شبکه استانی فارس، برنامهای گفتوگومحور را با حضور یکی از چهرههای سرشناس رسانه ملی در زمینه اجرا به شکل زنده حوالی ظهر به روی آنتن میبرد؛ این برنامه به دلیل محبوب بودن شخص مجری که در اغلب برنامههای سیما و حتی صدای جمهوری اسلامی ایران به اجرا میپردازد، با استقبال خوب تماشاگران در سطح استان و حتی کشور مواجه میشود.
همان روز و به فاصله سه الی چهار ساعت از پخش زنده برنامه روی آنتن شبکه استانی فارس، برنامهای مشابه اینبار روی آنتن شبکه استانی اصفهان میرود و باز مخاطبان چهره دوست داشتنی مجری محبوب خود را در یکی از استودیوهای رادیو و تلویزیون این استان روی صفحه گیرندههای مشاهده میکنند که البته حضور او حتی اگر در برنامه به طرح موضوعی خاص هم نپردازد، ضامن توفیق این برنامه زنده خواهد بود.
فارغ از کارهای روزانه بیرون و داخل خانه در فاصله کمتراز یک ساعت تا زمان خواب، شبکه هفتم سیما یک برنامه ترکیبی شاد با ساختاری متفاوت و رویکردی نو را پخش میکند که البته خاصیت این برنامه نیز زنده بودن آن است؛ برنامهای که آن قدر جذاب و فرهیخته است که در عین تنوع و شادمانی که برای مخاطب ایجاد میکند، قادر است در جشنواره «جام جم» نیز حائز رتبههای گوناگون شود و جالب این که مجری چهره آشنا و محبوب بینندگان تلویزیونی بعد از سفری هوایی چندساعته در ساعات پایانی شب نیز در قالب این برنامه، میهمان خانههای گرم شماست.
چهرهاش خسته است اما چنین وانمود میکند که همچنان پرطراوت در مقابل دوربین نشسته است؛ از تپقهایش چون محبوب توست صرفنظر میکنی اما واقعیت این است که این مجری توانا نیز انسان است، قریب 4 ساعت برنامه زنده اجرا کرده است و چند ساعتی نیز سوار هواپیما بوده که البته تأخیر پرواز و معطل شدن او در فرودگاه را نیز باید به این زمان اضافه کرد؛ با این وجود گویا حضور او ارزشمند است چرا که تهیهکننده و یا سردبیر یک برنامه تلویزیونی به ویژه استانی به هر راهی توسل میجوید تا بیننده برنامه خود را بالا ببرد و چه گزینهای بهتر و مناسبتر از یک چهره آشنا و محبوب همه؟
شاید پیش خود فکر کنند که چون خوب پول میدهند دیگر بهانهای برای نپذیرفتن فلان مجری برای اجرای برنامه باقی نمیماند؛ مجری نیز پیش خود تصور میکند که تا جوان است و محبوب، باید کار کند، زمان برای استراحت و بازنشستگی او زیاد است پس دست رد به سینه فلان شبکه استانی نمیزند؛ همه چیز تا اینجا خوب است، خستگی مجری نیز با چند ساعت خواب و یک دوش آب گرم رفع میشود؛ با این همه آیا مدیران شبکههای استانی به باطن این مسئله اندیشیدهاند که این مسئله چه عواقبی برای فرهنگ دارد؟
یکی از تبعات منفی این اقدام که به عنوان مؤلفهای در راستای توفیق یک برنامه تلویزیونی است، نادیده گرفتن ظرفیتهای موجود در میان جوانان مستعد استانی است؛ جوانانی که اگر شاید یک دهم موقعیت و شرایط فلان چهره محبوب سیما را داشتند، به مراتب بیشتر و بهتر از او در صفحه تلویزیون ظاهر شده و در اجرای برنامه خوش میدرخشیدند، تصور میشود مخاطبان استانی این شبکهها نیز به لحاظ لهجه شیرین و گویش منحصر به فرد موجود در شهرشان، بیشتر از این که از اجرای یک مجری تهرانی خشنود باشند، خرسند از حضور جوانی از همشهریان خود به عنوان مجری در یک برنامه تلویزیونی خواهند بود.
اتکا، اعتبار و اعتماد به توان موجود در میان جوانان شهرهای مختلف و استفاده بهینه از ظرفیتهای بکر آنها، قطعاً توفیقی دوچندان نسبت به این مسئله خواهد داشت که در تولید و روی آنتن بردن یک برنامه در یک شبکه استانی متوسل به چهرهای خاص شویم؛ مدیران در استفاده از جوانان مستعد شهرستانی و بها دادن به آنها که به نوعی حمایت از استعدادهای جوان است بیشتر از این که نگران باشند ممکن است برنامه با استقبال مخاطب مواجه نشود به این مسئله بیندیشند که بسیاری از چهرههای مطرح در امر اجرای تلویزیونی همچون محمدرضا شهیدیفر، جعفر خسروی و ... حاصل سرمایهگذاری و اعتماد مدیران شبکههای استانی در سالهایی نه چندان دور هستند.
و نکته آخر این که به جای هزینه ایاب و ذهاب، اسکان و تشریفات پرخرج نقل و انتقال یک مجری از پایتخت به فلان شهرستان و یا استان برای اجرای برنامه، میتوان این هزینه و یا شاید کمتر از آن را صرف تربیت نیروی کارآمد و کارشناس از میان جوانان همان استان و یا شهرستان کرد.