کد خبر: 1463196
تاریخ انتشار : ۰۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۰:۱۲
آیت‌الله علوی بروجردی:

نمادسازی‌های ناموفق در برابر محرم/ مکتب عاشورا؛ نمود زیبایی و رحمت

کانون خبرنگاران نبأ/ امیرمحسن سلطان‌احمدی: با بررسی دقیق واقعه عاشورا، ذره‌ای بی‌اخلاصی، لحظه‌ای بی‌تقوایی، و اندکی انحراف از فضایل و ارزش‌های اسلامی در امام و یارانش دیده نمی‌شود؛ تاریخ عاشورا همچون نمایشنامه‌ای است که از پیش با دقت نوشته شده است.

به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، آیت‌الله علوی بروجردی در استقبال از ماه محرم الحرام مطالبی بیان کردند که در ادامه از نظر می‌گذرد:

وجود ماه محرم موقعیتی را برای شیعه فراهم کرده است که هیچ یک از ادیان و مذاهب دیگر، از یهودیت و مسیحیت گرفته تا دیگر فرقه‌های اسلامی، چنان موقعیتی ندارند. در زمان آل بویه، فخرالدوله و برادرانش که در اعتقاد به تشیع محکم و استوار بودند، عزاداری عاشورا را در بغداد به راه انداختند و بدان رسمیت بخشیدند. اکثریت مردم بغداد در آن روزگار، سنی بودند و شیعه در اقلیت بود. سنیان بغداد در واکنش به مراسم عزاداری عاشورا، برنامه عزاداری طلحه و زبیر و تعزیه ام‌المؤمنین در جنگ جمل را به راه انداختند؛ اما با وجود هزینه‌های بسیار، این برنامه بیش از چند سال ادامه نیافت؛ زیرا اهل سنت، با آنکه طلحه و زبیر را جزو عشرة مبشره، و عایشه را ام‌المؤمنین می‌دانند، خود به این امر معترف‌اند که طلحه و زبیر برای اینکه امیرالمؤمنین(ع) حکومت بصره و کوفه را به آنان نداد، با او جنگیدند و کشته شدند؛ و ام‌المؤمنین نیز به تحریک آنان وارد جنگی شد که هزاران مسلمان در آن کشته شدند.

از سوی دیگر، این جنگ در برابر خلیفه مسلمین بود که به اجماع مردم انتخاب شده بود و از نظر اهل سنت خروج بر خلیفه، در هر حال حرام است. پیش از آن، عایشه بر عثمان نیز شوریده بود و در زمان محاصرة خانه وی، پیراهن پیامبر(ص) را بر سر انداخت و فریاد زد: وا اسلاما! اقتلوا هذا النعثل! آن‌گاه پس از قتل عثمان، در برابر علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) نیز ایستاد!

اما آنچه مایه شگفتی و پرسش است، این است که اهل سنت مالک اشتر و محمدبن‌ابی‌بکر را به دلیل خروج بر عثمان سرزنش می‌کنند، اما از طلحه و زبیر و عایشه که هم بر عثمان و هم بر امیرالمؤمنین(ع) خروج کردند، تجلیل می‌کنند. اگر خروج بر عثمان، به دلیل خلیفه بودن، حرام است، به همان دلیل و بدون در نظر گرفتن همه فضایل امیرالمؤمنین(ع) خروج بر آن حضرت نیز حرام است. پس چرا خروج‌کنندگان بر عثمان، مطرودند، ولی خروج‌کنندگان بر امیرالمؤمنین(ع) محترم‌اند؟

زبیر نیز که به دلیل خروج بر امیرالمؤمنین(ع) مورد تجلیل اهل سنت است، همان کسی است که هنگام حمله به خانة فاطمة زهرا(س) و آتش زدن درب خانه آن حضرت، شمشیر کشید و جنگید تا آنکه دستانش را بستند و او را همراه با امیرالمؤمنین(ع) به مسجد بردند. این رفتارهای دوگانه او هیچ توجیهی را نمی‌پذیرد. به همین دلیل است که با پرچم عایشه و طلحه و زبیر، نمی‌توان مردم را جمع کرد و حرکت و جنبشی به راه انداخت. اجتماعی که بر سر مزار مطهر ائمة بقیع(ع) دیده می‌شود، هرگز در کنار قبر عثمان دیده نمی‌شود؛ همچنین جمعیتی که که نزد قبر ام‌البنین حاضر می‌شوند، نزد قبور تمام زنان پیامبر(ص) حاضر نمی‌شوند؛ با اینکه بیشتر زائران مکه و مدینه از اهل سنت هستند. این امر به این دلیل است که این شخصیت‌ها هیچ‌گونه قداستی ندارند. اما شیعیان با عنایت خداوند، امام حسین(ع) و سرمایه‌ای همچون محرم و عاشورا دارند.

مکتب عاشورا، نمود زیبایی و رحمت

با بررسی دقیق واقعه عاشورا، ذره‌ای بی‌اخلاصی، لحظه‌ای بی‌تقوایی، و اندکی انحراف از فضایل و ارزش‌های انسانی و اسلامی، در امام و یارانش دیده نمی‌شود؛ حتی با دشمنانی که قصد کشتن ایشان را دارند. تاریخ عاشورا همچون نمایشنامه‌ای است که از پیش با دقت نوشته شده است؛ چنان‌که از امام حسین(ع) حتی یک دشنام به دشمنان دیده و شنیده نمی‌شود؛ برای نمونه، ‌وقتی شمربن‌ذی‌الجوشن روی سینه حضرت نشست، امام به او فرمود: من کشته خواهم شد؛ چه تو بکشی، چه دیگری؛ اما کشتن من هم نزد خدا و هم نزد مردم تاوان دارد. بگذار دیگری مرا بکشد؛ من نمی‌خواهم آثار وضعی و اخروی این کار شامل تو بشود.امام(ع) در حالی که زیر چنگ دشمنی همچون شمر که شب عاشورا حاضر نبود حتی یک شب به آن حضرت مهلت دهد، در حال کشته شدن است، باز هم از در ترحم و رحمت وارد می‌شود. شمر در پاسخ می‌گوید: من نمی‌توانم از این امتیاز دست بردارم؛ باید سر تو را ببرم. حضرت نه به او التماس می‌کند و نه او را لعن می‌کند؛ بلکه می‌فرماید: من تو را به بهشت دعوت می‌کنم، اما تو مقاومت می‌کنی. این منش در هیچ مکتبی یافت نمی‌شود و فارغ از تعلقات قومی و مذهبی، در دنیا می‌درخشد. این، ارزشی است که هرگز نمی‌توان با صرف هزینه‌های گزافی آن را سلب کرد و ضدارزش دانست.

همچنین نقل شده است پیش از اینکه شمر وارد گودال قتلگاه شود، امام روی خاک افتاده بود. شمر می‌گوید: دیدم لب‌های امام تکان می‌خورد. نزد خودم گفتم این پسر پیامبر و سید جوانان بهشت است؛ مبادا نفرین کند که در این صورت همه چیز نابود خواهد شد. پیش رفتم و شنیدم که می گوید: الهی رضاً بقضائک صبراً علی بلائک لا معبود سواک یا غیاث المستغیثین 2... در هیچ مکتبی، از جمله وهابیت، سخنی والاتر و فراتر از این کلام در توحید ندارد و چنین نمونه‌ای از توحید عملی در هیچ یک از آنها پیدا نمی‌شود.

زینب کبری(س)، پیام‌آور عزت و آزادگی

زینب کبری (س) نمونه دیگری از پرورش‌یافتگان مکتب توحید و عشق به خداست. آن حضرت را به همراه دیگر اسیران، در حالی که لباس‌هایشان بر اثر تازیانه پاره و برخی از لباس‌ها نیز غارت شده بودند، در کوچه‌های شهر و زیر نگاه سنگین مردم گرداندند؛ برخی از مردم بی‌ایمان به ایشان سنگ می‌زدند و بدن‌هایشان را مجروح می‌کردند. امام سجاد(ع) می‌فرماید: ریسمانی آوردند؛ یک سر آن را به گردن من و سر دیگر آن را به بازوی عمّه‌ام زینب بستند؛ بقیه زنان و کودکان را در این میان به ریسمان بستند. سپس می‌فرماید: کُلَّما قَصُرنا عَنِ المَشی ضَرَبونا؛ هرگاه ما در راه رفتن، ملاحظه کودکان را می‌کردیم و آهسته می‌رفتیم، ما را می‌زدند. امام(ع) می‌فرماید: ما با این وضعیت، به مجلس ابن‌زیاد وارد شدیم.

ابن‌زیاد در برابر این کودکان و اسیران گرسنه، سفره غذا و شراب گسترده و به شراب‌خواری مشغول بود. وی خطاب به اسیران کربلا گفت: «...الحمد لله الذی فضحکم...؛ الحمد لله الذی قتلکم...». پس از این سخنان توهین‌آمیز، زینب(س) که چند روز از پرپر شدن دو کودک خردسالش نمی‌گذشت و برادرانی همچون حسین(ع) و عباس(ع) و برادرزادگانی همچون علی‌اکبر را از دست داده، و خود مجروح و اسیر بود، برخاست و خطاب به ابن‌زیاد گفت: « الحمد لله الذی أکرمنا بنبیه محمد صلى الله علیه وآله وطهرنا من الرجس تطهیرا، وإنما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر، وهو غیرنا والحمد لله؛ حمد و سپاس خداوندی که ما را با انتساب به پیامبرش گرامى داشت و از آلودگى و ناپاکى دور ساخت؛ و همانا شخص تبهکارى (چون تو) رسوا مى‌شود و بدکار و پلید دروغ مى‌گوید و خدا را شکر که آنان غیر از ما هستند. سپس فرمود: «...ما رأیت الا جمیلاً...»؛ من هر چه از خدا دیدم، زیبا دیدم.

چنین روح بزرگی که در راه هدف و عقیده، این همه سختی و مصائب را زیبا می بیند، هرگز سرکوب نمی‌شود. وهابیت هرگز نمی‌تواند با صرف هزینه‌های گزاف چنین ارزش‌های بزرگی را سرکوب کند. حتی اگر شیعیان خودشان هم بخواهند آن را از بین ببرند، مسیحیان و یهودیان آن را زنده خواهند کرد. این منطق را نمی‌توان کوبید و روی آن را پوشاند.

پاسداری از ارزش‌های محرم، رسالتی همگانی

شیعه چنین سرمایه بزرگی دارد.نباید گمان کنیم که ما با سخنرانی‌ها و منبرهایمان محرم را زنده نگه داشته‌ایم؛ بلکه محرم است که ما را حفاظت می‌کند و ما به وسیله آن خودمان را زنده نگاه می‌داریم. اگر هیچ یک از ما نباشیم، دل‌های مردم در روز اول محرم و در ایام عاشورا به تپش می‌آید. محرم به دلیل وجود ارزش‌های والای اسلامی و انسانی است که چنین جایگاهی یافته است. محرم سرمایه بزرگی برای ماست و باید از آن بهره‌ برداری کنیم. محرم زنده است، چون حسین(علیه‌السلام‌) زنده است. ما شیعیان اگر سیدالشهدا(علیه‌السلام‌) و محرم را زنده نگه نداریم، دیگران زنده نگه خواهند داشت. گاندی که یک هندوی بت‌پرست بود، در پاسخ به پرسش خبرنگاری می‌گوید: ما از امام حسین(علیه‌السلام‌) آموختیم و زیر سایه آن حضرت خودمان را بالا می‌بریم.

آیت‌الله العظمی بروجردی می‌فرمود: من از روحانیون انتظار ندارم که اسلام را ترویج کنند؛ همه ما در پناه اسلام هستیم و اسلام ما را محافظت می‌کند؛ بلکه انتظار دارم که عقیده مردم را خراب نکنید. توقع ما نیز همین است. امروزه با شیوه‌های گوناگون با نهضت امام حسین(علیه‌السلام‌) مقابله می‌شود. حال اگر ما هر سال به بهانه مبارزه با خرافات چیزی از نهضت امام حسین(علیه‌السلام‌) کم کنیم، پس از چند سال چیزی از این نهضت نمی‌ماند.

ما با خرافات و اینکه نام امام حسین(علیه‌السلام‌) به گونه‌ای نادرست بیان شود، موافق نیستیم. هرگز نباید زینب کبری(س) را که شیرزن کربلا و قهرمان نهضت عاشوراست، ذلیل و بیچاره و التماس‌کننده معرفی کرد. خرافات در همه جا، از جمله در محرم و امام حسین(علیه‌السلام‌) باید جمع شود.گاهی در رسانه ملی، مداحان در مدح اهل‌بیت ـ‌علیهم‌السلام‌ـ سخنان و شعرهایی به زبان می‌آورند که به هیچ‌وجه شرعی نیست. اما هیچ یک از اینها دلیل نمی‌شود که محدودیت ایجاد کنیم.

در بحبوبه انقلاب، همین محرم و صفر، و تاسوعا و عاشورا و راهپیمایی بسیار بزرگ مردم در این دو روز بود که رژیم را ساقط کرد. بعد از عاشورا، عملاً رژیم نبود و تتمه‌ای هم که بود، در 28 صفر از بین رفت. جنگ با عراق هم با اسلحه و نیروی نظامی ما به پیش نرفت؛ بلکه همین محرم و عاشورا و مکتب امام حسین(علیه‌السلام‌) بود که نوجوانان پانزده، شانزده ساله با چشمان اشکبار جلوی توپ و تانک می‌برد. ما هر چه داریم، از امام حسین(علیه‌السلام‌) است. داستان مشروطه و حرکت مرحوم آخوند خراسانی، و حتی ملی شدن صنعت نفت و فعالیت‌های دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی و... نیز به برکت نهضت امام حسین(علیه‌السلام‌) پیش رفت. قدر این نعمت را بدانیم.

نهضت عاشورا، نه‌تنها امکان تماس با مردم را برای ما فراهم کرده است، بلکه ارزش‌هایی را برای ما به ارمغان آورد که هر چه درباره آن بگوییم، کهنه نمی‌شود و کسی نمی‌تواند در برابر آن حرف بزند. نهضت عاشورا استدلال و برهان نیست که نقض‌شدنی باشد؛ بلکه احساس است و به همین دلیل دل‌های مردم را تکان می‌دهد. بنابراین نباید بگذاریم در این مسیر انحراف ایجاد شود و مکتبی که نمایانگر توحید حقیقی و حقیقت توحید است، با الفاظی شرک‌آمیز آلوده شده، باعث دلسردی مردم شود.

captcha