خداوند مدیریت جهان را در اختیار دارد و بر همین اساس از آمار دقیق همه چیز حتی برگی که از درخت میافتد مطلع است. «وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا؛ هر برگ درختی که میافتد خدا میداند»؛ انسان «خلیفة الله» است و بر همین اساس باید در مختصات زندگی خویش و موارد مربوطه، تا حد ممکن اطلاعات صحیح از رخدادها داشته باشد؛ ممکنها را بداند و از آنچه در حیطه اختیاراتش است، بهره کافی را داشته باشد.
خداوند برای متوجه کردن انسان از دو قوم در قرآن نام میبرد: «قَوْمٍ یعْلَمُون»، «قَوْمٌ لایعْلَمُونَ». گروهی که میدانند و گروهی که نمیدانند. و اینکه این دانستن در پرتوی چه مواردی حاصل میشود، گسترده بوده و مجالش در این چند سطر نمیگنجد.
در روزگاری که سازمانهای تحلیلگر و نرمافزارهای آماری گوی سبقت را از افراد ربودهاند و به عنوان متولی بخشی از جامعه، از آنچه که رخ داده و آنچه که اتفاق نیافته با استناد به اعداد و ارقام سخن میرانند و منبعی میشوند برای تصمیمگیریها کلان کشور؛ مسابقه دانایی و حرکت به سوی کمال باید سریعتر از گذشته اتفاق افتد. ولی سؤال اینجاست که چرا اعداد و ارقام ارائه شده در سطوح مختلف جامعه ما متفاوت و در پارهای از مواقع متناقض است؟
و اینکه مدیرانمان چه قدر از آنچه در جامعه رخ میدهد و آمارهای مربوط به حقایق جامعه مطلع هستند؟ چه قدر از این حقایق را به مردم میگویند؟ چه قدر در برابر این آمارها واکنش صحیح نشان میدهند؟ (و داخل پرانتز آنکه چقدر از آمارهای رسیده واقعی است؟)
آمارهایی که میدانیم؛ نگران کننده هستند
بالاترین مصرف لوازم آرایشی را در خاورمیانه و هفتمین رتبه را در جهان داریم، مصرف مواد مخدر بالاست، بیشترین تماس با اورژانش اجتماعی همچنان مانند سالهای اخیر همسر آزاری و کودکآزاری است، آمار طلاقمان بالاست، آمار مصرف مواد مخدر بالاست، آمار قاچاق کالا بالاست، اضطراب مردم و حتی کودکان در جامعه بالاست، عدم کنترل خشم در جامعه بالاست، آلودگی هوا بالاست، آلودگی صوتی و تصویری در شهرها بالاست و ... .
اگر چه نه به روشنی اما میدانیم که این آمارها بالاست، پس آسیبها بالاست، اما چرا برنامهریزی برای کاهش این آسیبها پایین است؟ آیا هنوز مفهوم دقیق آمار و کارایی آن را نمیدانیم؟!
«قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ؛ بگو آیا کسانى که مىدانند و کسانى که نمىدانند یکسانند».(آیه 9 سوره زمر). متأسفانه آمارهایی که در بالا ذکر شده نه تنها بالاست، بلکه بالا میماند و بالاتر میرود یعنی هیچ موفقیتی در کنترل این معضلات علیرغم آگاهی مردم و مسئولان رخ نداده است.
آمارهایی که نمیدانیم؛ نگران کنندهتر هستند!
هنوز آمار دقیقی از برخی از آسیبهای اجتماعی در جامعه وجود ندارد، برخی از آمارها نیز همچنان غیر رسمی است و در صورت اعلام نیز تکذیب میشود. به راستی میزان تأثیر رسانههای خارجی در فرهنگ ایرانی چه قدر است؟ چند درصد از مردم ایران همچنان مخاطب رسانه ملی هستند؟ تعداد افراد مبتلا به بیماریهای مقاربتی مانند ایدز در کشور چه قدر است؟ میزان گسترش روابط جنسی نامشروع در جامعه چه قدر است؟ میزان رشد یا رکود اقتصادی، میزان بیکاری، میزان اشتغالهای کاذب، میزان کار یا فرار از کار کارمندان، میزان واقعی جرم و جنایت، میزان جنایتهای خانوادگی و ... چه قدر است؟
آمارهایی که نمیخواهیم بدانیم؛ آژیر خطر هستند!
اما آمار دروغگویی در جامعه چه قدر است، کلاهبرداری، رشوه، غیبت، دزدی، ورود به حریم خصوصی افراد، بیحجابی، شرب خمر، تجاوز به عنف، خیانت در امانت، بیتوجهی به نماز، روزه خواری و ... آیا کسی میخواهد در این موارد آماری کسب کند؟ اگر ندانیم آیا مشکلات حل میشود؟
آمارهایی که میدانیم اما نمیگوییم! .... دروغ گویی به مردم است!
بخش زیادی از مسائل در جامعه وجود دارد که مسئولان از وجود آسیبهای مربوط به آن مطلع هستند اما مصلحت را در عدم اطلاعرسانی به عموم میدانند که این مسئله در نوع خود عجیب و حتی غیرمنطقی نیست اما دادن آمار و اطلاعات غلط به مردم، نفی واقعیتها، دستکاری در آمار و ... چه حکمی دارد!؟
آیا در جامعه اسلامی، مسئولان حق دارند به مردم دروغ بگویند؟ قدر مسلم در هر جامعهای علاوه بر دولتمردان؛ فرهیختگان، استادان دانشگاه، علما، فعالان اجتماعی، دانشگاهیان و صاحب نظران و ... نیز حضور و نقش دارند. نقشی که قدر مسلم میتواند در هدایت جامعه نقش ایفا کند اما! دادن اطلاعات غلط به گروههای تأثیرگذار جامعه یعنی از بین بردن نقش آنها در رفع آسیبها.
هنوز به درستی اعلام نشده و نمیشود که میزان تیراژ روزنامهها یا بهتر بگوییم میزان مطالعه روزنامه در کشور چه قدر است. هنوز به درستی تعداد مبتلایان به بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز مشخص نیست، در پی مطالعه ارزشمندی که در خصوص میزان اضطراب کودکان زیر شش سال انجام شد، هرگز تعداد کودکان مضطرب اعلام نشد بلکه تنها به میزان بالای این تعداد اشاره شد، تعداد بیکاران، دختران، پسران و خانوادههای آسیب دیده اجتماعی، تعداد کودکان کار، تعداد معتادان، خانمهای مطلقه و ... هنوز مشخص نیست پس چگونه میتوانیم برای این افراد برنامهریزی کنیم.
آمارهایی که یک معاینه هستند!
بررسی آمار یک جامعه دقیقاً همانند معاینه یک فرد بیمار است تا به تشخیص صحیح بیماری منجر شود حال تصور کنید علائم بیماری به دروغ اعلام شود؟ قرآن میفرماید: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ؛ ما هر چیزی را با اندازه گیری قبلی آفریدیم» پس اندازه هر چیزی را میتوان پیدا کرد و وقتی این اندازهها به هم خورد میتوان و باید اعلام خطر کرد.
خداوند تعداد برگهایی که میافتد را میداند، مسئولان نیز باید تعداد برگهای جامعیشان را که زرد میشود و میافتد را بدانند اگر میخواهند کاری کنند.
«إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکرا وَ إِمَّا کفُورا؛ راه را به او نشان دادهایم. یا سپاسگزار باشد یا ناسپاس.» سوره انسان، آیه 3