادی [اختصاصی] دین‌شناختی (پیش‌انگاره‌های درباره دین که بر منهج فهم قرآن تأثیرگذارند، و توضیح برایند روش‌شناختی آن)

5 ـ مبادی [اختصاصی] انسان‌شناختی (پیش‌انگاره‌های انسان‌شناختی‌ای که بر منهج فهم قرآن تأثیرگذارند، و توضیح برایند روش‌شناختی آن)

6 ـ مبادی «قلمروـ متعلق‌شناختی» (شرح مختصات حوزه‌های هندسه معرفتی دین و قلمرو محتوایی قرآن کریم، و توضیح برایند روش‌شناختی آن معطوف به منهج فهم قرآن)

فن دوم) مسائل و محورهای مباحث منهج فهم قرآن:

فصل اول) دوال / مدرکات (: فطرت، عقل، وحی و ...)

فصل دوم) اسناد / مدارک (:کتاب، سنت، اجماع و ...)

فصل سوم) قواعد فهم قرآن (با عطف توجه به برآیند روش‌شناختی مبادی مذکور در بخش دوم)

فصل چهارم) ضوابط حاکم بر قواعد فهم قرآن.

فصل پنجم) رویکردهای منهج فهم قرآن.

فصل ششم) رهیافت‌های منهج فهم قرآن.

فصل هفتم) اسلوب‌های منهج فهم قرآن.

فصل هشتم) فرایندهای منهج فهم قرآن.

فصل نهم) ساختار الگوی روش‌شناختی مختار.

فصل دهم) سنجه‌های درستی‌آزمایی.

captcha