غلامرضا نورمحمدی، کارشناس سینما و عضو هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) با بیان اینکه ناجی یکی از موضوعات ویژه در سینمای جهان است، اظهار کرد: در موضوع ناجی یک بحث تئوری مطرح است و یک بحث مصداق؛ دو ویژگیای که در تفکر شیعی وجود دارد، زیرا ناجی که همان امام زمان(عج) است حی و حاضر است. این امتیاز، اطمینان خاطری است برای تشیع تا اختلاف نظرهای مذاهب مختلف نسبت به ناجی را نداشته باشد.
وی افزود: با توضیح فوق سینما در بخش تعیین مصداق، برای ناجی بر اساس فرهنگهای مختلف، الگوهای گوناگونی را تبلیغ میکند، اما در سینمای ایران با وجود اینکه بخش تئوریک و مصداقی با هم تطبیق دارند در این حوزه کم کار هستیم، چون امتیازی که در تفکر شیعی نسبت به ناجی وجود دارد این احساس را به وجود آورد که نیازی نیست در این حوزه کاری انجام شود؛ نگاهی که یک خطای کاملا استراتژیک است.
جایگاه فلاسفه هنر در سینمای غرب
این کارشناس سینما درباره رویکرد هالیوود به این موضوع (ناجی) گفت: هالیوود بر مبنای دیدگاه فلاسفه هنر شکل گرفته است. نوع نگاهی که در تفکر امثال «فوکویاما» به مسئله آخرالزمان میتوان مشاهده کرد. مسئله دیگر اینکه به ناجی به دو صورت در ادیان مختلف (یهود، مسیحیت، بودا و...) قرار میگیرد. در شکل اول به ناجی همچون یک فرد کاریزماتیک نگاه میشود که قدرتهای مختلف دارد. این شکل از نگاه را در مذاهب مختلف میتوان مشاهده کرد.
وی اضافه کرد: در نوع دوم، ناجی شخصیتی کاریزماتیک ندارد تنها انسانی است که قدرتهای خاص است. این طرز نگاه در فیلمهای غربی به وفور قابل مشاهده است. بر مبنای این طرز نگاه هم سالیانه فیلمهای مختلفی، عمدتا بر مبنای سفارشهای خاص ساخته میشود.
این کارشناس رسانه درباره نقش صهیونیستها در تولید کارهای آخرالزمانی گفت: همانگونه که پیشتر گفتم در غرب سعی شده، ناجی به عنوان انسانی با قدرت خاص ترسیم شود، رویکردی که نشئت گرفته از جریانات صهیونیستی است تا ناجی را به نفع خود مصادره کنند، درصورتی که در تفکر شیعی و قرآن آمده، ناجی که همان حضرت حجت (عج) است به همراه افرادی از دیگر مذاهب ظهور میکنند، البته رهبری برعهده امام زمان (عج) است، اما یارانش که مسیح (ع) یکی از آنهاست وی را همراهی میکنند.
کمکاری سینمای ایران در پرداختن به بحث ناجی
وی در پاسخ به سؤالی دیگر مبنی بر اینکه کم کاریهای سینمای ایران در این حوزه نشئت گرفته از چه دلایلی است، بیان کرد: دلیل این اصلی این کم کاری از آنجا نشئت میگیرد که در این حوزه ما فیلسوفهای هنری نداریم تا آنها بتوانند تئوری و تفکرات ما را به شکلی هنری در اختیار سینماگران قرار دهند، به همین دلیل میبینیم در بحث تئوری غنی هستیم، اما در عرصه شنیداری و دیداری با نقصانهای مختلفی مواجهیم. این وضعیت در غرب و هالیوود برعکس است، چون توانستهاند با وجود فلاسفه هنر، راهکارهای مختلفی را برای سینماگرانش در نظر گیرند.
وی در پایان بیان کرد: وقتی از نقصان در ادبیات داستانی در حوزه ناجی سخن میگویم منظور رمانها یا داستانهایی نیست که امروزه در این حوزه نوشته میشود، بلکه کارهایی است که بتوان از آنها در مقیاس و اندازههای جهانی استفاده کرد. در انتهای سخنان باز هم تاکید میکنم برای رسیدن به سینمایی که در آن به بحثهایی چون ناجی پرداخته شود نیاز است فلاسفه هنری تربیت شوند تا برای این عرصه نظریهپردازی کنند.