کد خبر: 1378533
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۱
معاون آموزش شعبه تهران دانشکده اصول الدین:

بانوان نخبه قرآن‌پژوه در ارتقای علمی فعالیت‌های قرآنی به کار گرفته شوند

گروه اندیشه: مرجان نجفی با اشاره به فعالیت‌های مؤسسه بانوان قرآن‌پژوه در تجلیل از نخبگان این حوزه، گفت: مناسب است که این مؤسسه با شناسایی نیروهای نخبه، از آن‌ها در ارتقای علمی و فرهنگی فعالیت‌های قرآنی استفاده کند.

مرجان نجفی، معاون آموزش شعبه تهران دانشکده اصول الدین که به عنوان یکی از برگزیدگان بانوان قرآن‌پژوه در سال جاری انتخاب شده است، در گفت‌وگو با خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، به ارائه توضیحاتی درباره سوابق علمی خود و تشریح برخی اولویت‌ها در حوزه قرآن‌پژوهی و مطالعات قرآنی پرداخت که متن این پرسش و پاسخ به شرح ذیل است:

خانم نجفی برای شروع گفت‌وگو، در مورد سابقه تحصیلات و فعالیت‌های علمی خود توضیحی ارائه کنید.

من در سال 72 در رشته علوم قرآن و حدیث به دانشگاه آزاد کرج وارد و در سال 76، با رتبه اول در بین تمامی ورودی‌های رشته الهیات، از این دانشگاه فارغ التحصیل شدم و در همان سال نیز از طریق کنکور کارشناسی ارشد دانشکده اصول الدین پذیرش شدم. در واقع ما اولین دوره کارشناسی ارشد دانشکده اصول الدین بودیم و همین طور که خاطبان ما می‌دانند مؤسس این دانشکده علامه عسکری بودند. من از قبل با افکار ایشان آشنا بودم و به همین دلیل هم این دانشکده را به عنوان یکی از اولویت‌های خود انتخاب کردم. در آن دانشکده یکی از لطف‌هایی که خداوند به من داشت و از افتخارات زندگی من بود شاگردی در محضر علامه عسکری بود. ما یک سری کلاس‌های دسته‌جمعی با ایشان داشتیم و یک سری کلاس‌های خصوصی‌تر هم بود که در آن‌ها ما از محضر علامه استفاده می‌کردیم. در واقع من خیلی از اساتید دانشکده اصول الدین استفاده کردم.

در همان زمانی که من مشغول تحصیل کارشناسی‌ارشد بودم، در حوزه علمیه در کرج هم تدریس داشتم اما این تدریس به دلیل اشتغالات پایان‌نامه و بعد هم به علت مشغول شدن به کارهای اجرایی تقریباً دو سه سال بیشتر به طول نینجامید. بعد از دفاع از پایان‌نامه نیز خود علامه عسکری از من خواستند که با دانشکده ادامه همکاری کنم و در بخش اجرایی، مدیریت آموزش را به عهده من گذاشتند و بعد از سال 81 هم به عنوان عضو هیئت علمی در آن جا مشغول به فعالیت شدم. در سال 83 به علت دوری مسافت از سمت اجرایی استعفا دادم و فقط برای تدریس به دانشکده می‌رفتم و بعد از آن هم از سال 83 و 84 تا سال 89 و 90 با مؤسسه دارالقرآنی که مربوط به سپاه بود همکاری کردم و برای کسانی که دوره حفظ را می‌گذراندند مباحث تاریخ قرآن و تاریخ حدیث را تدریس کردم. در سال 89 مجدداً از من درخواست کردند که مدیریت آموزش دانشکده اصول الدین را به عهده بگیرم که پذیرفتم و همان سال هم در دکتری تخصصی علوم قرآن و حدیث دانشکده اصول الدین پذیرفته شدم. از سال 92 هم در سمت معاونت آموزشی مشغول به فعالیت هستم.

در زمینه‌های علمی چه فعالیت‌هایی داشته‌اید؟

من در دوره کارشناسی ارشد پایان‌نامه‌ای را با عنوان «بررسی اسرائیلیات در سیره انبیاء در تفسیر "درّ المنثور" و "نورالثقلین"» نوشتم؛ که این موضوع را هم خود علامه عسکری به من پیشنهاد کرده بودند. این پایان‌نامه از طرف مؤسسه ترویج قرآنی برای چاپ پذیرفته شد اما با توجه به تغییر دولت‌ها این رأی پس گرفته شد و عنوان شد که برای چاپ لازم است که پایان‌نامه‌ها موضوعی کاربردی داشته باشند. از آن به بعد هم کارهای پژوهشی مختلفی داشته‌ام که به شکل مقالات ارائه شده بوده است و هنوز به دنبال چاپ آن‌ها نرفته‌ام.

«سیری در زندگی زید بن ثابت»، «بررسی کتاب الحیات»، «بررسی و مقایسه روش علامه حلی در "خلاصة الاقوال" و حسن بن داوود در "الرجال"»، «نقد و بررسی نظر مستشرقان درباره جمع و تحریف قرآن»، «نقد و بررسی نظرات دکتر صبحی صالح در جمع قرآن» موارد تحقیقی‌ای است که تا کنون به آن‌ها پرداخته‌ام اما هنوز به شکل رسمی چاپ نشده است.

آیا جز این موارد، فعالیت علمی و پژوهشی دیگری نیز داشته‌اید؟

فعالیت‌های علمی و پژوهشی و اجرایی که داشتم را خدمت شما عرض کردم، اما من در این مدت غیر از مسئولیت علمی یا اجرایی که داشته‌ام، با توجه به این که تقریباً می‌شود گفت که ما از مکتب علمی و سیره عملی علامه عسکری الحمدلله خیلی توانستیم استفاده کنیم، دغدغه‌های خاصی را داشتیم  که سعی کردیم در سیاست دانشکده و برخوردمان با دانشجویان و اساتید و کل سیر کاری‌مان این‌ها را اجرا کنیم.

نظر شما درباره اولویت‌های پژوهشی در زمینه مطالعات قرآنی چیست و به نظر شما چه راهبردهایی در این حوزه باید مد نظر قرار گیرد؟

نکته اول این است که شاید از این صحبت‌ها زیاد شده باشد اما آن چه مهم است مرحله اجرای آن است. به نظر من، با توجه به این که در تحصیلات تکمیلی دانشجویان موظف هستند که تحقیقات و تکالیفی را به عنوان پایان‌نامه یا تحقیقات کلاسی ارائه دهند، اگر ما بتوانیم تا حدی به آن‌ها جهت بدهیم یا یک مقدار همکاری بین دانشکده‌ها یا بین دانشگاه‌هایی که در زمینه علوم قرآنی فعالیت می‌کنند بیشتر شود، چه به شکل گردهمایی مسئولین آن‌ها یا تعامل دانشجویان و یا ارتباط اساتید آن‌ها، این خیلی مؤثر خواهد بود و بسیار بهتر از این است که هر شخصی پایان‌نامه‌ای یا کتابی بنویسد و در کتابخانه‌ها بایگانی شود و هیچ کس دیگری هم از آن‌ها استفاده نکند. در واقع ما باید پژوهش‌های قرآنی را عملیاتی کنیم.

همچنین اگر ما اگر قرار است بر روی قرآن یا آموزش قرآن در دانشکده‌ها کار کنیم، بحث حفظ و تلاوت قرآن و مسابقات قرآن نباشد؛ بلکه به این سمت برویم که واقعاً قرآن را در زندگی افراد جا بیندازیم و انس با قرآن و تدبر در قرآن را جدی بگیریم. البته منظور من از انس با قرآن و تبر در قرآن، دقیقاً همان کلاس‌هایی نیست که با این عناوین در حال حاضر برگزار می‌شوند بلکه به صورت کلی مقصود من این است که ما باید به صورت واقعی بر انس و تلاوت قرآن توسط دانشجویان‌مان کار کنیم تا نتیجه آن را به صورت عملی ببینیم.

خانم نجفی به نظر می‌رسد که یکی از مسائلی که در قرآن‌پژوهی هم کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد همین کاربردی بودن مباحثی است که به آ‌ن‌ها پرداخته می‌شود و این که چقدر تحقیقات ما پاسخگوی مسائل مردم و جامعه است. نظر شما در این باره چیست؟ و به نظر شما چه پژوهش‌ها و یا اقدامات مثمر ثمرتری می‌توان انجام داد؟

بله این یک مسئله مهم است. ما که می‌گوئیم قرآن جاودانه است و همه دردها را هم دوا می‌کند باید بپرسیم که چرا ما این همه دچار مشکل هستیم؛ یا راه‌مان را اشتباه رفته‌ایم یا به آن چیزهایی پرداخته‌ایم که شاید ضرورت اصلی قرآن‌پژوهی نبوده است. برای مثال یکی از کارهایی که ما می‌توانیم حتی در سطح بین‌المللی انجام دهیم این است که وقتی که جامعه زنان بین‌المللی وارد ایران می‌شوند (مانند سال گذشته که در قالب برنامه‌های بیداری اسلامی آمده بودند و امسال که تحت عنوان بین‌المجالس اسلامی عده‌ای از زنان مسلمان به ایران آمده بودند) ارتباطی بین این‌ها و افرادی که در زمینه قرآن کار کرده‌اند وجود داشته باشد. بیشترین اشتراک ما با کشورهای اسلامی قرآن است و چرا ما نباید هیچ بحثی و هیچ تعاملی با آن‌ها داشته باشیم. این افراد یا برای کار سیاسی می‌آیند و برمی‌گردند و اگر هم سفرشان فرهنگی باشد فقط ملاقات‌هایی در حد مسئولین دارند و ارتباط‌های آن‌ها در حد مسئولین است، اما ما می‌توانیم از تجربیات آن‌ها در مراکز فرهنگی یا آموزشی‌ای که در کشور خودشان دارند و در زمینه قرآن پیاده کرده‌اند، موفق یا ناموفق، از این تجربه‌ها استفاده کنیم و بهترین روش‌ها را انتخاب کنیم و این قدر به شکل آزمون و خطایی پیش نرویم.

البته خدا را شکر وضعیت ما نسبت به 35 سال پیش خیلی تغییر کرده است، اما باز هم خدا را شاکریم که الان چند سال اخیر یک مقدار به بحث فهم قرآن و در مسابقات، بحث تفسیر هم مطرح می‌شود اما باید در همین زمینه‌ها نیز یک مقدار از شکل کلیشه‌ای خارج شویم.

آیا در مورد رشته علوم قرآن و حدیث نقطه نظر خاصی دارید؟

در این مورد باید عرض کنم که بیشترین اشکالات ما به واحدهای درسی این رشته در دانشگاه‌ها برمی‌گردد. دانشجو وارد رشته علوم قرآن و حدیث می‌شود و 140 تا 150 واحد را ‌می‌گذراند و حائز رتبه کارشناسی در این رشته می‌شود، اما آیا واقعاً می‌تواند این ادعا را بکند که بر قرآن اشراف دارد؟ این واحدهای درسی به نظر من خیلی مشکل دارد. به نظر من یکی از معضلات رشته علوم قرآن و حدیث این است که بسیاری از کتاب‌هایی که به عنوان منبع در این رشته کار می‌شود، اگر از منابع قدیمی که منابع دست‌اول هستند بگذریم، حداقل از 20 سال پیش تا به حال تغییر نکرده است. هیچ بازنگری‌ای در سرفصل‌ها صورت نگرفته است؛ هر چند این کار در جریان است. این‌ها مباحثی است که در مورد آموزش قرآن یا رشته علوم قرآن قابل طرح بود.

با توجه به این که شما به عنوان یکی از بانوان برتر قرآن‌پژوه برگزیده شده‌اید، ارزیابی‌تان را از مسائل مبتلا به بانوان قرآن‌پژوه و مقتضیات این حوزه بیان بفرمایید.

به نظر من این خیلی خوب است که هر سال جلسه و همایشی تشکیل می‌شود و عده‌ای افراد قرآنی دور هم جمع می‌شوند و از بانوان قرآن‌پژوه تجلیل می‌شود اما اگر که این‌ها بتوانند به عنوان مؤسسه‌ای که در چنین راستایی فعالیت می‌کنند، اولا برنامه‌هایی برای ارتقای سطح علمی بانوان قرآنی و قرآن‌پژوه داشته باشند یا با توجه به پتانسیل‌هایی که شناسایی کرده‌اند، معلمان قرآنی را که در مساجد، دبیرستان‌ها و مؤسسات فرهنگی مشغول به فعالیت هستند آموزش بدهند. من البته دقیقاً با اهداف این مؤسسه بانوان قرآن‌پژوه آشنا نیستم اما مناسب است که این مسئله را هم مد نظر قرار دهند که با شناسایی نیروهای نخبه، از آن‌ها در ارتقای علمی و فرهنگی افرادی که متصدی یک سری از فعالیت‌های قرآنی هستند استفاده کنیم.

همچنین این مؤسسه می‌تواند جلساتی را تشکیل دهد که بانوان قرآن‌پژوهی که برگزیده می‌شوند حضور داشته باشند و ما بتوانیم تعاملی با هم داشته باشیم که هم مشکلات‌مان را و هم تجربیات‌مان را در اختیار همدیگر بگذاریم. هر سال دانشجویان جدیدی که وارد دانشکده‌ها می‌شوند کاملاً از سال‌های قبل متفاوتند و ما می‌توانیم مشکلاتی را که در مواجهه با نسل‌های جدیدتر داریم از طریق هم‌اندیشی و در اختیار هم گذاشتن تجربیات آسان کنیم و در واقع یک مقدار کار را برای همدیگر ساده‌تر کنیم. مضاف بر این که در این جلسات می‌توانیم به نقطه و الگویی برسیم که از طریق آن و با یک طرح و نقشه خوب جلو برویم؛ که نه تنها این وازدگی‌هایی را که بعضاً در این رشته‌ها وجود دارد را از بین ببریم، بلکه یک مقدار بچه‌ها را علاقه‌مندتر کنیم که به سمت حداقل تحصیل در این رشته بیایند و فقط هم هدفشان گرفتن مدرک نباشد و با تمام وجود دوست داشته باشند و نیاز داشته باشند که به سمت قرآن بیایند.

captcha