حجتالاسلام و المسلمین سیدسجاد ایزدهی، مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره چارچوب و ویژگیهای نقد بر مبنای نگاه دینی گفت: برای اینکه بایدها و نبایدهای نقد و حدود و ثغورش مشخص شود در آغاز باید یک معنای لغوی مشخص از واژه نقد ارائه شود و بعد ضروریات آن بیان شود و در مرحله بعد نکاتی که موجب کمال نقد می شود بیان شود.
نقد، نه عیبجویی که واقعنمایی است
وی اظهار کرد: در بحث مفهومی، نقد را به معنای یک محک و معیار سنجش بیان کردهاند. شاید به همین علت باشد به سکه، نقد گفته میشود زیرا آن زمان بیشتر سکهها از جنس طلا بودهاند که برای تعیین عیار آن نقد میشدند. براین اساس وقتی صحبت از نقد به میان می آید صرفا به معنای عیبجویی و بیان نقاط ضعف متعلق نقد نیست؛ نقد مشخص کردن ماهیت متعلق نقد است که چه مقدار خلوص دارد و چه مقدار ناخالصی دارد. براین اساس نقد می تواند به معنای واقعنمایی باشد.
حجتالاسلام ایزدهی درباره جایگاه مفهوم نقد در آموزههای اسلامی عنوان کرد: در اسلام مفهوم نقد در ذیل چند اصطلاح بیان شده است؛ یکی در قالب خود واژه نقد و انتقاد است. از طرف دیگر بحث امر به معروف و نهی از منکر در آموزههای دینی برای نقد کردن دیگران ارائه شده است و در سوی دیگر نقد در اسلام به مثابه نصیحت مطرح شده است که هر کدام از این سه نیز الزامات خاص خودشان را دارند.
وی افزود: به عنوان مثال در بحث امر به معروف و نهی از منکر مراتبی وجود دارد که در ابتدا توصیه کردن به خوبیها و در مرحله بعد بازداشتن از بدیهاست که آن هم با سلسله مراتبی انجام میگیرد. نقد در قالب نصیحت به معنای خیرخواهی است که در ادبیات عرب آمده است و در روایات نیز داریم که «النصیحه لائمه المسلمین»، یعنی باید افراد جامعه، حاکمان را نصیحت کنند و در اینجا نصیحت هم صرفا انتقاد و خردهگیری از حاکمان نیست و میتواند در باب حمایت و مشاوره به حاکمان نیز باشد.
وظیفه متقابل حاکمان ومردم در نصیحت همدیگر
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی تأکید کرد: لذا در ادبیات دینی، هم حاکمان موظفند ناصح و خیرخواه مردم باشند و هم مردم باید حاکمان را نصیحت کنند. طبیعتا چون حاکمان در منصب قدرت هستند و درصد خطای آنها بالاتر است بیشتر به عیوب آنها پرداخته می شود.
ایزدهی ابراز کرد: نکته قابل توجه اینکه وقتی امروزه واژه نقد را به کار میبریم غالب مردم تصور میکنند که نقد، عیبجویی کردن و نشان دادن اشتباهات و خطاهاست. البته این تصورعمومی و رایج، حرف غلطی نیست، به این معنا که عمدتا در نقد نکاتی که عیب دیده میشود بیان میشود و نکات مثبت به عنوان مسائلی بدیهی درنظر گرفته می شود که باید باشد. در واقع شخص منتقد با تحفظ بر خوبیهای آن فرد یا عملکرد وی، تنها نقاط قابل اشکال را مورد بررسی قرار میدهد.
این پژوهشگر علوم سیاسی اظهار کرد: از طرفی خود نقد کردن هم روشها و ملاکهایی دارد. مثلا اگر قرار است نقدی به فردی انجام شود تاحد ممکن بهتر است به خود فرد گفته شود، یا تا حد ممکن باید سعی کرد با ادبیات و کلام روان نقد کرد و لزومی به تندی در کلام نیست. در نقد گرچه انسانها هیچ وقت نمیتوانند ذهن منتقد را بخوانند و بفهمند که منتقد، قصد خیرخواهی دارد یا ندارد اما پذیرش نقد تابعی از نیت منتقد نیست.
حجتالاسلام ایزدهی یادآور شد: در واقع انسانها باید نقد را همواره تحفهای برای خود در نظر بگیرند، همان طور که در روایتی اشاره شده است که « بهترین دوستان من کسانی هستند که عیوب من را به من اهدا کنند». طبیعتا انسان در عین اینکه نباید ذهنخوانی و نیتخوانی منتقدان را بکند، در همان حال باید آن نقد را به عنوان هدیهای از سوی منتقد در نظر بگیرد و احتمال صدق بدهد و بر روی نقد وارد شده فکر کند و اگر این نقد وارد بود خود را اصلاح کند.
خیرخواهی منتقد شرط پذیرش نقد نیست
وی ادامه داد: به عبارتی انتظار این نیست که حتما نقد را به شرطی بپذیریم که منتقد به قصد خیرخواهی آن را بیان کرده باشد گرچه خوب است که در نقد خیرخواهی هم باشد، اما اگر فردی در انتقادش خیرخواه هم نبود اما همان انتقاد هم میتواند منجر به اصلاح امور شود.
حجتالاسلام ایزدهی تصریح کرد: از دیگر ویژگیهای نقد آن است که مرحلهای باشد و در قالب سازمانی صورت بگیرد و در نهایت اینکه نقد مطلوب نقدی است که فرد با نگاه اصلاحی و براساس منطق عقلایی و مبانی فکری و دینی ارائه کند و طرف مقابل هم براساس خیرخواهی آن نقد را بپذیرد و خود را اصلاح کند و خود را در مجرای آموزههای دینی و فکری قرار بدهد که در این صورت هم کسی که نقد میکند و هم کسی که نقد میشود هر دو به سمت صلاح میروند. در واقع نقد راهکاری ایجابی، اصلاحی، دلسوزانه و برای رسیدن به جامعه مطلوب است.
وی در تشریح آسیبهای عدم پذیرش نقد در جامعه گفت: اگر نقد در جامعه پذیرفته نشود، چه اینکه منتقدان نقدشان را صحیح ارائه نکنند، چه نقدشدگان نقدها را نپذیرند، یک بازی دو سر باخت میشود که در نهایت مشکل عمده به جامعه وارد میشود که دچار فضای ملتهب میشود، التهابی که ناشی از نقدناپذیری یا نقد غیرعالمانه، غیر منصفانه، غیر منطقی و بلکه نقد نابجاست.
پاسخگویی حاکمان به مردم براساس مبانی دینی امری قطعی است
حجتالاسلام ایزدهی درباره نقد قدرت و کارگزاران حکومتی و چارچوبهای آن در جامعه اسلامی اظهار کرد: براساس مبانی دینی همان کسی (خداوند) که قدرت را به حاکم اعطا میکند، همان مصدر مشروعیت، یعنی خداوند متعال، نقد را هم از وظایف مردم برمیشمارد.
وی افزود: به عبارت دیگر برخلاف برخی تلقیها که وقتی حکومت را دینی مینامند به مانند حکومتهای تئوکراتیک قرون وسطی، حاکم را از پاسخگویی و نقد مبرا میدانند و آنها را سایه خدا در زمین فرض میکنند، در نظام مطلوب دینی که سیره پیامبر(ص) بر آن حاکم است خداوندی که حاکم را مشروعیت میبخشد همان خداوند حاکم را به پاسخگویی به مردم امر میکند و همان خداوند مردم را به نظارت و پاسخخواهی از حاکم امر میکند.
مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: طبیعتا هم پاسخ دادن و هم پاسخ خواستن مقوله مشروعی هستند. براساس مبانی دینی قطعا حاکمان باید به مردم پاسخگو باشند همچنان که در قبال خداوند پاسخگو هستند.امیرالمؤمنین علی(ع) در تعبیری از مردم میخواهند که نقدها و نکات و ایرادات را به ایشان بگویند و از بیان آن نهراسند.
احزاب و رسانهها نمایندگان افکار عمومی در نقد تخصصی حاکمان
حجتالاسلام ایزدهی اظهار کرد: امروزه در جامعه مدرن که از جامعه سنتی فاصله گرفته است امکان ندارد افراد به صورت خاص، موردی و مقطعی مسئولان را نقد کنند چون مردم عادی نه فرصت لازم را دارند و نه دقت در جزئیات و نه تخصص در حوزههای خاص را دارند، لذا امروز نهادهایی مانند احزاب و رسانهها به نمایندگی از افکارعمومی وارد عرصه نقد می شوند؛ نقدی که تخصصی است و به معنای تخریب نیست تا حاکمان متوجه عکسالعمل افکار عمومی و نخبگان نسبت به تصمیمها و رفتارهایشان بشوند و در نهایت فضای عمومی جامعه به سمت اصلاح حرکت کند و نتیجه برد-برد حاصل شود.
وی در پایان عنوان کرد: در چنین فضایی هم مسئولان اصلاح میشوند و از ضریب خطای آنها کاسته میشود و هم مردم حاکمیت را از خودشان میدانند، ضریب اعتماد عمومی به حاکمیت افزایش مییابد، میل به مشارکت سیاسی و اجتماعی در میان تودههای مردم بالاتر میرود که در نهایت منجر به افزایش رضایت عمومی میشود.