به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، ستاره ای متولد می شود و در آسمان امامت و طهارت به نیکویی می درخشد. ستاره ای که دل اهل زمین را با آمدنش به روشنایی و نور دعوت می کند. معصومی که سال ها پیش از میلاد پاکش ردای امامت و رهبری خلق را به تن داشته است و از همان آغاز کودکی تقوا و عطوفت و علم را به سرحد کمال می رساند. امامی که هادی جهانیان به سوی حق است و در این راه حلم و شکیبایی بی حدی را به تصویر می کشد.
امام هادی علیهالسلام پیشوای دهم شیعیان در نیمه ذیحجه سال 212 هجری در دهکده «صریا» متولد شد. پیامبر(ص) بیش از دویست سال قبل، بشارت ولادت این اختر آسمان امامت را داده بودند: «خداوند در صلب او (امام جواد) نطفه ای نیکو، خجسته و پاکیزه به ودیعت نهاده و نام آن را علی بن محمد گذارده است. لباس بزرگی و وقار را بر اندامش پوشانده و او را بر علوم و اسرار آگاه ساخته است.»
پدر بزرگوارش نام نوزاد را «علی» نهاد و تمامی سنت اسلامی را درباره اش اجرا کرد. کنیه آن معصوم «ابوالحسن» است و در اصطلاح راویان شیعه، ایشان به «ابوالحسن ثالث» شهرت دارند؛ زیرا پیش از ایشان، کینه امام هفتم و امام هشتم علیهالسلام نیز «ابوالحسن» بود. پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع) و مادرش سمانه از زنان درست کردار و پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود.
لقب های آن بزرگوار، بنابر نقل ابن شهرآشوب عبارت است از: «نجیب»، «مرتضی»، «نقی»، «هادی»، «عالم»، «فقیه»، «امین»، «مؤمن»، «طیب»، «متوکل» و «عسکری» و مشهورتر از همه آن ها «هادی» و «نقی» می باشد.
این القاب، بیانگر بعضی از اوصاف و فضائل اخلاقی و کمالات معنوی آن امام همام است که بیشتر از دیگر صفات در وجودش تجلی پیدا کرده اند. و از بعضی روایات برمی آید که آن حضرت لقب «متوکل» را پنهان می داشته و از یارانش می خواسته او را به این لقب نخوانند. علت آن هم شاید این بوده است که خلیفه ی عباسی معاصر آن حضرت - که از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت (ع) بود - به این لقب خوانده می شد.
حضرت امام هادی (ع) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود. آن حضرت در طول حیات خویش، حکومت هفت خلیفه عباسی را تحمل کرد که عبارتند از: "مأمون"، "معتصم"، "واثق"، "متوکل"، "منتصر"، "مستعین" و "معتز". از این هفت نفر، رفتار "واثق" و "منتصر" با علویان سخت نبود و آنان تا حدودی در رفاه بودند و به جز این دو نفر، بقیه تا میتوانستند، شیعیان را میآزردند و با آنان بدرفتاری میکردند و بر اهل بیت علیهالسلام نیز که انسانهایی والامقام و گرانمایه بودند، سخت میگرفتند. خاندان عباسی، همواره حیلهها و نقشههای گوناگونی را برای خاندان نبوت و امامت در نظر داشتند.
امام سیزده سال در مدینه منوره اقامت داشت و بعد از آن قریب به بیست سال در سامرا زیست. "متوکل عباسی" در سال 243 هـ.ق امام را محترمانه از "مدینه" به "سامرا" تبعید کرد و علت این احترام، آن بود که مأموران حکومتی نتوانستند هیچ بهانهای برای آزار ایشان به دست آورند.
حضرت هادی (ع) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته است. چهار پسر به نام های: 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد و قبر مطهرش که مزار شیعیان است در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر و یک دختر به نام علیه.
از کارهای مهم امام هادی علیهالسلام که امامان قبل از ایشان هم، به آن بسیار اهمیت میدادند، حفظ خط فکری و فرهنگی تشیع و جلوگیری از القائات مخالفان و نیز تشکیل حوزه علمیه و تربیت شاگردان برجستهای چون: "ابن سکیت اهوازی"، "عبدالعظیم حسنی"، "اسماعیل بن مهران" و.... است. همچنین امام هادی (ع) برای معرفی سیمای تابناک اسلام، جلسات متعددی را برای بحث پیرامون مسائل مختلف عقیدتی، فکری و اجتماعی برگزار میکرد و به سؤالات و شبهات پاسخ میداد.
در تمام مدت امامت حضرت علی النقی (ع) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلندی برداشت . امام دهم (ع) نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت.
و به همین دلیل متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند و آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارند تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد و این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامرا بودند – ادامه داشت.
پیشوای دهم (ع) عضو خاندان برگزیده پیامبر(ص) و پیشتاز در دانش و تقوا و کمال است که نه تنها نزد خدا و رسول او از منزلتی والا و رتبتی بی همسان، برخوردار می باشد که ابعاد شخصیت معنوی و الهی اش در کرانه های جهان طبیعت تجلی کرده و انسانهای روشن ضمیر و حق بین را به اعتراف و فروتنی در برابر عظمتش واداشته است.
امام هادی (ع) همچون پدران بزرگوار خود در نهایت درجه زهد و پارسایی زیست و از تمامی جاذبه ها و لذایذ مادی کناره گرفت، و اطاعت خدا را بر همه چیز مقدم داشت. ایشان به دنیا در حد بازاری می نگریست که می باید در آن تجارت کرد و برای زندگی جهان واپسین سود لازم و سرمایه ی مورد نیاز را به دست آورد. آن حضرت در سخنی فرمود:
«الدنیا سوق، ربح فیها قوم، و خسر آخرون : دنیا بازاری است که گروهی در آن سود بردند و گروهی دیگر زیان.»
شبها اوقات امام (ع) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای خشن بود که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند و همیشه بر لبانش تبسم بود و با این حال فروغ هیبت و عظمت الهی در چهره ی امام هادی (ع) کاملا نمایان بود و دوست و دشمن، و به تعبیر خود آن پیشوای معصوم، هر شریف و متکر و جباری را به خضوع در برابرش واداشته بود.
امام هادی (ع) همچون پدر بزرگوارش کانون سخاوت و کرم بود و گاهی مقدار انفاقش به حدی از فزونی می رسید که دانشمندی مانند «ابن شهر آشوب» پس از نقل آن می گوید: این مقدار انفاق، معجزه ای است که جز پادشاهان از عهده کسی ساخته نیست و تا کنون این مقدار بخشش را از کسی سراغ نداریم.
امام علی النقی (ع) با نگرش به «حلم» در عمل نیز همچون نیکان خود در برابر ناملایمات، بردبار بود و تا جایی که مصلحت ایجاب می کرد با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدسش، با بردباری برخورد می کرد.
شخصیت علمی امام هادی(ع) از همان دوران کودکی و پیش از امامت ایشان شکل گرفته بود. مناظره های علمی، پاسخ گویی به شبهه های اعتقادی و تربیت شاگردان برجسته نمونه های برجسته ای از جایگاه والای علمی امام هادی(ع) است. او در همان کودکی مسائل پیچیده فقهی را که بسیاری از بزرگان و دانشمندان در حلّ آن فرو می ماندند، حل می کرد. گنجینه ای پایان ناپذیر از دانش و چکاد نشینی در بلندای بینش بود. دشمن ساده اندیش به خیال در هم شکستن وجهه علمی ایشان، مناظره های علمی تشکیل می داد، ولی جز رسوایی و فضاحت ثمره ای نمی دید. از این رو، به بلندی مقام امام اعتراف کرده و سر تسلیم فرود می آورد. با این همه، متوکل، مانع نشر و گسترش علوم از سوی ایشان می شد و همواره در تلاش بود تا شخصیت علمی امام بر مردم آشکار نشود.
ایشان به تمامی زبان های عصر خود از قبیل هندی، ترکی، فارسی و... آگاه بود و حتی نوشته اند که در جمع فارسی زبانان به زبان خودشان سخن می گفت.
امام علی النقی(ع) نیز به سان دیگر پیشوایان، از غیب خبر می داد، آینده را به وضوح می دید. از درون افراد آگاه بود و زمان مرگ افراد را می دانست و در سخاوت و عزت نفس و بزرگ منشى شهرت داشت و در یتیم نوازى و کمک به تهیدستان و بینوایان تا مى توانست دریغ نمى نمود.
امام هادی(ع) همچنین اهمیت زیادی به هدایت گمراهان و منحرفان از راه حق می داد و در این راه کوشش خستگی ناپذیری را آغاز کرده بود، از جمله کسانی که به وسیله حضرت به حقیقت دست یافت و هدایت شد«ابوالحسن بصری» معروف به«ملاّح» را می توان نام برد.
سرانجام امام هادى علیه السلام در توطئه اى که از طرف "المعتز" خلیفه عباسى بر علیه او صورت گرفت با سم مسموم شده و در کمال مظلومیت به شهادت رسید. روز شهادت آن امام همام را روز دو شنبه بیست و هشتم جمادى الاخر سال دویست و پنجاه و چهار هجرى قمرى نوشته و آن حضرت را پس از33 سال امامت و رهبری در سن 42 سالگی در خانه مسکونى اش در سامرا دفع نمودند. در تشییع پیکر پاک ایشان، بسیاری از بزرگان شهر حضور داشتند و جمعیتی جمع شده بود که "سامرا" در طول تاریخ ، هرگز نمونه آن را به خود ندیده بود.
حدیثه سوختانلو