اگر «تثبیت ارزشهای الهی» بهعنوان یکی از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است ـ همانطور که بخشی از نامگذاری چهارمین روز از دهه فجر امسال را بهخود اختصاص داده است ـ بیشک گام اول در نیل به این مقصود، آشنایی با ارزشهای متعالی اسلام است.
به نظر میرسد بخش بزرگی از ارزشهای الهی برای مردم مسلمان کشورمان در طول نهضت و نیز پس از پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس بهواسطه روشنگریهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی یادآوری شد، اما عمر رهبری 10 ساله امام خمینی(ره) بر نظام جمهوری اسلامی به تثبیت و حاکمیت با ثبات این ارزشها کفاف نداد و مسئولیت سنگین آن بر دوش رهبر معظم انقلاب افتاد.
مقام معظم رهبری که خود، از ابتدای نهضت در سال 42 پشت سر امام راحل حرکت کرده و در مکتب او تربیت یافته است، همواره بر ضرورت عملیاتی کردن ارزشهای دینی خارج از حیطه شعار تأکید داشتهاند.
صرفنظر از اینکه چه مقدار آموزههای دینی و منویات امام امت در زمینه توجه به ارزشهای الهی از سوی مردم و دولتمردان مورد بازخوانی قرار گرفته و به تأکیدات مکرر و متعدد رهبر معظم انقلاب در این زمینه، توجه شده است، ترسیم چشمانداز معقول و قابل دستیابی از اهداف میانمدت و کوتاهمدت و نه بلندمدت و آرمانی در جهت تثبیت ارزشهای الهی در نظام اسلامی ضروری بهنظر میرسد؛ بهویژه از این نظر که قرار دادن درجه توقعات از عموم مردم در یک جامعه دینی و مسئولانی که از میان همین مردم برخاستهاند، در حد متعادل از شوکه شدنهای شدید در نتیجه مشاهده بعضی تظاهر به ضد ارزشها که بهظاهر از یک جامعه دینی بعید مینماید، جلوگیری میکند.
همچنین هدایت انتظارات ارزشی از جامعه به میزان معتدل و برابر در همه عرصهها و نه صرفاً بعضی حوزههایی که نمود ظاهری بیشتری مییابند و ملجأ خوبی برای پوشاندن برخی ضعفهای آشکار در حوزههای دیگر ارزشی با اهمیت نه چندان کمتر است، جامعه را با نگاه برابر و منصفانه به مقولههای گوناگون ارزشی مواجه کرده، از بدبین بخش اعظمی از مردم به کلیت نظام ارزشی اسلام جلوگیری میکند و میتواند مقدمهای برای نهادینهتر کردن ارزشهای الهی در جمهوری اسلامی باشد.
بنابراین انقلاب اسلامی، شرط لازم برای پیادهسازی مجموعه کاملی از ارزشهای الهی و عزم و اراده متدینان و انقلابیون مسلمان در تعمیق و همهجانبهنگری به ارزشهای الهی، شرط کافی برای تدوام حرکت به سمت فتح قلههای ارزشی است.
حکومتی را که دغدغه اجرای احکام و ارزشهای دینی نداشته باشد، نمیتوان اسلامی نامید، اما از آنجا که «رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود» میبایست استقامت را بر سرعت، ارجحیت بخشید، تا گامهای شتابان و بلند اولیه، مدافعان ارزشهای الهی را در ادامه با کمبود نفس مواجه نسازد.
ضعف و نقصان در آن دسته از حوزههای ارزشی که تجلی ظاهری بیشتری در اجتماع دارد و بالطبع حساسیتهای افزونتری نیز بر روی آن پیدا شده است، عمدتاً ریشه در عوامل متعدد انسانشناختى، روانشناختى، ریشههاى تاریخى، بعضی غفلتهای صورتگرفته از سوی مسئولان، به محاق رفتن عرصه فرهنگ در میان اولویتهای کشور و افتادن به ورطه افراط و تفریط در سالهای پس از انقلاب دارد.
بهنظر میرسد پرداختن به موضوعات ارزشی پس از انقلاب به یک آسیبشناسی نیاز داشته تا پس از 35 سال از پیروزی انقلاب اسلامی ـ هرچند کمی دیر ـ بدون کوچک شمردن هیچ سرفصلی از ارزشهای الهی، یک گفتمان متعادل از مجموعه ارزشها به جامعه عرضه شود.