مادر، بودنش تعریف مادر است و پدر شاید نبودنش؛ تعریف پدر. روزگار سختیاست پدرها باید بدوند تا چرخ زندگی را بچرخانند و لازمه این چرخیدن برای بسیاری از آنها، نبودن در خانه است، اما این نبودن هم بوی مهر میدهد.
قویترین فرد خانه، کسی که بودنش یعنی امنیت، کسی که بلندتر از همه میتواند به آسمان بیندازدت و تو نگران نیستی؛ میدانی که در آغوشی امن جای میگیری.
روزگار سختیست. مرد میخواهد که بتواند یک خانواده را اداره کند. مردانی که نه تنها خود مرد باشند بلکه مرد هم پرورش دهند. باورت میشود بعضیها فکر میکنند بزرگ کردن بچه به همین راحتیهاست. آنقدر پدرانشان پشتشان بودهاند که گویی هرگز آنها را ندیدهاند، به راحتی فراموششان کردهاند. اما شاید وقتی پدر شدند بفهمند؛ بفهمند که پدر یعنی سنگینی دستی را که از زیر سنگ پول درآورده است را سبک کردن و بر سر فرزند کشیدن.
پدرانی که تا دیروز کار میکردند و امروز خستهاند، گاهی فراموش میشوند. اما نباید فراموش کرد آنهایی که با خط محبت زندگی را برای ما نقش بستهاند، محبتی که شاید گاهی درکش نکردیم. گاهی ندانستیم، گاهی ندیدیم، گاهی در تلاطم سنگین خستگیها، اضطرابها و درماندگیهای جامعه نفهمیدیمش؛ اما همیشه وجود داشته است.
امروز هم نوبت ماست که نگذاریم تلاطم سنگین خستگیها، اضطرابها و درماندگیهای جامعه، محبتمان را کم کند و پدرانمان را به فراموشی بسپارد.
پدر یعنی محبتی که شاید به زبان نیاید اما عمیق است به عمق نگاههای منتظری که اگر نروی، اگر نباشی، اگر نگویی، اگر ... غمگین میشوند.
«وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛ و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت کن چنانکه مرا در خردى پروردند» (سوره اسراء آیه 24)