به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، عصر روز سهشنبه، 25 شهریورماه؛ اینجا مسجدالرضای خیابان بهار تهران است و این محفل پس از مدتها با یاد استاد مولایی(ابراهیم پورفرزیب)، اکبرالقراء کشور و به نیت شفای ایشان در این مسجد برگزار شده است.
چهرهها و لبخندها و اشکها و درد و دلهای آنی و لحظهای و گاه گاهی نگاههایی که پر معنا و پر خاطره در هم گره میخورند، همه و همه اینجا هستند، اینجا برای زندهکردن یاد سالهایی که خیلی از حاضران روزهای زیادی از عمر خود را در آن صرف کردند، سالهای عشق و آموختن.
سالهایی که گرچه دستها خالیتر از امروز بود اما دلها لبریز از ثروتی بود که هر کدام از شیفتگان را با وجود تمام سختیها با خود همراه میکرد؛ آنهایی که امروز گرد پیری بر سر و صورت دارند، آن روزها با شوق جوانی و نوجوانی در کنار رحل استاد دو زانو مینشستند و کلام به کلام و نگاه بر لب استاد مولایی میآموختند؛ تشنگانی که هر لحظه به عشق جلسات قرآن مسجدالرضا، در ساعت و وقت مقرر خود را میرساندند تا در این ساعات، با فراغت از هر کار و درسی و هر رویدادی، سیراب شوند از کلام وحی که از زبان استاد مولایی بر قلبهایشان جاری میشد.
و حالا اینجا جمعی از برخی از آن هم قطاریهاست، همانهایی که آن روزها با دلهایی پر شور هر کدام پای رحلی مینشستند و منتظر میماندند تا استاد مولایی اذن دهد، تا استاد نام آنها را بر زبان جاری سازد و چه روزی بود آن روز که استاد، آنها را مورد تشویق قرار میداد.
و حال هر کدام از آن همراهان، خود وزنهای در علم قرائت قرآن شدهاند، هر کدام خود استادی از اساتید هستند و مشتاقانی را پای تلاوتهای خود ساعتها مینشانند تا زکات هنر تلاوت و علمی که آموختهاند ادا شود و منتقل سازند آنچه را از زبان و کلام استاد آموخته بودند و به راستی چه زیبا رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این استاد الاساتید، لقب اکبرالقراء کشور نهادند.
حلقه اتصال زنجیر نهضت قرآنی
مردی که روزهاست در بیمارستان مهر تهران بستری شده است، همانی است که حلقه اتصال، این حلقههای زنجیر بوده و هست؛ استاد مولایی که در این محفل قرآنی، جایش را خالی گذاشتهاند تا بازگردد و باز با نگاه پر لطف و مهربانش، حال بر این قاریان بزرگ قرآن کشور افتخار کند؛ بر شاگردانی که هر کدام امروز حرفی و ناگفتههایی دارند.
زمان دیدار که فرا میرسد درهای مسجدالرضای تهران رو به بزرگانی از علم قرائت گشوده میشود که هر کدام امروز نامیاند در عرصه قرائت قرآن؛ نگاهها که به هم گره میخورد گویا سالها خاطره در ذهنها جان میگیرد و زنده میشود؛ لبخندهایی که شکوفا میشود و بهاری که در میان شادی و اشکهای خاطرات و غم حضور استاد مولایی، جان میگیرد.
به یاد مکتب فراگیر خُلق قرآنی
هر کدام که وارد مسجد میشوند نگاهشان بر روی هم قطاریهایی مینشیند که شاید مدتهاست در این هیاهوی روزگار از هم بیخبر بودهاند؛ شاید همینها روزی همبازیهایی بودند؛ شاید برخی در معرکه رقابت در محضر استاد مولایی، گوی پیروزی از هم میربودند و در سایهسار اخلاق قرآنی استاد، نحوه دوستی و رقابتها و رفاقتها آموختند.
محفل با نظمی دینی و جالب برای آنانی که اولین بار است حضور در آن را تجربه میکنند آغاز میشود، شاگردان استاد یکی پس از دیگری با شوری وصفناشدنی به قرائت آیات قرآن میپردازند؛ سیدمحسن موسوی بلده، محسن مظاهری، محمدرضا خرمیان، سیدعباس میرداماد، محمد بنیادی، بهروز یاریگل، محمدرضا پورزرگری، جهانبخش فرجی، محمدرضا ابوالقاسمی، محمدحسین سبزعلی، علی فربین و ... امروز اینجا حضور دارند و برخی با تلاوتهای خود یاد محفل قرآنی آن روزها را هر لحظه زندهتر میکنند.
استاد مولایی در کلام حسین شمسایی
حسین شمسایی، یکی از حاضران در این محفل که از مداحان اهل بیت(ع) نیز هست، از یادآوری خاطرات گذشته با ورود به مسجدالرضا میگوید؛ از زنده شدن لحظات و دقایقی که در کنار استاد در مسجدالرضا جان میگرفت؛ شمسایی، شوق حضور در جلسات آن روزها برایش دوباره تجدید شده است، میگوید: من امروز وقتی وارد شبستان مسجد شدم، دقیقا خاطرات دهه 40 و اوایل دهه 50 در یادم زنده شد.
آن زمان صبحها با چه اشتیاق و شوقی این بزرگانی که اینجا هستند و نیز خیلی از کسانی که امروز حضور ندارند و یا به رحمت خدا رفتهاند، در آن زمان با هر وسیلهای خود را به این محافل قرآن میرساندند.
ساعتهای عاشقی در صبحهای جمعه مسجدالرضا
آن زمان، آقای مردانی در ابتدا یک جلسه ابتدایی برگزار میکرد و پس از آن جلسه رسمی مسجدالرضا با حضور استاد مولایی آغاز میشد؛ استاد مولایی بر کرسی تدریس و تعلیم قرآن مینشست و با اشتیاق، با متانت، با خضوع و با حوصله هر صبح جمعه ساعتهای طولانی این جلسات را برپا میکردند.
با تمام وجود میتوان گفت استاد مولایی عاشق قرآن هستند و وجود ایشان باعث شده تا امروزه نهضت قرآن اینچنین فراگیر شود؛ همچنین حمایتهای بیدریغ و عاشقانه و همهجانبه مقام معظم رهبری از استاد مولایی سرمنشأ این بود که اینگونه جلسات برای اولین بار در این مسجد برقرار شود. من در همین جلسه و همنشینی قرآنی از مرحوم آقای ارمیان، مرحوم آقای موحدی که از قراء بزرگی بودند و عوامل آشنایی بنده با این مسجد و استاد مولایی را رقم زدند، یاد میکنم.
خاطره بازگشت شجریان به محافل قرآن استاد مولایی
شمسایی در ادامه به خاطرهای از آن روزها پرداخت و گفت: به یاد دارم روزی جلوی در مسجد ازدحام جمعیت شده بود و همه میگفتنند امروز آقای شجریان قرار است به اینجا بیایند. همه میدانستند که سیاوش(محمدرضا) شجریان از خوانندگان رادیو بود و کاری به آنجا نداشت، اما بعد متوجه شدیم وی بهدلیل مشکلاتی که با رادیو پیدا کرده، به آغوش قرآن بازگشته است. دوستان به استقبال وی رفتند به گردنشان گل انداختند و وی را در محفل نشاندند و محمدرضا شجریان شروع به خواندن قرآن نزد استاد مولایی کرد.
شمسایی حس و حال امروز مسجدالرضا را با شور و شوق آن روزها مقایسه میکند؛ تنها با تفاوتی عمیق و آن نیز جای خالی استاد است که به جای نشستن پای رحل قرآنش در بالای جلسه، این روزها بر روی تخت بیمارستان مهر آرام خفته؛ تفاوتی که شاید عامل برگزاری این عصر قرآن شد تا در نشستی در سایه استاد برای سلامتی استاد دعا کنند.
هنوز صدای قرآن را حس میکند
شمسایی در ادامه سخنان خود میافزاید: تقریبا اکثر برجستگان عرصه قرآنی امروز دستاوردهای همین مکتب بزرگ هستند، مکتب استاد مولایی، از آقای مروت تا بقیه دوستان و امروز که ما میشنویم که استاد در بستر بیماری هستند و بعد از سالها مؤانست و مجالست و همگرایی با این کتاب خدا، وقتی صدای قرآن را میشنوند، کاملا احساس میکنند، به معجزه این کتاب الهی پی میبریم.
وی در میان خاطرات آن سالها به سختی راه و مسیر اشاره میکند؛ به روزهایی باز میگردد که برف سنگینی تهران را میپوشاند؛ در آن زمانها با آمدن آن برف و آن هوای سرد و مسیری که برای خیلی از دوستان، رفت و آمد، سخت و مشکل بود، من فکر میکردم وقتی به مسجد برسم، شاید تعداد کمی حضور داشته باشند، در صورتی که وقتی وارد مسجد میشدم جلسه همراه با تعداد بسیار زیادی از همراهان برگزار میشد؛ عشق همراهان قرآنی جلسات این بود که خود را به مسجد برسانند و هم استاد را زیارت کنند و هم از درس آن روز بهره ببرند و عقب نمانند.
رفیقانی که در میان عطر نفس استاد درس عشق میآموختند
آری به راستی شاید بتوان «السابقون» را در میان این خاطرات و آن روزها به وضوح پیدا کرد. روزگاری که رنگها، شاید با زرق و برق امروز همراه نبود اما نگاهها و دلها تنها یک رنگ داشت.
رفاقتهایی که در میان رقابتهای جلسات استاد جان میگرفت، امروز و روزهاست که به ثمر نشسته و این رفیقان و رقیبان رفیق، امروز با دردی مشترک و یادهایی چه بسا بسیار مشترک گردهم به شیوه استاد با احترام پای رحل قرآن مسجدی مینشینند که هنوز عطر کلام و صوت استاد در آن موج میزند.
محافل انسی که مؤانست با قرآن در آن معنا شده بود
شمسایی ادامه میدهد: اینجا محفل انسی بود که به راستی برای عاشقان قرآن، مؤانست با کلام وحی معنا شده بود. استاد در این محافل هم قرآن تلاوت میکردند و هم تفسیر و تجوید میگفتند؛ در واقع این جلسات یک مجموعه کامل قرآن بود.
پیوند قرآن و اهل بیت(ع) در محافل مسجدالرضا
در بعضی از جلسات اصرار میکردند که بنده هم چند بیت شعر بخوانم و به من توسلی میدادند و وقتی من شروع میکردم متوجه میشدم هیچکدام از دوستان از جلسه بیرون نمیروند و همچنان همان جمعیت بعد از ساعتها نشستن پای رحل قرآن، به عشق اهل بیت(ع) پای مدحی که برای اهل بیت عصمت(ع) خوانده میشد مینشستند و این پیوند بین قرآن و اهل بیت(ع) بود که در این محافل و در سایه استاد شکل میگرفت و بارور میشد.
گاهی اوقات ایشان سورهای را تلاوت میکردند و بنده شعر ترجمان آن آیه را میخواندم؛ استاد با صدای بلند تجلیل میکردند و الله الله میگفتند و این باعث تشویق و ترغیب هرچه بیشتر من میشد تا در جلسات حضور مستمر داشته باشم.
اما این روزها شخصیتی در بستر بیماری است که وجودش و نفسش بیش از نیم قرن گرمابخش محافل بزرگ قرآنی کشور بوده است؛ عده بسیاری از حاضران این محفل و نیز بزرگان قرآنی کشور خود را وامدار محبتها و تلاشها و کوششهای این پدر بزرگ قرآنی کشور میدانند.
دعا برای سلامتی استاد
همه دست به دعا برمیداریم و در این لحظات نورانی ماه ذیالقعده که ماه امام رضا(ع) است و در این مسجد که به نام امام رضا(ع) متبرک شده، برای سلامت کامل استاد دعا میکنیم و از خداوند بزرگ میخواهیم که همه بیماران را و استاد بزرگوار ما را هرچه زودتر شفای عاجل عنایت فرماید.
لحظات دعا برای استاد، لحظاتی است که شاید نتوان آن را در قاب کلمات جای داد؛ چشمهایی که بغضهای پنهان خود را میبارند؛ دلهایی که با وجود گذر سالها هنوز در گروی یاد استاد بیتاب است؛ قلبهایی که نگران و درمانده رو به آسمانیترین لحظات پناه به کتاب الهی آورده تا با قسم به آیه آیه پاکش سلامتی عزیزی را بطلبند؛ عزیزی که این روزها، جلسات قرآن مسجدالرضا عطر نفسش را میطلبد و بیصبرانه درهای مسجد، در انتظار قدوم استاد باز مانده است.
حلقه نگاهها که به آسمان گره میخورد، دوستان با تمسک به کتاب خدا، آسمانیترین دعایشان، بهبودی استاد و معلمشان را با آیه آیه قرآن پیوند میزنند و محفل قرآنی آغاز میشود تا امروز نیز شاگردان قدیم استاد با درک حضور استاد، پای رحل قرآن، به یاد اویی که آموختن را برایشان معنا کرد، فضای مسجدالرضا را عطرآگین کنند.
بخش اول گزارش تصویری «عصری پای رحل استاد»
بخش دوم گزارش تصویری «عصری پای رحل استاد»
ادامه دارد...