به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، کتاب و به ویژه کتابهای دینی، کودکان و نوجوانان را به مطالعه علاقهمند و از سویی با اعتقادات و باورهای دینی آشنا میکند و در تقویت و تحکیم بنیانهای دینی و اعتقادی آنان مؤثر خواهد بود؛ البته تألیف کتابهای این گروه سنی دقت و حساسیتهای خاصی را میطلبد و باید خوراک سالم و مناسبی را برای فکر و اندیشه آنها فراهم کرد تا در آینده جامعهای سالم و به دور از برخی ناهنجاریها داشته باشیم.
البته وقتی از ادبیات و کتابهای دینی و مخاطبان آنها سخن گفته میشود، کمتر کسی ذهنش به سوی مخاطبان گروه سنی کودک و نوجوان معطوف میشود، در حالی که این گروه کم نیستند و مخاطبان گستردهای را تشکیل میدهند. همچنین در دین مبین اسلام تأکید فراوانی بر مطالعه کتاب شده و معجزات برخی از پیامبران الهی کتاب بوده است که در قرآن کریم نیز مکرر بر مطالعه این کتاب آسمانی سفارش شده است.
دهه 90؛ دوره رکود حوزه نشر
برخی کارشناسان معتقد هستند که به طور کلی ادبیات کودک و نوجوان در دو دهه 40 و 50 تأسیس شد و در دهههای 60 و 70 به شکوفایی رسید؛ در دهه 80 هر چند آثار فاخر کم است، اما در مقایسه با دهه 70 از نظر کمی از جمله در حوزه کتابهای چاپی، تعداد نویسندگان، جشنوارهها و جوایز ملی شاهد رشد این عرصه بودهایم و دهه 90 را نیز میتوان دوره رکود دانست که به دلیل ضعف اقتصاد نشر رخ داد و این حوزه در انتظار پویایی دوباره اقتصاد نشر است.
انتشاراتهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مدرسه، سوره مهر، قدیانی، نشر جمال، بهار دلها و... از جمله ناشرانی بودند که طی سالهای اخیر توجه بسیاری به آثار دینی و مذهبی در گروه سنی کودک و نوجوان داشتهاند.
در این راستا، کودکان نخستین حلقه زنجیر نهادینه کردن مطالعه در جامعه هستند، در حالی که این موضوع مورد غفلت واقع شده است و باید این زنجیره با حلقههای بعدی تکمیل و محکمتر میشد تا مشکلاتی که اکنون در زمینه مطالعه و کتابخوانی داریم، به وجود نمیآمد؛ البته در سالهای اخیر گرانی کتاب نیز مشکلی است که بر این مشکلات افزوده شده و باز هم جای این کالای فرهنگی در سبد خانوار، تنگتر شد و خانوادهها ترجیح میدهند نیازهای دیگر کودکان را برآورده کنند.
کمبود آثار فاخر
موضوع دیگری که میتوان در حال حاضر درباره کتابهای کودک و نوجوان عنوان کرد، کمبود آثار فاخر در حوزه دین برای این مخاطبان است. حمیدرضا شاهآبادی، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان در این زمینه میگوید: پاسخ صحیح به پرسشهای کودکان زمینه شناخت معرفتی آنها را سبب میشود و این در حالی است که برخی از آثار این گونه نیستند و نویسنده دچار انحراف در بیان داستان یا شعر در حوزه دین شده است.
وی میافزاید: اغلب آثار منتشر شده در حوزه کتابهای دینی به بازنویسی داستانهای دینی پرداختهاند و از این رو میتوان گفت که ادبیات دینی با ادبیات تاریخی اشتباه گرفته شده و بر اثر تکرار چاپ این آثار، ادبیات فاخر امکان رشد و گسترش را پیدا نکرده است.
حسین فتاحی نیز با ارزیابی آثار تولید شده در رابطه با قصههای قرآنی کودک و نوجوان، حرکت آغاز شده در این زمینه را کافی ندانسته و ادامه میدهد: ما در وهله نخست از سوی ناشران و نهادهای فرهنگی با اقداماتی در این باره روبهرو هستیم؛ از این رو باید سختگیریها بیشتر شود، نه اینکه جلوی نشر را بگیریم، بلکه باید تلاش کنیم آثار فاخرتری تولید شوند که دارای بهترین تصویرگری و روانترین نثر باشند؛ سختگیریها باید در این راستا باشد، چرا که مفهوم قرآن متعالی است.
وی در ادامه اظهار میکند: هر نوشتهای را از دو جنبه باید مورد بررسی قرار دهیم. یک جنبه مفهوم و دیگری فن که از جنبه فنی باید سختگیری شود تا اثری دقیق و ماندگار تولید شود و اثرگذاری خود را داشته باشد.
انتقاد از تصویرگری کتابهای کودکان
سوسن طاقدیس، نویسنده کتابهای کودک و نوجوان در این رابطه از تصویرگری کتاب کودک و نوجوان به ویژه کتابهای دینی و قرآنی انتقاد کرده و میگوید: بیش از 35 سال است که برای کودکان و نوجوانان مینویسم، اما قواعد و اصولی در انتشاراتها حاکم است که اصل موضوع تأثیر و اهمیت کتاب، کتابخوانی و خداشناسی برای کودکان مورد غفلت واقع شده و توجهی به این امر نمیشود.
وی با بیان اینکه تصویرگر به دیدگاههای نویسنده در متن داستان و شعر بیتفاوت است، تصریح میکند: تصاویر باید بتواند ناگفتههای متن را در آثار ترسیم کند؛ در حالی که ارتباط منسجمی میان نویسنده، تصویرگر و متن با تصویر وجود ندارد و زمانی که نویسنده یک تصویرگر باتجربه را پیشنهاد میکند، ناشر به دلیل دستمزد بالای تصویرگر حرفهای و مجرب، ترجیح میدهد از یک تصویرگر تازهکار با دستمزد پایین استفاده کند که این امر از کیفیت اثر میکاهد.
طاقدیس تصویرگری کتابهای دینی و قرآنی کودک را مهم و حساس دانسته و ادامه میدهد: نویسندگان با تصویرگری درست و جذاب میتوانند مفاهیم دینی و قرآنی را به آنها انتقال دهند که متأسفانه در بیشتر مواقع این تصاویر با متن همخوانی نداشته و همچنین از جذابیت کافی برخوردار نیستند.
موضوع دیگری که در بررسی این موضوع به آن رسیدیم این است که برخی ناشران رویکرد بازاری بر موضوع کتاب، به ویژه کتابهای کودک و نوجوان دارند و اقتصاد نشر آنها را مجبور به انتخاب آثاری برای چاپ کرده است که مخاطب بیشتری دارند و همچنین چاپ آثار سفارشی سبب تولید نشدن محصولاتی فاخر در این حوزه شده است و این دلایل فرصت را از نویسندگان ربوده؛ البته ما نقشه راهی نیز نداریم که نویسندگان، ناشران، مترجمان و مؤلفان براساس آن حرکت کنند و بدانند نیاز جامعه چیست و باید در چه مسیری حرکت کنند و شاید بتوان گفت که این حوزه به «هر چه پیش آید خوش آید» گرفتار شده است.
چهاردهم فرودین، همزمان با دوم آوریل روز جهانی کتاب کودک است؛ با توجه به مصادف بودن آن با روزهای فراغت ایام نوروز، میتوان آن را فرصتی برای دستاندرکاران حوزه فرهنگ، ادبیات و کتاب دانست تا نه تنها ادبیات دینی کودک و نوجوان، بلکه وضعیت نشر مکتوب کشور را مورد بررسی قرار داده و برنامهای برای آن طراحی و در راستای شکوفایی و پویایی بیش از پیش این حوزه تلاش کنند.
گفتنی است که دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان پوستر و پیام روز جهانی کتاب کودک ۲۰۱۴ را منتشر کرده و پیام این دوره «ملتها را از راه داستانها تصور کن» است. در ایران با توجه به اینکه روز دوم آوریل برابر سیزدهم نوروز است، هفته کتاب کودک از ۱۴ - ۲۰ فروردین برگزار میشود.