به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، برنامه درسهایی از قرآن با موضوع «قرآن، مایه بصیرت در زندگی»، 12 تیر با سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی برگزار شد.
در این جلسه به بررسی عناوینی از جمله شناخت دامهای دشمنان، ملاک شناخت مدعیان ایمان، داستانهای قرآن، عبرتآموز، نه سرگرم کننده، خبرهای غیبی قرآن از آینده و جهان، عرفان واقعی، از مسیر فقاهت و دعوت از جوانان مؤمن برای حوزههای علمیه پرداخته شد.
قرآن؛ وسیله بصیرت و شناخت دامهای دشمنان
حجتالاسلام قرائتی طی سخنانی در این نشست با اشاره به این که قرآن وسیله بصیرت ماست، گفت: خداوند در آیه 104 سوره انعام میفرماید: «قَدْ جَاءَکُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّکُمْ»، بصائر، جمع بصیرت است و بصیرت یعنی بینش و حکمت، اگر کسی قرآنی باشد، حواسش به همه چیزهست، مثلاً گول گریه را نمیخورد، آدم قرآنی میگوید که برادران حضرت یوسف(ع)، ایشان را در چاه انداختند، آمدند وگریه کردند که گرگ او را خورده است. این قصه میگوید که ممکن است گریه قلابی هم داشته باشیم.
وی اظهار کرد: گول مسجد را هم نخور، خداوند در آیه 107 سوره توبه می فرماید، «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا»، منافقین در مدینه مسجد ساختند، ولی هدفشان نماز نبود، هدفشان «ضِرَارًا» بود که به مسلمانان ضرر بزنند، مسلمانها را دو تکه کنند، تفرقه بیاندازند. «وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّـهَ»، برای دشمنان خارجی، کمینگاه باشند.
این مفسر قرآن با بیان این که قرآن سفارش میکند، گول قسم را هم نخورید، افزود: بعضیها قسم میخورند، ولی نااهل هستند، همانطور که خداوند در آیه 16 سوره مجادله میفرماید: «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّـهِ»، «جُنَّةً» یعنی سپر! «اتَّخَذُوا أَیْمَانَ»، «أَیْمَانَ» یعنی «یمین»، یعنی قسم! قسم میخورد، اما پشت قسم کمین میکند و نامردی میکند. قسم میخورد و آدم فکر میکند که راست میگوید، اما قسم دروغ هم داریم. به این بصیرت میگویند.
وی عنوان کرد: بعضیها به قدری قشنگ حرف میزنند که پیغمبر(ص) هم تعجب میکند، اما خداوند در آیه 204 سوره بقره میفرماید: «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا»، یعنی حرف که میزند، پیغمبر(ص) هم تعجب میکند، «وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» از دشمنان سرسخت است، اما قشنگ حرف میزند، بنابراین گول سخنرانی را نخورید.
حجتالاسلام قرائتی با اشاره به این که گول برخی شعارها را نیز نباید خورد، بیان کرد: وقتی میخواستند حضرت یوسف(ع) را از نزد پدر ببرند، پدرشان گفت که میترسم گرگ پارهاش کند، گفتند: چطور گرگ پارهاش کند؟ «وَنَحْنُ عُصْبَةٌ» ما یک جمعی از برادران با کم و زیادش صد و بیست کیلویی، آدمی که ده برادر قهرمان دارد، چطور میشود که گرگ او را بخورد؟ «وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (یوسف/12) «لَهُ لَحَافِظُونَ» ما حفظش میکنیم. آیه دیگر هم داریم «وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ» (یوسف/11) «نَاصِح» یعنی خیرخواهش هستیم. «حافظ» یعنی حفظش میکنیم. ما هم خیرخواهش هستیم و هم حفظش میکنیم، نترس! یوسف را بده به ما تا برویم و بیرون از شهر ورزش کنیم، در حالی که دروغ میگفتند.
قرآن؛ ملاک شناخت مدعیان ایمان
وی گفت: گاهی وقتها انسان خودش هم خودش را نمیشناسد، قرآن یک آیه دارد، گفته است خودت را با این آیه متر کن. با این آیه متر کن که آدم خوبی هستی یا نیستی؟ چندبار آمدم مشهد، چند بار رفتم عمره، فرض کنید که... اینها درست، اما متر آخر این است. قرآن میگوید هرکس میخواهد ببیند چطور آدمی است، خودش را با این آیه مقایسه کند. «قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّـهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» (جمعه/6) «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» یعنی نباید از مرگ بترسید. چه کسی است که از مرگ نترسد؟ اگر الآن یه برگه به من بدهند که آقای قرائتی! شما فردا شب نیستی! همین الآن سخنرانیام را قطع میکنم و شروع میکنم به گریه و توبه کردن. پیداست خودم هم به سخنرانی خودم اطمینان ندارم.
این مفسر قرآن اظهار کرد: هرکس فکر میکند که آدم خوبی است؛ باید از مرگ نترسد. حال چه کسی است که از مرگ نمیترسد؟ نمیگوید: «لا تخافون»، از مرگ خوف نداشته باشد. قرآن میگوید: «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ» اصلاً باید عاشق مرگ باشید.
وی تصریح کرد: در قرآن آمده است که روز قیامت، جهنمیها میگویند: خدایا! ما را به دنیا برگردان، «نَعْمَلْ صَالِحًا»، یعنی برگردان عمل صالح انجام بدهیم. «نَعْمَلْ صَالِحًا غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ» (فاطر/37) غیر از آن کارهای صالحی که انجام میدادیم. علامه طباطبایی در تفسیر میفرماید که این «غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ» یعنی برگردان ما را به دنیا کارهای خوب انجام دهیم، غیر از آن خوبیهایی که انجام دادیم، معنایش این است که ما فکر میکنیم بسیاری از کارهایی که در دنیا میکنیم، کارهای خوب است.
داستانهای قرآن؛ عبرتآموز، نه سرگرمکننده
حجتالاسلام قرائتی عنوان کرد: یکی از برکات قرآن این است که تاریخ حق است، تاریخهای دیگر را مطمئن نیستیم که راست یا دروغ است، قرآن راجع به تاریخ میفرماید: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ» (کهف/13) «نَقُصُ» یعنی قصه میگوید، تاریخ میگوید، «نبأ» خبرهای مهم را به حق میگوید، خبرهای حقیقی! به قول شهید مطهری، داستان راستان، یعنی قصههای راست! خیلی از قصهها یافتنی نیست، بافتنی است. رمانهای ما خیلیهایش همین طور است.
وی بیان کرد: بیشترین فروش کتاب در دنیا کتاب قصه است، منتهی قصههای دیگران بافتنی است، قصههای ما یافتنی است، قصههای دیگر را میبافند که پولی بگیرند، قصههای دیگر عامل تخدیر است، ما را خواب میکند، قصههای قرآن بیدارباش است، وقتی قصه حضرت یوسف(ع) را میگوید اشاره می کند به این که یوسفی بود، جوانها همه شما یوسف هستید، حسود داشت، جوانها همه شما حسود دارید. او را بردند، همه شما را میبرند. به اسم بازی میبرند، حواست را جمع کن، تو را هم به اسم بازی میبرند، پرتش کردند، حواست جمع باشد، شما را هم پرت میکنند، شعار دادند، حافظ او هستیم، ناصحش هستیم، خیرخواهش هستیم. شما را به شعار میبرند. شبانه آمدند گریه کردند، یعنی صحنهسازی میکنند.
این مفسر قرآن تصریح کرد: قصههای قرآن برای این است که من فتوکپیاش را روی خودم صادر کنم. قرآن قصه یوسف(ع) را که میگوید، در آخر میگوید: «وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» (یوسف/22) جوانی که قصه یوسف(ع) را شنیدی، تو هم اگر مثل یوسف(ع) از امتحاناتی بیرون بیایی، آنچه به یوسف(ع) دادیم، به تو هم میدهیم. «وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ» یعنی یوسف(ع) کارهایی کرد، ما به او پاداش دادیم. همان کارها را تو هم انجام بدهی، چیزی که به یوسف(ع) دادیم به تو هم میدهیم.
وی افزود: «وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنینَ» (انبیاء/88)، یعنی اگر یونس در دل ماهی گفت: «سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ» (انبیاء/87) ما نجاتش دادیم، تو هم اگر به لغزش خودت اقرار کنی و از خدا عذرخواهی کنی، تو را هم نجات میدهیم. قصههای حقیقی که قصههای واقعی است. قصهگویش خداست، قرآن تاریخ است، منتهی تاریخ صحیح است.
خبرهای غیبی قرآن از آینده و جهان
حجتالاسلام قرائتی با اشاره به این که قرآن خبرهای غیبی به ما میدهد، گفت: ما میخواهیم بفهمیم آینده چه میشود؟ هیچ منبعی نداریم، چه کسی است که از آینده خبر داشته باشد، ولی قرآن از آینده خبر داده است. انبیاء از آینده خبر میدهند. گاهی میگویند: واقعاً امام زمان(عج) میتواند دنیا را اداره کند؟ پاسخ این است که بله، همان طور که در ایران شد. بالاخره امام(ره) که آمد، شاه را برداشت، اگر امام(ره)، شاه را برداشت، پس میشود حضرت مهدی(عج) همه طاغوتها را بردارد.
وی افزود: گاهی سؤال می شود که آیا این امکان وجود دارد که مستضعفین قوی شوند؟ بله ممکن است، شهید رجایی یک معلم شکنجه شده در زندان، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که رئیس جمهور شد، رئیس جمهور آمریکا اجازه ملاقات خواست، رجایی، معلم ایرانی به رئیس جمهور آمریکا اجازه ملاقات نداد. میشود آدم با دست خالی حکومت را به دست گیرد، امام(ره) دست خالی بود و شاه همه چیز داشت.
این مفسر قرآن عنوان کرد: حضرت یعقوب(ع) مرتب گریه میکرد. بچههایش گفتند: «قالُوا تَاللَّهِ إِنَّکَ لَفی ضَلالِکَ الْقَدیمِ» (یوسف/95) بچههای یعقوب گفتند: چقدر گریه میکنی؟ سی سال پیش یوسف(ع) تمام شد. گفت: از یک چیزهایی خبر دارم. همین طور گریه میکرد. گفتند: تو دیگر عقلت را از دست دادی. «ضَلالِکَ الْقَدیمِ»، یعنی انحراف کهنه داری. تو دیگر درد بیدرمان شدی. یعقوب(ع) میگفت: شما نمیدانید. افرادی یک خبرهایی از جایی دارند.
عرفان واقعی، از مسیر فقاهت
وی بیان کرد: دو نفر را میشناسم که از فضلای قم بودند. از بس شاه به خانه اینها حمله میکرد و بگیر و ببند، اینها با هم در کوچه که راه میرفتند، گفتند: بابا بیا عمامهمان را برداریم و از آخوندی بیرون برویم. ما همیشه تحت تعقیب شاه هستیم. دو نفری با هم میگفتند و هیچکس هم در کوچه نبود. رفتند و در خانه آیتالله العظمی بهجت رسیدند. گفتند: خدمت آقا برویم و یک سلامی بکنیم. میگفت: وارد خانه آیتالله العظمی بهجت شدیم، سلام کردیم، ایشان یک نگاهی کرد و گفت: بعضیها تا دیدند در فشار هستند، میگویند: بیایید عمامهمان را برداریم. بیایید از آخوندی بیرون برویم. ما رنگمان پرید! این چه میگوید! ما جز از راه قرآن و قرآنیها راهی به غیب نداریم.
حجتالاسلام قرائتی یادآور شد: البته من پیشگوها و کفبینها را قبول ندارم. اینها که کفبینی میکنند، کف دست خودشان را ببینند، ببینند کجا گنج است، بردارند. اینهایی که خبر از غیب میدهند حقهباز هستند. ما عارفی را قبول داریم که از راه فقه به عرفان برسد. نه از راه غیر فقه! شما چای را میخوری که در فنجان باشد، اما چای در آفتابه باشد، نمیخوری. ما عرفانی را قبول داریم که از راه فقه باشد. غیر از فقیه سیر و سلوک نمرهاش صفر است. چون حقهباز زیاد شده است.
وی بیان کرد: یک آقایی یک مرغ به نوکرش داد و گفت: این را با مغز گردو درست کن، اگر خوب بود آزادت میکنم. به عشق آزادی فسنجان درست کرد. آن مرد هم مغز گردوها را خورد. مرغ را نخورد. گفت: فردا این مرغ را در زودپز بگذار، با لپه درست کن. خوشمزه بود، آزادت میکنم. باز به عشق آزادی درست کرد. مرد هم لپهها را خورد و مرغ را نخورد. گفت: فردا با این مرغ خورشت سبزی درست کن. خوشمزه بود، آزادت میکنم. نوکر گفت: ببخشید، نمیخواهد مرا آزاد کنی، این مرغ را آزاد کن. هی در قابلمه میرود و بیرون میآید. حالا به این کفبینها بگو: نمیخواهد کف مرا ببینی، لطفاً کف خودت را ببین.
این مفسر قرآن عنوان کرد: ما راهمان در خبرهای غیبی قرآن است. قرآن سه بار گفته: مسلمانها، اسلام کره زمین را خواهد گرفت. آیهاش این است: «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه/33)، خدایی که هدایت و دین حق را همراه پیغمبر(ص) میفرستد، «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه»، یعنی اسلام بر همه مکاتب و ادیان غالب خواهد شد، بعد میگوید: «وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» گرچه مشرکین ناراحت هستند.
دعوت از جوانان مؤمن برای حوزههای علمیه
وی اظهار کرد: اگر پسری دارید که هم درس را دوست دارد و هم درس علوم دینی را دوست دارد، تشویقش کنید، بیاید طلبه شود، چون خدا در قرآن وعده داده که اسلام، کره زمین را میگیرد. اگر اسلام کره زمین را بگیرد، لااقل ما بیست هزار آخوند میخواهیم که به زبان چینی حرف بزند. ما الآن دو نفر هم نداریم. یک میلیارد نفر جمعیت در چین هستند، آنها که نمیتوانند بیایند زبان ما را یاد بگیرند، ما باید زبان چینی یاد بگیریم.
حجتالاسلام قرائتی افزود: قرآن ما به حدود 50 زبان ترجمه شده است. کتاب مسیحیها به دو هزار زبان ترجمه شده است. ما خیلی عقب هستیم. خدا قول داده است که اسلام کره زمین را میگیرد. برای اینکه اسلام کره زمین را بگیرد، یک رهبر میخواهیم. خدا امام زمان(عج) را ذخیره کرده است. یک قانونی میخواهیم، قانون تحریف نشده قرآن را داریم. مکتب و رهبر را داریم، آمادگی نداریم. آمادگی به این است که ما اسلام شناسهای زیاد داشته باشیم.
وی گفت: آفریقا 51 کشور است، من چند بار آفریقا رفتهام. هرجا که میرفتیم، میگفتند: دویست، سیصد نفر مثل دکتر بهشتی برای ما بفرستید. گفتیم: در ایران هم نیست. اگر پسر یا دختری دارید که علاقه به درس دارد و دوست دارد طلبه شود، با آنها همکاری کنید و آنها را مورد حمایت قرار دهید که دغدغه نداشته باشند.