از فرایض مهم دینی که در اسلام بسیار بر آن تأکید شده است مسئله امر به معروف و نهی از منکر است که از فروع دین نیز برشمرده شده که این خود نشاندهنده اهمیت این فریضه در جهت اصلاح جامعه میباشد.
از نگاهی دیگر میتوان گفت تأکید اسلام و قرآن در آیات مختلف بر انجام این فریضه از سوی جامعه اسلامی اهمیت بحث انتقاد و خودانتقادی اجتماعی در دین اسلام است. البته شاید امربه معروف و نهی از منکر دقیقا همان مسئله نقد به آن گونه که در دوران جدید مطرح شده است، نباشد اما شباهتها و اشتراکات فراوانی دارند که می توان حداقل از مسائلی مانند چگونگی و آداب امربه معروف و نهی از منکر در نقد نیز بهره گرفت تا نقد نه تنها به لحاظ محتوایی بلکه به لحاظ اخلاقی نیز در مسیر صحیح خود قرار گیرد.
به عبارتی اگر منتقد به لحاظ محتوایی نقدی مطلوب انجام دهد اما به لحاظ بیان و کلام از چارچوب ادب و اخلاق خارج شود به محتوای نقد خود نیز ضربه زده است و تاثیرگذاری نقدش برای اصلاح تحت الشعاع قرار میگیرد.
در واقع اگر در امر به معروف و نهی از منکر بر بیان آرام و متین در جهت اصلاح یک اقدام نادرست اخلاقی و اجتماعی تاکید شده است نقد نیز در حوزههای مختلف باید از این اصل پیروی کند تا اثرگذار باشد هر چند عدهای با بیان اینکه نقد باید تلخ و گزنده باشد آن را با ایجاد هیجان کاذب و تنشآفرینی در جامعه یکی پنداشته و بر التهابات جامعه میافزایند در حالی که تلخ و گزنده بودن نقد منافاتی با اخلاقی بودن و مستند بودن آن ندارد.
متأسفانه نقد به ویژه در فضای ژورنالیستی و رسانهای به جای اینکه بر غنای محتوایی استوار باشد در اغلب موارد گرفتار در تعلقات جناحی و جریانی منتقد شده و از مدار انصاف که یکی از آموزههای مهم دینی است خارج می گردد. اینجاست که منتقد به جای اینکه نقش مصلحانه ایفا کند و متذکر و تبیینگر اشکالات و خطاها باشد به عنوان یک هوادار جریان سیاسی وارد عرصه نقد شده که اساسا اصلاح امور را در نظر ندارد ونه تنها به واسطه یافتن ایراد، نقص و خطایی دچار تکدر خاطر نشده است بلکه به جهت زدن عینک سیاسی بازی و جناحی از یافتن این عیب و ایراد به ارضای روحی و روانی نیز میرسد زیرا به تعبیر امروزی توانسته است «مچ رقیب را بگیرد».
باید به یاد داشت که نقد بر مبنای آداب و آموزههای دینی و اسلامی بسیار متفاوت از نقد بر اساس آموزه «هدف وسیله را توجیه می کند» است. نقد بر مبنای تفکر مادی تنها معطوف به قدرت است که در جهت کاستن از آرای «رقیب در قدرت» به جهت کسب قدرت در آینده انجام می گیرد اما نقد برگرفته از آداب و آموزههای اسلامی در جهت تواصی به حق و رفع عیوب و نقایص و اصلاح انحرافات است و بر این اساس دیگر اختصاص به رقیب و غیر رقیب ندارد و فرد، جامعه و حکومت را فارغ از گرایش و جناح و جریان مدنظر قرار دارد، زیرا هدف از نقد تعالی جامعه به سمت کمال است و لذا نگفتن ایرادات و معایب جریان و جناح خود و چشم بستن بر روی آن و تنها بیان عیوب جریان وجناح رقیب هر دو به یک اندازه اتفاقا اقدامی در جهت انحراف جامعه است.
مهدی مخبری