کد خبر: 1395488
تاریخ انتشار : ۲۶ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۰:۲۲

عوامل رکود و سستی عقل، بر اساس آیات و روایات

گروه اندیشه: همان‌طور که عواملی در پرورش و شکوفایی عقل و اندیشه دخیل است، عواملی نیز خردورزی را تهدید می‌کند و موجب رکود و سستی اندیشه و عقل می‌شود که در آیات قرآن و روایات معصومین(ع) عوامل متعددی برای این رکود و سستی مطرح شده است.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا)، در یادداشتی که حجت‌الاسلام و المسلمین محمود ملکی‌راد، با عنوان «عوامل رکود و سستی عقل» نوشته و در پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شده است، با استفاده از آیات و روایات، هشت عامل به عنوان عواملی که مانع خردورزی می‌شوند، مطرح شده است که در ادامه این یادداشت ارائه می‌شود.
همان‌طور که عواملی در پرورش و شکوفایی عقل و اندیشه دخیل است، عواملی نیز خردورزی را تهدید می‌کند و موجب رکود و سستی اندیشه و عقل می‌شود که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

1. هوای نفس
یکی از بزرگ‌ترین آفات عقل و خردورزی، پیروی از هوای نفس است. از امام علی(ع) در این زمینه تعابیر مختلفی نقل شده است گاه می‌فرماید: هوی ضد عقل است و گاه فرموده: که هوی دشمن عقل است و عقل را فاسد می‌کند و آفت عقل، هوای نفس است و عقل به دستش اسیر می‌شود. [1] بنابراین یکی از نکات مهمی که خانواده باید در تربیت فرزند به آن توجه نموده و نسبت به آن از حساسیت ویژه‌ای برخوردار بوده باشد این است که فرزند را به گونه‌ای بار آورد که او از ابتدای رشد و اول کار، به فکر نمودن عادت نماید و از پیروی هوای نفس به دور بوده باشد.

2. خودبینی
یکی دیگر از عوامل مخالف عقل خودبینی است. زیرا این امر موجب می‌شود تا چشم حقیقت بین آدمی کور شود و در نتیجه از درک حقایق باز می‌ماند. اهمیت این امر بر صاحبان عقل و خرد پوشیده نیست، در روایات نیز بر آن تأکید بسیاری شده و خود برتربینی، یکی از آفات عقل بر شمرده شده است. از امام امیرالمؤمنین(ع) نقل شده که خود برتربینی یکی از حسودان عقل است. [2] و در سخنی دیگر، خودبرتر بینی را یکی از آفت‌های عقل بر شمرده است. [3]

3. آرزوهای طولانی و طمع‌ورزی
یکی دیگر از آفات عقل و خرد، آرزوهای طولانی و طمع‌ورزی معرفی شده است. از امام علی (ع) در این زمینه نقل شده که آرزوها، عقل را به سهو و غفلت وا می‌دارد. [4]  همچنین آن حضرت در مورد عواقب ناگوار طمع‌ورزی برای عقل، می‌فرماید: «خردها بیشتر آنجا به زمین خورند و قربانی شوند، که طمع‌ها و آزمندی‌ها برق زند.» [5]

4. حبّ افراطی و بغض
یکی دیگر از عواملی که موجب می‌شود تا عقل و خرد دچار آفت شود حبّ افراطی به افراد و گروه‌ها و احزاب و... و بغض است. این امر موجب می‌گردد تا با ایجاد دل بستگی‌ها و یا کینه‌توزی‌های افراطی و غیر معقول، چشم عقل نابینا شود و نور آن به خاموشی گراید. در این صورت دیگر از درک حقیقت محروم شده و بر ضلالت‌اش افزوده خواهد شد، و دیگر نمی‌تواند از رهبری عقل بهره‌ای داشته باشد.                         
امام امیرالمؤمنین (ع) با تأکید بر این نکته در این زمینه می‌فرماید: «کسى که عاشق چیزى شود، چشم خود را کور و قلب خود را بیمار کرده است، عاشق با چشمى نادرست مى‏بیند و با گوشى ناشنوا مى‏شنود، شهوات عقل او را از کار مى‏اندازند.» [6]همچنین در مورد دشمنی و غضب می‌فرماید: «غضب باعث فساد عقل ها و دوری از صواب می‌شود.» [7]

5. تقلید کورکورانه از نیاکان و گذشتگان
پذیرش اعتقادات و باورهای نسل‌های گذشته و تقلید از نیاکان بدون بررسی و تحقیق، عامل مهمی در رکود اندیشه به حساب می‌آید. استاد مطهری می‌گوید: «قرآن اساسش بر مذمّت کسانى است که اسیر تقلید و پیروى از آباء و گذشتگان هستند و تعقل و فکر نمی‌کنند تا خودشان را از این اسارت آزاد بکنند. هدف قرآن از این مذمّت چیست؟ هدف قرآن تربیت است؛ یعنى در واقع مى‏خواهد افراد را بیدار کند که مقیاس و معیار باید تشخیص و عقل و فکر باشد نه صرف اینکه پدران ما چنین کردند ما هم چنین می‌کنیم‏.» [8]

6. شخصیت‌زدگی
یکی دیگر از عوامل رکود فکر و اندیشه، شخصیت زدگی و پیروی کورکورانه از افراد است. قرآن کریم در مقام سرزنش کفار به همین نکته اشاره نموده و در این زمینه می‌فرماید: « وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبیلا [9]  گفتند: اى پروردگار، ما از سروران و بزرگان خود اطاعت کردیم و آنان ما را گمراه کردند».
برای کفار نظر اشخاص ولو مخالف عقل، مهم و دارای ارزش بود، شخصیت زدگی‌شان موجب شد تا آنان اطاعت از بزرگان‌شان را به صورت اصل مسلم و غیرقابل تغییر در زندگی خود بپذیرند و به آن باور داشته باشند، چه آن کار معقول باشد و چه غیر معقول، وجود چنین روحیه¬ای در انسان موجب رکود عقل خواهد شد.

7. پیروی از اکثریت
یکی دیگر از عوامل رکود عقل، تبعیت و پیروی از نظر اکثریت است. زیرا رای اکثریت ممکن است همه جا به صواب نباشد، خداوند در قرآن کریم با بیان جریاناتی، نظر اکثریت را تخدعه می‌کند و در این زمینه می‌فرماید:  «أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُون‏» [10] «وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُون»‏ [11] «وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُون‏» [12] «ِأَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُون‏» [13] بنابراین پیروی از اکثریت همیشه به معنی صواب بودن راه اکثریت نیست، و هرگز به معنی تعطیل نمودن عقل نباید باشد. تکیه بر آرای اکثریت، مبنای بی نیازی عقلانی نخواهد بود. همیشه روی آوردن اکثر مردم به کاری، دلیل بر درستی آن نیست. قرآن تبعیت بدون تفکر و تعقّل را از اکثریت، ممنوع می‌شمارد و می‌فرماید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُون‏ [14] اگر از بیشتر مردم روى زمین پیروى کنى [و آرا و خواسته‏‌هایشان را گردن نهى‏] تو را از راه خدا گمراه می‌کنند، آنان فقط از گمان و پندار [که پایه علمى و منطقى ندارد] پیروى می‌کنند، و تنها به حدس و تخمین تکیه می‌زنند»

8. تعصّب ناروا
یکی دیگر از عوامل رکود عقل، پافشاری بر یک عقیده و عملی است که از پشتوانه استدلال عقلی برخوردار نباشد.این کار موجب می‌شود تا انسان از پیروی عقل محروم شود و از چراغ عقل بهره‌ای برنگیرد. از امام علی (ع) در این زمینه نقل شده: «اللَّجَاجَة تَسُلُ‏ الرَّأْی‏ [15] لجاجت، فکر و اندیشه را ضایع می‌سازد.»
در این گفتار به مهم‌ترین شیوه‌های تعمیق عقل و عوامل رکود آن اشاره شد، تعمیق عقل کودکان و تربیت فرزندان در این زمینه و همچنین آگاهی بخشی به کودکان نسبت به عوامل رکود عقل، یکی از رسالت‌های مهم خانواده می‌باشد. خانواده باید با ایجاد مکانیسم‌ها و راهکارهای لازم، در مورد پرورش و تعالی عقلانی فرزندان، اهتمام بیشتری داشته باشد، و از عوامل رکود و نخوت عقل بپرهیزد، برای توفیق در این امر ابتدا لازم است والدین خودشان با این راهکارها آشنا شوند و در انتقال آنها به فرزندان تلاش نمایند.                          
تکامل عقل و بالا رفتن سطح فرهیختگی جامعه می‌تواند در زمینه‌سازی ظهور نقش مهمی داشته باشد و یکی از عوامل مؤثر در این زمینه به حساب آید. زیرا با بالا رفتن سطح عقل مردم، پذیرش آنان نسبت به دعوت و دولت حق بیشتر خواهد شد. و رمز و راز تکامل عقلانی در عصر ظهور نیز ناشی از همین نکته است. در روایت آمده «آن زمان که قائم ما (علیه السلام) قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگان گذارد و بدین وسیله عقول آنان را جمع کند و سامان بخشد و فکر و اندیشه آنان را کامل گرداند». «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ‏ بِهِ‏ أَحْلَامُهُمْ‏.»[16]

پی‌نوشت‌ها

[1] . غرر الحکم و درر الکلم، ص 278 « الْهَوَى عَدُوُّ الْعَقْلِ » الْهَوَى آفَة الْأَلْبَابِ» «الْهَوَى آفَة الْأَلْبَاب‏»« آفَة الْعَقْلِ‏ الْهَوَى‏».
[2] . صبحی صالح، نهج البلاغه ، ص 507، کلمات قصار شماره 212، « عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِه‏.»
[3] . غرر الحکم و درر الکلم، ص 44 « ألعجب یفسد العقل‏.»
[4] . صبحی صالح، نهج البلاغه ، خطبه 68، ص118، « وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمَلَ یُسْهِی الْعَقْل‏.»
[5] . شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 16 ، ص 25 ، ح 20871 « أَکْثَرُ مَصَارِعِ‏ الْعُقُولِ‏ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ.»
[6] . «... وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَة وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَة قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَه‏...»
[7] . مستدرک الوسایل، ج 12 ، ص 11 « الْغَضَبُ‏ یُفْسِدُ الْأَلْبَابَ‏ وَ یُبْعِدُ مِنَ الصَّوَاب.‏ »
[8] . مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج 22 ، ص 544.
[9] . سوره احزاب ، 67.
[10] . سوره بقره، 100.
[11] . سوره انعام ، 37.
[12] . سوره یونس،60 و سوره غافر، 61.
[13] . سوره حجرات، 4.
[14] . سوره انعام، 116.
[15] . صبحی صالح، نهج البلاغه، ص 501.
[16] . اصول کافی، ج1، ص25، کتاب العقل و الجهل.

captcha