کد خبر: 1445993
تاریخ انتشار : ۱۱ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۴:۳۸
در نشست پیش‌کرسی نظریه‌پردازی صورت گرفت؛

دفاع از «حضوری بودن علم به محسوسات در ادراکات حسی» با حضور صاحب‌نظران

گروه حوزه‌های علمیه: پیش‌کرسی نظریه‌پردازی «حضوری بودن علم به محسوسات در ادراکات حسی» امروز ۱۱ شهریور با حضور جمعی از صاحبنظران در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) حجت‌الاسلام والمسلمین عسکری سلیمانی امیری، عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در سخنانی به تبیین نظریه خود پرداخت و گفت: این بحث هستی‌شناسانه است، نه معرفت‌شناسانه، هر چند نتایج معرفت‌شناسانه می‌تواند داشته باشد. در این‌ بحث می‌خواهیم بدانیم در ادراکات حسی محسوس خارجی به علم حضوری ادراک می‌شود یا به علم حصولی، لذا برای روشن شدن بحث و تنقیح محل نزاع باید تعریف علم حصولی را معیار بحث قرار دهیم.

وی ادامه داد: علم حصولی انکشاف صورت و مفهوم معلوم خارجی و در این‌جا محسوس خارجی است که در ذهن به وجود ذهنی حاصل می‌شود که حکایت‌گر از صورت خارجیِ معلوم و محسوس است. بنابراین بین عالم و بین معلوم خارجی صورت ذهنی واسطه و حاکی است. طبق این معیار، علم حضوری انکشاف خود معلوم خارجی است؛ نه انکشاف صورت ذهنی بین عالم و بین معلوم خارجی.

علم حضوری هم خطاپذیر است

این محقق حوزوی بیان کرد: بنابراین در علم حضوری صورت ذهنی واسطه نیست، خواه اصلا واسطه‌ای وجود نداشته باشد، مانند علم ما به خود و قوای ادراکی‌مان یا واسطه‌ای غیر از صورت ذهنی وجود داشته باشد مانند علم ما به محسوسات خارجی که طبق ادعای ما که اندام‌های حسی واسطه‌اند ولی صورت ذهنی واسطه نیست؛ زیرا روشن است که اندام‌های حسی صورت ذهنی معلوم خارجی نیستند.
عسکری سلیمانی تصریح کرد: آن چه از این تفکیک حاصل می‌شود، این است هر جا پای واسطه به میان آید، خواه واسطه صورت ذهنی باشد و خواه واسطه‌های دیگر، ممکن است در ادراک خللی حاصل شود و خطا در ادراک راه یابد. بنابراین اخلال در ادراک منحصر در علم حصولی نیست. آری آن دسته علم حضوری‌ای که هیچ واسطه‌ای ندارند، خطا در آنها راه نمی‌یابد.
وی عنوان کرد: ادعای ما این است که با ادراک حسی، خود محسوس خارجی به میزانی که احساس می‌شود، یعنی ظواهر محسوس خارجی مانند رنگ‌ها، مزه‌ها ... نزد حواس و نفس حاضر است. ما همگی چهره ظاهری همدیگر را مشاهده می‌کنیم، نه صورت و مفهومی از آن را. لازم به ذکر است که علم به محسوس از طریق علم به علل وجودی محسوس محل بحث ما نیست؛ زیرا این نوع علم از نوع ادراک حسی نیست؛ بنابراین علم خدا و علل طولیه محسوسات به آنها و نیز علم هر عالمی به محسوسات از طریق علم به خدا و علل محسوسات نه از راه ابزار حسی، از محل بحث خارج است.
عسکری سلیمانی با بیان اینکه اقوال معروف در خصوص کیفیت تحقق ادراک بصری چهار تا است ادامه داد: خروج شعاع از چشم به مبصر؛ انطباع صورت مبصر در بدن، نه در نفس ما؛ حضور و اشراف نفس به مبصر (رأی شیخ اشراق) و تحقق صورت ذهنی مبصر در ذهن یا به انشاء نفس حقیقتا (از نظر ملاصدرا) یا به انشاء نفس اعتبارا (از نظر علامه طباطبایی در بدایه و نهایه) چهار قول در این باره هستند.
این محقق عنوان کرد: ادعای ما این است که علم در ادراکات حسی حضوری است، یعنی هنگام احساس، واقعا ظاهره محسوس خارجی پیش نفس حاضر است و نفس بدان علم حضوری به واسطه قوا و ابزارش دارد. ادعای ما این نیست که در هنگام ادراک حسی، صورت ذهنی تحقق نمی‌یابد؛ چرا که ممکن است تحقق بیابد و اگر تحقق بیابد، قطعا حاکی از محسوس هم خواهد بود، بلکه ادعای ما این است که هنگام ادراک حسی ظاهره خود محسوس خارجی نزد نفس حاضر است و نفس بدان اشراف می‌یابد و علم حضوری محقق می‌شود و صورت ذهنی اگر موجود باشد، در محاق است و در ادراک حسی ما هیچ اثری ندارد، بلکه باید گفت صورت ذهنی، مانند سایر موارد علم حضوری برگرفته از علم حضوری است.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی افزود: بنابراین نمی‌توان صورت خیالی پس از ادراک حسی را دلیل بر علم حصولی به محسوس دانست با این بیان که صورت خیالی همان صورت حسی بریده از محسوس خارجی است و چون صورت خیالی از نوع علم حصولی است. بنابراین صورت حسی نیز از نوع علم حصولی است و هنگام ادراک از علم حضوری به محسوس خارجی خبری نیست.
وی با اشاره به مبانی نظریه گفت: ما در این ادعا بر اساس مبانی حکمت متعالیه مشی می‌کنیم. به عبارت دیگر، لازمه مبانی حکمت متعالیه این است که علم به ظاهره محسوسات خارجی حضوری باشد؛ هر چند ملاصدرا و تابعان او آن را نفی کرده‌اند. نا گفته نماند که از ظاهر بدایه و نهایه علامه می‌توان برداشت کرد که علم به محسوسات حضوری است، اما نه حضور ظاهره محسوس خارجی؛ بلکه ظاهرة محسوس مثالی که در رتبة علت محسوس خارجی و نفس از آن علم حصولی به محسوس خارجی را انشاء و اعتبار می‌کند، از نظر ما این قول با این کیفیت مردود است.

علم کشف واقع است

وی درتبیین این مبانی افزود: خاصه علم، چه حضوری چه حصولی، کشف واقع است؛ وجود ادراک حسی اجمالا بدیهی است و انکار آن سفسطه است؛ بنابراین اصل اعتبار ادراکات حسی به عنوان علم اجمالا مفروغ عنه است و گرنه ادراک حسی وجود ندارد تا بحث شود که این ادراک از سنخ حضور محسوس خارجی است یا حصول صورت محسوس خارجی همچنین راه‌یابی خطا در ادراکات حسی به معنای نفی اعتبار آن به طور مطلق نیست؛ زیرا خطا بودن ادراکات حسی در آن مواردی که می‌پذیریم خطا رخ داده است، به حکم و قضاوت عقل مبتنی بر ادراکات حسی دیگر است؛ زیرا اگر ادراکات حسی دیگری در مورد همان محسوس نبود، خطای معروف به حس معنا نداشت.
عسکری سلیمانی بیان کرد: نفس به قوای ادراکی و ابزارهای آن علم حضوری دارد؛ زیرا نفس برای دیدن مثلا باید باصره و چشم شخصی خود را به کار بگیرد، تا ببیند. کثرت تشکیکی وجود نفس با قوا و اندام‌های حسی در بدن؛ و در نتیجه نفس با قوا و بلکه با بدن خود اتحاد دارد. از اینرو گفته‌اند «النفس فی وحدتها کل القوا» بنابراین قوا و ابزار آنها که اعضای بدن‌اند از مراتب نازلة نفس تلقی می‌شوند.

وی با بیان اینکه «تأثیر مؤثر عین تأثر متأثر است» این مسئله را محوی ترین موضوع در نظریه خود دانست و عنوان کرد: برای نمونه ضربه سنگ مثلا شیشه را می‌شکند. شکستن سنگ شیشه را عین شکسته شدن شیشه است. این گونه نیست در این‌جا دو چیز جدای از یکدیگر رخ داده باشد: یکی شکستن و دیگری شکسته شدن. یک رخداد است که به فاعل نسبت دهیم شکستن است و به منفعل نسبت دهیم شکسته شدن است. بنابراین در بحث ما تأثیر محسوس خارجی در عضوی از اعضای حسی ما عین تأثر آن عضو حسی است.
وی تاکید کرد: معلوم در علم حصولی وجود ذهنی است و خاصیت وجود ذهنی تنها حکایتگری است و هیچ یک از آثار خارجی شیء محسوس را ندارد، هر چند از آن جهت که وجودی از وجودها است، اثر خاص خودش را دارد، ولی اثر معلوم خارجی را ندارد.
عسکری سلیمانی در اثبات مدعا سه دلیل اقامه کرد و افزود: دلیل اول ما وجدان شهود است. صرف‌نظر از آن‌چه تا کنون گفته‌ایم و صرف نظر از مدعیات فیلسوفان در مورد کیفیت تحقق ادراک حسی، هر کس با ذهن خالی به ادراک حسی خود توجه کند، بالوجدان مدعی می‌یابد که خود محسوس در او اثر کرده است. برای نمونه شهود و وجدان می‌گوید که مرئی خارجی را مشاهده می‌کنیم. و در هنگامی که گلوله برف را در دست احساس می‌کنیم وجدان و شهود ما می‌گوید سردی گلوله برف در ما اثر گذاشته و خود سردی خارجی گلولة برف را ادراک می‌کنیم.
وی دلیل دوم را تحقق اثر خارجی محسوس در نفس دانست و اظهار کرد: مدرک به ادراک حسی یا حصولی است یا حضوری و اگر مدرَک ادراک حسی حصولی باشد؛ مدرَک صورت ذهنی خواهد بود. همچنین اگر مدرَک صورت ذهنی باشد؛ مدرَک آثار خارجی محسوس را ندارد و اگر مدرَک آثار خارجی محسوس را نداشته باشد نفس آن آثار را درک نمی‌کند لکن نفس آن آثار را درک می‌کند پس مدرَک آثار خارجی محسوس را دارد؛ پس مدرَک صورت ذهنی نیست؛ پس مدرک به ادراک حسی حصولی نیست؛ بنابراین مدرَک به ادراک حسی حضوری است.

علم حصولی به محسوس مستلزم علم حضوری است

این محقق حوزوی در تبیین دلیل سوم با عنوان حصولی بودن علم به محسوس مستلزم حضوری بودن آن است تصریح کرد: مدرک به ادراک حسی یا حصولی است یا حضوری؛ اگر حضوری باشد مطلوب ثابت است؛ اگر حصولی باشد؛ مستلزم حضوری است؛ پس در هر حال مطلوب ثابت است.
عضو هیئت علمی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با اشاره به نتایج این نظریه بیان کرد: از دلیل اخیر بدست می‌آید هر دلیلی که به درستی علم حصولی را در ادراکات حسی اثبات کند، نافی علم حضوری به محسوسات نخواهد بود، مگر آن که آن دلیل نشان دهد علم به محسوسات در ادراکات حسی انحصارا حصولی است.
وی افزود: معلوم بالذات در ادراکات حسی اثری از آثار محسوس خارجی است که از لوازم ذات محسوس خارجی است؛ اما علم به ذات محسوس خارجی، از نوع علم حصولی است، نه از نوع علم حضوری و از آن‌جایی در علم به محسوسات در ادراکات حسی، اندام‌های حسی واسطه‌اند، با اختلالات آن‌ها محتمل است خطاهایی رخ بنماید؛ زیرا علم حضوری در صورتی خطاناپذیر است که از هیچ واسطه‌ای بهره نبرده باشد.
عسکری سلیمانی عنوان کرد: از آن‌ جایی که نفس عین قوا و در طول آن‌ها عین اندام‌های حسی است، نفس نسبت به تأثیراتی که محسوسات خارجی بر اندام‌های حسی در ادراک حسی می‌گذارند، علت قابلی است. بنابراین تحقق اثر محسوس خارجی در نفس به عنوان این که نفس علت قابلی آن است، معقول است. (ناظر به دفع اشکالی است که ملاصدرا مدعی است که نفس نه علت فاعلی جسم است و نه علت قابلی جسم است؛ پاسخ این که نفس علت قابلی اثر و فعل جسمی است که با اندام حسی مرتبط شده است.

وی تاکید کرد: از آن‌جایی که تأثیر مؤثر عین تأثر متأثر است، بنابر قول به اتحاد حاس و محسوس، نفسی که عین اندام‌های حسی است، نفس تأثر اندام حسی را، که عارض بر آن است، عالم است و با آن متحد است و چون تأثر اندام حسی عین تأثیر محسوس خارجی است، بنابراین نفس با آن تأثیر خارجی متحد است. و آن معلوم به علم حضوری است اما با ذات محسوس، هرگز محسوس متحد نیست؛ زیرا آن را به علم حضوری نیافته است تا با آن متحد باشد.

صعود و نزول نفس

وی با بیان اینکه مدرک به ادراک حسی هم کیف محسوس است و هم کیف نفسانی و جمع دو نوع کیف مانعة الجمع نیست تصریح کرد: از آن‌جایی که نفس یک حقیقت مطلقی است صعود و نزول دارد، چنین نفسی به هنگام نزول در مرتبة قوا و اتحادش با اندامهای حسی، واقعا تأثر اندامها را به علم حضوری می‌یابد و این یافت همان کیفیتی است که بر نفس عارض شده است. بنابراین این علم حضوری به اعتبار نفس کیف نفسانی است ولی همین علم که جز تأثر اندام حسی نیست، به اعتبار اندام حسی که یک امر جسمانی است، کیف محسوس است. عسکری گفت: بنابراین وجود علم حضوری در ادراک حسی به اعتبار نفسِ عالِم کیف نفسانی است و به اعتبار این که همان تأثر در اندام حسی است، پس این وجود امری عارض بر اندام‌های حسی است، بنابراین کیف محسوس است.
این نظریه‌پرداز حوزوی بیان کرد: قبل از تحقق ادراک حسی، نفس و قوا، حاس بالقوه‌اند، و پس از ارتباط اندام‌های حسی با محسوس خارجی نفس و قوای بالقوه از قوه به فعلیت خارج می‌شوند و حاس بالفعل می‌گردند. از آن‌جایی که تأثیر مؤثر محسوس خارجی در بستر زمان رخ می‌دهد، و این تأثیر عین تأثر اندامهای حسی و عین تأثر قوا و نفس در مرتبة اندامهای حسی، این تأثر نیز به در بستر زمان و تدریجی است. بنابراین در آن تغییر تدریجی رخ می‌دهد؛ زیرا به راستی این تأثر یک امر مادی است.
وی در خاتمه اظهار کرد: از آن جا که نفس عین قوا و در طول آنها عین اندام‌های حسی است و از آن‌جایی که قوا و اندام‌های حسی ما متعدد و متکثرند، در این صورت نفس در تنزلش به مرتبة قوا متکثر و متعدد می‌شود و نوعی وحدت در کثرت شکل می‌گیرد و نیز در خصوص قوه بصر از آن جایی که به دو چشم تعلق می‌گیرد، باز نفس از این طریق متکثر می‌شود.

این نظریه‌پرداز تاکید کرد: با این توضیح روشن می‌شود که دوگانه دیدن احول یک شیء را منافاتی با علم حضوری به آن شیء ندارد. (ناظر به اشکال ملاصدرا بر شیخ اشراق) مشابه این تکثر را می‌توان در لامسه به اعتبار پراکندگی که دارد، پیاده کرد. از این‌رو با بیان مشابه بالا می‌توان داغ لمس کردن یک دست و سرد لمس کردن دست دیگر آبی را که ولرم است، توجیه کرد.

براهین تازه نیست

در ادامه این نشست تعدادی از ناقدان و داوران نظرات خود را مطرح کردند؛ سیدمحمد حکاک در سخنانی در نقد این نظریه گفت: این نظریه نو و جدید نیست و حتی براهین آن نیز جدید نیست و علامه طباطبایی با صراحت آن را بیان کرده است.

وی افزود: این نظریه در بخشی با مبانی حکمت متعالیه سازگاری ندارد و آن این است که گفته‌اید ماده از یک نظر مجرد است در حالی که این درست نیست.

نظریه جدید نیست

حکاک با بیان اینکه شما سخن علامه طباطبایی در نهایه و اصول فلسفه را در باب علم حضوری به اشیاء یکی می‌دانید در حالی که این طور نیست زیرا علامه در هر دو مورد سخنان مختلفی بیان کرده است.

وی تاکید کرد: علامه برای اثبات مدعای خود مبنی بر اینکه هر علم حصولی مسبوق به علم حضوری است براهینی آورده است که براهین شما نیز چیزی بر آن نمی‌افزاید بنابراین نوآوری در براهین نیز در نظریه وجود ندارد.

در ادامه طاهری، از دیگر محققان و ناقدان بیان کرد: این نظریه را کسانی مانند حائری مازندرانی نیز مطرح کرده است و جدید نیست ضمن اینکه در این نظریه ماده را با مجرد قیاس کرده درحالی که نمی‌توان صرف لحاظ کردن یک ماده به عنوان متعلق شناسایی، تصور کنیم مادی به نوعی مجرد است.

نظر داوران

همچنین حجج اسلام فیاضی، محمد محمدرضایی و عبودیت به عنوان داور نظرات خود را مطرح کرده و عدم تمرکز بر تبیین خطا در علم حصولی و حضوری، قیاس ماده به مجرد، یکی دانستن تاثیر ماده بر قوای ادراکی با تاثیرپذیری نفس، عدم تبیین کیفیات اولیه و ثانویه، فنومن و نومن و محل بحث بودن آنچه ما با علم حصولی و حضوری کشف می‌کنیم با واقع را به عنوان اشکال مطرح کردند که عسکری سلیمانی نیز براساس توضیحات قبلی به باز توضیح آن و پاسخ پرداخت.

captcha