کد خبر: 1390114
تاریخ انتشار : ۱۱ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۸

محبت را از تو آموختم؛ به پدرت که اسوه حسنه بود قسم! + فیلم

گروه اندیشه: یا فاطمه(س)، در روز شهادتت از چه بگویم؟ از کدام بُعد از وجودت سخن به میان بیاورم؟ بانوی من اجازه می‌دهی تا از محبتت سخن بگویم؟

امروز را به سوگ می‌نشینیم، به سوگواره بانوی محبت؛ پدرش اسوه اخلاق جهانیان و مروج مهرورزی در بین بدویان عصر جاهلیت بود و فاطمه‌اش این محبت را به همه کائنات تسری داد. محبت فاطمی همه‌گیر بود. محبتی برای پدر، تا پدر او را ام‌ابیها بنامد؛ محبتی برای همسر تا حدی که برای دفاع از حق ‌ولی‌اش از جان و پاره تنش، محسنش گذشت؛ محبت به فرزندانش تا نتیجه آن برترین جوانان اهل بهشت شوند که حسنینش اسوه صبر و شجاعت، پایدار‌کننده و احیاگر دین پدرش شوند و محبتش همچنان برای ما باقی ماند.
هنوز هم از نام حسن و حسین، اشک از چشمانمان جاری می‌شود و هنوز به عشق فرزندان فاطمی، فرزندانمان در جبهه حق علیه باطل می‌جنگند و به عشق هم‌نشینی با پسران این بانوی غیور، جلوی آنچه که اسلام محمدی(ص) را به چالش می‌کشاند و قصد رخنه در آن را دارد، می‌ایستند. این نبرد و دفاع زمانی در خاک ایران بود، زمانی به لبنان رفت و حال که سوریه محلی شده است تا عاشقان زینبش بایستند و فریاد بزنند که ما مدافعان زینبت هستیم یا فاطمه!
بانوی محبت را بی‌خبران از محبت و مهرورزی به خاک و خون کشیدند؛ طاغوتیانی که تشنه قدرت هستند و به دنبال آن چیزی بودند که لیاقتش را نداشتند. مدافع حریم ولایت تا پای جان رفت تا برای همیشه ماندگار شود. فاطمه راه سمیه، اولین شهیده اسلام را ادامه داد. سمیه تا پای جان برای دفاع از پیامبرش و آئینی که به حق آن را یافته بود، ایستادگی کرد. فاطمه درس‌آموخته کلاس عشق و محبت بود؛ چگونه می‌توانست به غیر از آنچه که آموخته بود و با خونش عجین شده بود، عمل کند. عشق خدیجه، محبت محمدی، زلالی دل حیدر کرار، فاطمه جوان را مظهر مهر کرد.
فاطمه جان! در ولادتت دنیا را کوثر بخشیدی، در خانه پدر و همسر مصداق این آیه شریفه شدی «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»؛ عملکردت نازل‌کننده سوره هل اتی شد و آیه «وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَى حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا» را تو جان بخشیدی.
امروز به سوگ رفتنت می‌نشینم، برای مظلومیتت می‌سوزم و صدای ناله‌ات را می‌شنوم که از پشت در، هنوز به گوش می‌رسد؛ آن ناله از دردی بود که با علی‌ات با ولی‌ات چه خواهند کرد. ما هم با تو هم‌ناله‌ایم؛ تو از دوری پدرت شب‌ها و روزها گریان بودی و ما سال‌هاست که از دوری ولی و سرورمان، فرزندت مهدی نالانیم. فاطمه جان! برای پایان انتظار ما دعا کن.

captcha