مظفر رهپیما، از رزمندگان دوران دفاع مقدس در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) درباره یادمان شلمچه گفت: این منطقه در جنوبغربی ایران واقع شده است. شلمچه از زاویه کوشک آغاز میشود، از سمت شرق به جاده آسفالته اهواز ـ خرمشهر میرسد، ضلع جنوبیاش به پاسگاه مرزی نهر خین و اروندرود رسیده و از ضلع غربی به بندر بصره عراق منتهی میشود؛ مجموعه این دشت وسیع را شلمچه میگویند.
این یادگار دفاع مقدس اظهار کرد: بعد از اینکه در سال 1299 عراق به عنوان یک کشور مستقل از امپراطوری عثمانی جدا شد، شلمچه نزدیک مرز مشترک دو کشور قرار گرفت.
وی با اشاره به نقش استراتژیک این منطقه گفت: جاده ترانزیتی پررونقی بین دو بندر معروف بصره و خرمشهر قرار داشت و اهمیت آن در زمان جنگ به این دلیل بود که استان بصره، استانی مهم و شاهرگ حیاتی عراق بود، خوزستان نیز همین موقعیت را در ایران داشت.
آغاز اتفاقات شلمچه
رهپیما با اشاره به اتفاقات صورتگرفته در این منطقه، ابراز کرد: شلمچه قبل از اینکه جنگ رسمی آغاز شود محل اتفاقات بوده است، به طوری که تا 31 شهریور 59 تقریباً 9 نفر شهید و 34 مجروح در این منطقه داشتیم. 31 خرداد نیز دو نفر از پاسداران در درگیری که در پاسگاه مرزی بود به شهادت رسیدند که در جنتآباد خرمشهر به خاک سپرده شدند.
وی ادامه داد: 31 شهریور 59، آغاز رسمی جنگ از طریق لشگر سه مکانیزه عراق بود که از طریق بصره و گذشتن از نهر خین وارد خاک ایران میشوند و میخواهند از پل نو عبور کنند و به خرمشهر و آبادان برسند. هدف دشمن بعثی این بود که جغرافیای ساحلی خود را توسعه دهند و به مالکیت بر اروندرود دست یابند که جزء ادعاهایشان بود.
تصمیم عراق برای گرفتن اهواز طی سه روز
این رزمنده دوران دفاع مقدس گفت: جنگ با استراتژی طرح جنگ سریع آغاز شد، میخواستند در هفت روز به تهران برسند؛ اما اتفاقات محور شلمچه بر جنگ سریع صدام علیه ایران اسلامی خط بطلانی کشید و تسخیر پل نو به تنهایی، 10 روز طول کشید؛ پلی که هفت متر عرض و 57 متر طول دارد. بعثیها آمده بودند تا خرمشهر را در یک بعدازظهر و خوزستان را سه روزه بگیرند و هفته بعد هم تهران باشند. پیشبینی یک بعدازظهر آنها 34 روز طول کشید.
وی افزود: استقامت مردم خرمشهر، آبادان و جای جای ایران اسلامی که خود را به این منطقه رسانده بودند، طی 34 روز کربلایی ایجاد کرد. محمد جهانآرا بعد از سقوط بخش اصلی خرمشهر در پیامی خطاب به امام خمینی(ره) گفته بود: «آقا! من از روزی که جنگ آغاز شد تا روزی که خرمشهر سقوط کرد، اینجا هر روز کربلا دیدم». وی خطاب به یاران بازماندهاش که در حال عبور از پل استقامت بودند و دلهایشان را در خرمشهر گذاشته بودند، اظهار کرده بود که «مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند، خرمشهر برمیگردد.»
رهپیما عنوان کرد: دشمن آمده بود تا در اینجا بماند، طرح دفاعی برای حداقل 20 سال آینده ترسیم کرده بود. برای دفاع از بصره، جاده آسفالته اهواز ـ خرمشهر را خاکریزبندی کرده بودند، حتی امکان وارد کردن نیرو از طریق ترکیب هوایی را از ما گرفته بودند و با کنایه میگفتند ایران اگر بخواهد خرمشهر را بگیرد باید از کره مریخ شروع کند؛ اما صلابت دلیرمردان ایران اسلامی و سربازان وفادار امام(ره) باعث شد تا در عملیات بیتالمقدس که وسیعترین عملیات در دومین سال جنگ(سال 61) بود، خرمشهر آزاد شود و زیباترین تعبیر در این باره، کلام امام خمینی(ره) است که فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». بعد از فتح خرمشهر، مسیر فرار دشمن بسته شد و شهر آزاد شد. بعد از آن، صدام و پسرش جوخه اعدام برپا کردند و فرماندهان شکستخورده را اعدام میکردند. در این منطقه 13، 14 روستا، آبادی و شهرک بود که در جریان جنگ با خاک یکسان شد و الان هیچ اثری از آنها نیست.
به نقل از علیبن موسیالرضا(ع)؛ بهترینهای امت ما روزی در شلمچه به شهادت میرسند
این رزمنده دفاع مقدس با اشاره به اتفاقات رخ داده در این منطقه، گفت: تیرماه 61 عملیات رمضان به نیت تنبیه متجاوز شکل گرفت و شلمچه محور اصلی درگیری شد؛ در اینجا شهدایی را تقدیم کردیم که بهانه ایجاد یادمان کنونی شلمچه شدند و اینجا به قتلگاه شهدای شلمچه معروف شد. در روایت آمده است که شلمچه قدمگاه ورودی امام هشتم(ع) به ایران است و آن حضرت خبر داده بودند که روزی بهترینهای امت ما در اینجا به شهادت میرسند.
وی عنوان کرد: عراق که آمده بود تا ایران را نابود کند، بعد از فتح خرمشهر و برای اینکه خودش نابود نشود، به ایجاد مانع میپردازد. بعد از قرارداد 1975 روسها در نزدیکیهای ضلع غربی ما با عراق، یک مانع آبی با عرض یک کیلومتر و طول 30 کیلومتر طراحی کرده بودند که آبشخور آن از نهر کتیبان بود و اسم آن را به بهانه پرورش ماهی، کانال پرورش ماهی گذاشته بودند. بهانه ایجاد این کانال، طرح دفاع از بصره بود. بعد از کانال ماهی تا نهر جاسم تقریباً 60 خاکریز نعل اسبی و نونی شکل ایجاد میکنند و به وسیله تانکها تا عمق چهار کیلومتر به هر جنبندهای شلیک میکردند و به پدافندهای چهارلول و ... مجهز بودند. درون خاکریزها پر از میادین مین بود و بدین وسیله دژ اسطورهای ایجاد کرده بودند.
رهپیما افزود: عراق از تنگه چزابه تا طلائیه را غیرقابل نفوذ کرده بود. از تنگه چزابه تا شرهانی، کانالهایی را به عمق 4، 5 متر و عرض 4 تا 7 یا 8 متر طراحی کرده بودند و همین باعث شده بود که منطقه کاملاً غیرقابل نفوذ شود.
وی اظهار کرد: بعد از عملیات رمضان، عملیاتهای دیگری برای نزدیک شدن به بصره طراحی شد که از اهداف آن میتوان به این مورد اشاره کرد که در شهر فاو، سایتهای موشکی نصب شده بود که بندر امام(ره) را میزد و مانع امنیت کشتیرانی شده بود و در فاو میتوانستیم گلوی صدام را فشار دهیم و دست عراق را برای رسیدن به دریا قطع کنیم که بعد از 27 ماه این اتفاق افتاد.
مرحله تکمیلی عملیات والفجر 8 در قالب عملیات کربلای 4 طراحی شد
رهپیما ابراز کرد: در سال 65، دوباره نگاهها به سوی شلمچه برگشت؛ میتوان گفت مرحله تکمیلی عملیات والفجر 8 در قالب عملیات کربلای 4 طراحی شد. قریب 100 هزار نفر از سراسر کشور به یگانهای رزم اعزام و 300 گردان آماده رزم شدند؛ قرار بود بین دو سپاه هفتم و سوم عراق فاصله بیندازند و به طرف بصره بروند، اما عملیات لو رفت و کمتر از 24 ساعت به خاطر اینکه تلفات زیاد نشود دستور توقف داده شد.
وی افزود: در این عملیات یک نقطه امید وجود داشت؛ تیپ 57 لرستان و رزمندگان لشکر 19 فجر توانسته بودند به نوک کانال برسند و دژ اسطورهای صدام را بشکنند. فرماندهان از این فضا استفاده میکنند و 14 روز بعد، یعنی در روز 19 دی 65 عملیات کربلای 5 شکل میگیرد. این عملیات، تنها عملیاتی بود که صدام به صراحت به شکست اعتراف میکند و قطعنامه 598 برای نجات دژخیمان برای اولین بار تصویب میشود و عراق بلافاصله میپذیرد. محتوای قطعنامه نیاز به بررسی بیشتری داشت؛ چون متجاوز را اعلام نکرده بود؛ این در حالی بود که دو سال در این فاصله در حال مذاکره بودند. در این حین عملیات کربلای 8 و بیتالمقدس 7 جهت جلوگیری از تجاوزات نظامی انجام شد و سرانجام 27 خرداد 67، قطعنامه مورد پذیرش قرار گرفت.
رهپیما عنوان کرد: دست سردار حسین خرازی در طلائیه و در عملیات خیبر جدا شده بود و محل شهادت وی نیز در این نقطه و در عملیات کربلای 5 است. وی درباره این عملیات گفته است: «عملیات کربلای 5، عملیات عاقلان نبود، عملیات عاشقان بود.»
وی ادامه داد: دشت شلمچه گویی کمربندی اتصال به خداوند است. بیش از 50 هزار نفر امتحانی سخت پس دادند و خدا مشتری جانهایشان شد و لبیک آنها از دهانشان بیرون نیامده، اجابت شد. یا زیارت یا شهادت شعار ما بود، اما افتخار ما هم زیارت، هم شهادت شد.
کربلای 5 سرنوشت جنگ را رقم زد
این رزمنده دفاع مقدس گفت: قریب 90 یگان رزم دشمن در اینجا آسیب جدی دیدند. کربلای 5 سرنوشت جنگ را رقم زد. شلمچه نقطه آغاز جنگ و نقطه تعیین سرنوشت جنگ شد، خداوند پیروزی را به ملت ایران هدیه کرد و اکنون به برکت خون شهیدان، انقلاب اسلامی عالمگیر شده است.
وی به توضیحی درباره یادمان شلمچه پرداخت و گفت: 47 شهید در قالب 8 پیکر اینجا دفن شدهاند و پیشزیارت کربلا شدند؛ امام خامنهای(مد ظله العالی) در سال 78 که به اینجا آمدند، اینجا را مهبط ملائکه معرفی کردند. پیام همه شهدا در این استقامتها، تنها نگذاشتن امام بود. شهید دقایقی میگفت: «اگر خیر دنیا و آخرت را میخواهید، امام را حمایت کنید و ولیفقیه را نگه دارید.»
وی اظهار کرد: بعضی از افراد ایراد میگیرند که چرا جنگ اینقدر طولانی شد؛ باید گفت به دشمن اعتماد نبود، 27 خرداد 67 که ایران بعد از عراق قطعنامه را پذیرفت، باید جنگ تمام میشد، اما آنها دوباره حمله کردند و تا دروازه اهواز خودشان را رساندند و دوباره خرمشهر را در تیررس قرار دادند. دشمن حتی پس از پذیرش قطعنامه نیز ماهیت خود را نشان داد؛ بسیاری از رزمندهها بعد از شنیدن خبر پذیرش قطعنامه، اسلحه را بر زمین گذاشته و رفته بودند و فضا، دیگر فضای دفاعی نبود؛ امام(ره) پیام داد که امروز، تمام کفر مقابل تمام اسلام ایستاده است. در این دفاع هشت ساله کلام رسای امام(ره) همیشه گرهگشا بود؛ دوباره رزمندهها راهی جبههها شدند و دشمن را عقب نشاندند و شرایط آتشبس ایجاد شد که هماکنون نیز به همان حالت ادامه دارد.