به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) ﻣﺤﺎﻓﻞ علمی و ﺳﺎزﻣﺎن جهانی ﺑﻬﺪاﺷﺖ ﺑﺮای ﺑﻌﺪ روحی و ﻣﻌﻨﻮی ﺳﻼﻣﺖ اهمیت ویژهای ﻗﺎﺋﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ ولی ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ تعاریف ﮔﻮﻧﺎﮔﻮنی که از معنویت ﺷﺪه اﺳﺖ، وﺟﻮد ارﺗﺒﺎط بین ﺑﺎورﻫﺎی ﻣﻌﻨﻮی و مذهبی و نیز ﺗﻨﻮع ﺑﺎورﻫﺎی دینی در دنیا، پیشرفت تفکر ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی بسیار کند ﺑﻮده و ورود آن در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی کشوری ﺳﻼﻣﺖ و ﻣﺮاﻗﺒﺖﻫﺎی روزاﻧﻪ پیشگیری و درﻣﺎن بیماریها ﻣﻌﻮق ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ.
تعریف ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی بسیار دﺷﻮار اﺳﺖ. ﺑﺮای Spiritual Health تعریف واﺣﺪ وﺟﻮد ﻧﺪارد و ﻋﻤﻼً دﺷﻮار ﺑﻮده اﺳﺖ که اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ آن ﻣﺸﺨﺺ، تعیین، ﺗﻌریف و اندازهگیری ﺷﻮد. ﺑﺪون ﺷک معنی کامل ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ اﺛﺮ دﻋﺎﻫﺎ و ﺣﺎﻻت روحی در ﺑﻬﺒﻮدی بیماریها و جانشین ﺷﺪن آن ﺑﺮای درﻣﺎنﻫﺎی رایج ﻃبی و یا ﻃﺐ مکمل نیست. میتوان ﺑﺎور داﺷﺖ که دیدگاه ﻣﻌﻨﻮی روی ﺑﺎورﻫﺎ، ﻧﮕﺮشﻫﺎ، ارزشﻫﺎ و رﻓﺘﺎرﻫﺎ تاثیر عمیق دارد و ﺑﺮ روی بیوشیمی و فیزیولوژی ﺑﺪن تاثیر میگذارد، این تاثیر روی فکر و ﺑﺪن ﺑﻪ ﻧﺎم تندرستی ﻣﻌﻨﻮی نامیده میشود.
در ﻣﻘﺎﻻت علمی راﺑﻄﻪ بین Spirituality و «دین» ﺑﻪ اﻧﻮاع ﻣﺨﺘﻠﻒ تعریف ﺷﺪه اﺳﺖ. اکثر ﻧﻮﺷﺘﻪﻫﺎ ﺑﻪ این اﻣﺮ اﺷﺎره میکنند که Spirituality دارای اﺑﻌﺎدی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻠﻮص، از ﺧﻮدﮔﺬﺷتگی، ریاﺿﺖ، ﻣﻬﺎرﻧﻔﺲ، نیکوکاری و خیرخواهی اﺳﺖ. اﺑﻌﺎد Spiritual سعی میکند که انسان در ﺗﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ ﺟﻬﺎن ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﻪ ویژه در ﻣﻮارد اﺳﺘﺮسﻫﺎی هیجانی، بیماریهای جسمی و روانی و ﻣﺮگ و ﺑﻬﺒﻮدی در اﻧﺴﺎنﻫﺎ نمایانﺗﺮ ﺷﻮد.
برخی از آنها که ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ اﻋﺘﻘﺎد دارﻧﺪ تعریف زیر را اراﺋﻪ ﻣیدﻫﻨﺪ که در Spirituality ﺑﺎورﻫﺎ، رﻓﺘﺎرﻫﺎ و اعمالی ﻫﺴﺘﻨﺪ که اﻧﺴﺎنﻫﺎ را ﺑﻪ ﺳﻮی ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺎ نیروهای فوق طبیعی در ﺟﻬﺎن ﺳﻮق ﻣیدﻫﻨﺪ، زیرا که انسانها میخواهند ﺑﻪ ﺳﻮی تکامل سیر کنند که ﻣﻮﺟﻮد آنها ﻣﻨﻮط ﺑﻪ آن اﺳﺖ(ﻫﻤﺎن). ﺑﺎ این تعریف اﮔﺮﭼﻪ ﻗﺎﺋﻠﻨﺪ بین ﻟﻐﺎت Spiritual و Religious ﺷﺒﺎﻫﺖﻫﺎیی اﺳﺖ ولی این دو را از یکدیگر متمایز میداﻧﻨﺪ.
تعریف ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی در جوامعی که ﺑﻪ دین اﻋﺘﻘﺎد دارﻧﺪ نیز ﺑﺎ اشکالات فراوانی ﻫﻤﺮاه اﺳﺖ، زیرا ﺑﺮداﺷﺖ اﻓﺮاد از دین(ﻣﺬﻫﺐ) ﻣﺘﻔﺎوت اﺳﺖ و دارای طیفی وسیع میباشد که میتوان ﺳﻪ ﮔﺮوه را از میان آﻧﻬﺎ تعریف کرد. ﮔﺮوه اول ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ که دین ﻓﻘﻂ ﺑﺮای ﭘﺎک ﺷﺪن روح و تصفیه ﺧﻮدی و ﻓﺮدی اﺳﺖ ولی حیات روزاﻧﻪ بستگی ﺑﻪ پیشرفتها و اندیشههای ﺑﺸﺮی دارد. ﻟﺬا فایده دین ﻓﻘﻂ در ﺣﻮزه ﻓﺮدی اﺳﺖ و ﻫﺮ ﻧﻮع زمینه و ﻋﺮﺻﻪ اﺟﺘﻤﺎعی ﺑﻪ ﻋﻬﺪه تفکر ﺑﺸﺮی و اندیشه او اﺳﺖ. ﻟﺬا اﻧﺠﺎم فرایض دینی مفید اﺳﺖ ولی در ﻋﺮﺻﻪ اجتماعی باید از دﺳﺘﻮرات انبیا ﮔﺬر کرد و ﺑﻪ ﺗﺤﻮﻻت ﻣﻨﺘﺠﻪ از پیشرفتها و ﺗﻤﺪن انسانی روی آورد (ﻣﺎﻧﻨﺪ مسیحیان و برخی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﻏﺮبزده). در چنین جوامعی ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻌﻨﻮی کاملا ﺧﺎرج از ﺗﺒﺤﺮ پزشکان و ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺣﺮف ﭘﺰﺷکی اﺳﺖ و ﻓﻘﻂ زمانی ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار میگیرد که ﻓﺮدی اﺣﺴﺎس کند ﻣﺴﺎﺋﻞ روحی و دینی میتواند ﺑﺮای بهبود یا تقلیل بیماری ﺑﻪ او کمک کند.
ﮔﺮوه دوم آﻧﻬﺎیی ﻫﺴﺘﻨﺪ که دین را یک ﺳﻠﺴﻠﻪ تکلیف الهی ﻣیداﻧﻨﺪ که آﻧﻬﺎ را در تولید حیات روﺷﻦ و دقیق راﻫﻨﻤﺎیی میکند، ولی جامعیت دین را ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ حکام ﻣﺤﺪودی میدانند که از ﻃﺮف انبیا آورده ﺷﺪه و باید از آﻧﻬﺎ در ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮدی و برخی ﻣﺴﺎﺋﻞ اجتماعی ﻣﺎﻧﻨﺪ ارث اﺳﺘﻔﺎده کرد. این گروه نیز دین را ﻻزم ﺑﺮای ﺣﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ اجتماعی روزﻣﺮه ﻧﻤیداﻧﻨﺪ. در ﺣﻮزه ﻓﺮدی نیز ممکن اﺳﺖ ﺑﻪ ولایت ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ولی ولایت ﺣﻘﻪ را در ﺣﻮزه اجتماعی ﺑﺎورﻧﺪارﻧﺪ. ﻧﮕﺎه آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﻤﺪن ﻏﺮب یک ﻧﮕﺎه ﻏﺮب ﺧﻮب و ﺑﺪ (دارای نکات ﻣﺜﺒﺖ و منفی) اﺳﺖ. ﻟﺬا ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻄﻠﻮب در ﻧﻈﺮ آﻧﻬﺎ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ دﺳﺘﻮرات از پیش تعریف ﺷﺪه ﺑﻪ اﺿﺎﻓﻪ اندیشههای جدید در ﻣﺴﺎﺋﻞ اجتماعی مبتنی ﺑﺮ ﺻﺮﻓﺎً پیشرفتهای علمی اﺳﺖ.
ﮔﺮوه ﺳﻮم دین را ﺑﻪ ﻃﻮر ﺟﺎﻣﻊ و کامل ﻗﺒﻮل دارﻧﺪ، ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ که اﻧﺴﺎن در هیچ ﺣﻮزهای نیست که نیاز ﺑﻪ هدایت الهی و دستگیری انبیا و اولیای الهی نداشته باشد و این ﺷﺎﻣﻞ ﺣﻮزه حیات ﻓﺮدی و حیات اجتماعی اﺳﺖ. پیشرو این دیدگاه اﻣﺎم راﺣﻞ(ره) ﺑﻮدهاﻧﺪ که این ﺑﺎور را ﻧﺸﺮ دادﻧﺪ که در ﺑﺎﻃﻦ و ﻇﺎﻫﺮ، ﻋﺮﺻﻪ خصوصی و اجتماعی ﻫﻤﻪ نیاز ﺑﻪ هدایت و انبیا دارﻧﺪ.
ﻫﻤﺎنﻃﻮری که دﺳﺘﻮرات دینی باید در ﺣﻮزه ﻓﺮدی منعکس ﺷﻮد، طریق حیات ﻣﻄﻠﻮب ولایت ﺣﻘﻪ در ﺣﻮزهﻫﺎی اجتماعی اﺳﺖ. این ﮔﺮوه ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ که ﺑﺮای رسیدن ﺑﻪ ارﺗﻘﺎ و ﺳﻌﺎدت باید ﺣﻮزه ﻓﺮدی و اجتماعی از ﻫﻢ ﺟﺪا ﺷﻮد یعنی نباید ﻓﻘﻂ در اﺑﻌﺎد ﻓﺮدی از اولیا و انبیا تبعیت کرد و ﺗﺼﻮر ﺷﻮد که در ﺣﻮزه اجتماعی و زندگی کنونی باید ﺑﺪون در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ مفاهیم و ارزشﻫﺎی دینی، ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ رﻫﺒﺮان اﺟﺘﻤﺎعی، داﻧﺸﻤﻨﺪان و حکما و اندیشمندان ﺗﻮﺳﻞ ﺟﺴﺖ. این ﮔﺮوه ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪای ﻣﺘﻔﺎوت از ﺟﻮاﻣﻊ و ﺗﻤﺪنﻫﺎی کنونی ﻫﺴﺘﻨﺪ و میپندارند باید مومنین ﺑﺎ اتکا ﺑﻪ ﻫﺮ دو ﻣﻘﻮﻟﻪ دینی که ﺑﺎ داﻧﺶ و عقلانیت کنونی که ﺑﺮ عقلانیت اﻟﺤﺎدی ﻣﺴﺘﻘﺮ اﺳﺖ، ﻣﺘﻔﺎوت میباشد.
پایه ریزی ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی در ﺟﺎﻣﻌﻪ ایرانی و اسلامی
ﺑﺎورﻫﺎی دینی از دیرباز ﺑﻪ ﻋﻨﻮان قدیمیترین ﺗﺠﺮﺑﻪ ﭘﺰﺷکی ﺑﺮای ﺣﻔﻆ ﺳﻼﻣﺖ اﻧﺴﺎنﻫﺎ ﺑﻪ کار رﻓﺘﻪ اﺳﺖ. در دین مبین اﺳﻼم، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﺑﺎور دارﻧﺪ که اﺳﻢ ﺧﺪاوﻧﺪ دوا و ذکر او ﺷﻔﺎ اﺳﺖ و طبیب ﻣﺸﻤﻮل عنایت ﭘﺮوردﮔﺎر ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ که در تامین، ﺣﻔﻆ و ارﺗﻘﺎی ﺳﻼﻣﺖ اﻧﺴﺎنﻫﺎ کوشا ﺑﺎﺷﺪ.
در ﻓﺮﻫﻨﮓ و ﻓﻀﺎی ایرانی ـ اسلامی، مهمترین ﻋﺎﻣﻞ تاثیرﮔﺬار ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﻓﺮد ﻣﺆﻣﻦ دریافتن «ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی»، ﻋﺮﻓﺎن و معنویت اسلامی اﺳﺖ که اندیشه و ادبیات آن ﺑﺮاﺳﺎس ﻗﺮآن ﺑﻪ وسیله دهﻫﺎ ﻋﺎرف و ادیب شکل ﮔﺮﻓﺘﻪ و تدوین یافته اﺳﺖ. اندیشه و ادبیات یاد ﺷﺪه از ﺳﻼﻣﺖ ﻣﻌﻨﻮی و ﺷﺎﺧﺺﻫﺎی آن در ﺟﺎﻣﻌﻪ ایرانی ـ اسلامی ﻣﺎ و تبیین ارﺗﺒﺎط آن ﺑﺎ سایر ارکان، ﻧﻬﺎدﻫﺎ و ﻋﻨﺎﺻﺮ درونی ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﻓﺮﻫﻨﮓ، ﺑﺎورﻫﺎ و ارزشﻫﺎی ﺣﺎکم ﺑﺮ ﺟﺎﻣﻌﻪ ایرانی ـ اسلامی ﺑﺎ یک ﻣﺴﺌﻠﻪ اساسی روﺑﺮو اﺳﺖ که نیاز به انجام تحقیقات بیشتری را میطلبد.
=================================================
فریدون عزیزی، رییس پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم و رئیس گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی