به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، 17 مردادماه سال ۱۳۷۷بود که محمود صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی مستقر در مزار شریف افغانستان، به همراه هشت نفر از کارکنان سرکنسولگری ایران در این شهر توسط عوامل گروه طالبان به شهادت رسید. در این راستا شورای فرهنگ عمومی کشور در اولین سالگرد این رخداد، 17 مردادماه، را به پاس قدردانی از این مقام «روز خبرنگار» نامید.
محمود صارمی مردم افغانستان را دوست داشت و با وجود آگاهی از شرایط بحرانی در افغانستان عازم این مأموریت شد. امروز جوانان اسلام دوست و وطن پرست زیادی جایگزین شهید صارمی شدهاند و در کسوت خبرنگاری با هدف خدمت به شهروندان و جامعه به منظور اعتلا و رشد و پیشرفت کشور خبرنگاری میکنند.
یکی خبرنگار است و دیگری عکاس، یکی سردبیر است و دیگری گزارشگر، یکی گوینده خبری است و دیگری تصویربردار، اما همه و همه یک هدف مشترک دارند و به عنوان نمایندگان مردم به بیان مطالبات و پیگیری آن و اطلاع رسانی به مردم میپردازند.
مشارکت مردم در امور مختلف جامعه، نیازمند آگاهی آنان از رخدادهای کشور در داخل و خارج است، پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی نیز تا کنون بر پایه مشارکت مردم استوار بوده و تداوم راه انقلاب نیز نیازمند مشارکت مردم در عرصههای گوناگون است.
برای ایجاد این مشارکت، مردم نیازمند آگاهی و شناخت از مسائل مختلف هستند و آگاهی مردم نیز مرهون عملکرد مطلوب و مناسب حوزه اطلاع رسانی و خبرنگاری است.
خبرنگار که باشی، صبح، ظهر و شب خیلی تفاوتی با هم ندارد و هر لحظه باید منتظر و هوشیار باشی چرا که غفلت اینجا یعنی بی توجهی به حقوق ملت. خبرنگار که باشی نماینده مردمی و باید پرسش کنی و پاسخ دریافت کنی ولی وقتی در یک جامعه اسلامی که هدف از فعالیت خدمت به مردم و کسب رضای الهی است باید کمی جدی تر حرکت کنیم.
خدمت به مردم هم وظیفه مسئولان و هم وظیفه خبرنگاران است. مسئولان با عملکرد صحیح و پاسخگویی و خبرنگار با قلم و تصویر و پرسشگری باید به این وظیفه جامه عمل بپوشاند، اما بعضا پیش میآید که مدیران و مسئولان فراموش میکنند که به چه منظور در کسوت قدرت قرار گرفتهاند و جایگاه و احترامی که میبینند آنان را از مقام پاسخ گویی بازمیدارد و چنین تصور میکنند که کسی جز مسئول مافوق وظیفه پرسشگری از آنان را ندارد کما اینکه هدف چیزی جز خدمت به مردم و جامعه نیست و مردم حق دارند پاسخ مطالبات خود را دریافت کنند.
مدیرانی که دائما در جلسهاند
وقتی مدیران و مسئولان خود را موظف به پاسخ گویی ندانند خبرنگار میماند و شنیدن مکرر جمله آزار دهنده «جلسهام». جلسههایی که پایانی ندارد و پشت دربهای بسته برگزار میشود. جلسههایی که بعضا ساعتها به طول میکشد و نتیجهای در بر ندارد. جلساتی که بعضا هیچ شباهتی به یک جلسه رسمی ندارند و به دور همی بیشتر شباهت دارد. جلسهام به جملهای برای فرار از پاسخ گویی تبدیل شده است. جملهای که از پس از سلام خبرنگار ادا و بدون خداحافظی فقط صدای بوق تلفن را همراه دارد و خبرنگاری میماند که هنوز جواب سلام خود را هم نگرفته است.
خبرنگاران و نوع دوم جلسات
برخی دیگر از مدیران و مسئولان هم به نحو دیگری بر سر جلسه حاضر میشوند، این دسته از افراد در رعایت آداب سلام و احوالپرسی چیزی کم نمیگذارند و پای صحبت و پرسش خبرنگار نیز مینشینند اما به ناگاه پس از شنیدن سوال مربوطه عنوان میکنند که در جلسه هستند. خبرنگاران با این دست از جلسات گویا بسیار مواجه هستند و دردی که بر دل خبرنگار میگذارد بیش از جلسات دسته اول است.
بعدا صحبت میکنم!
از دیگر جملاتی که خبرنگاران در گفتوگو با مدیران و مسئولانی که هدف از انتخاب و کسوتی که در آن قرار گرفتهاند را فراموش کردهاند، میتوان به جمله «فلان ساعت تماس بگیرید» اشاره کرد. ساعتی که هیچ وقت فرا نمیرسد و پس از قطع شدن مکالمه مذبور دیگر صدای مخاطب مورد نظر در ساعت مقرر و پس از آن از پشت گوشی تلفن شنیده نمیشود.
خبرنگاران در مواجه با آواهای انتظار مناسبتی
برخی از شمارههای تلفن مدیران و مسئولان نیز صرفا جنبه تزئینی دارد و حامل پیامهایی همچون جلسهام و بعدا تماس بگیرید نیستند بلکه صرفا آواهای انتظار زیبایی دارند و بنا به مناسبتهای مختلف به طور دقیق و منظم تغییر میکنند.
در این میان کم نیستند مدیران و مسئولانی که فراموش نکردهاند که به چه منظور در نظام جمهوری اسلامی ایران به فعالیت میپردازند و صادقانه و خاضعانه در حد امکان پاسخگوی خبرنگاران میشوند.
رسالت خبرنگاری را ارزان نفروشیم
با وجود اینکه خبرنگاران به صحنه آمدند تا مطالبه مردم را به گوش مسئولان برسانند و پاسخ آن را دریافت کنند، اما در این میان خبرنگارانی نیز مشاهده میشوند که حرمت قلم و مسئولیت اطلاع رسانی خود را به کارت هدیهای میفروشند.
شاید نیاز امروز ما یک آئین نامه دقیق است که حقوق و وظایف خبرنگاران را مشخص کند تا نه دیگر مسئولان اجازه اعلام حضور در جلسات تخیلی را داشته باشند و نه خبرنگار حرمت قلم خود را فروخته و بعضا با نادیده گرفتن حقیقت و یا شبهه افکنی به سلامت جامعه زیان وارد کند و حرمت «نبأ» را نادیده بگیرند.