کد خبر: 1465713
تاریخ انتشار : ۰۹ آبان ۱۳۹۳ - ۰۷:۱۵
دیدار با خانواده شهید رضائیان؛

مادر شهید: تا قبل از شهادتش نمی‌دانستم معلم قرآن است/ ربیعیان: صدایی گرم داشت

گروه جهاد و حماسه: پس از شهادت علی‌اکبر در مراسم ختم بانوانی حضور داشتند که نمی‌شناختمشان. وقتی از آنان پرسیدم شما که هستید، گفتند ما مادر فرزندانی هستیم که علی‎اکبر به آنها قرآن یاد می‌داد.

به گزارش خبرگزاری بین‌المللی قرآن(ایکنا)، اعضای جامعه قرآنی کشورمان در هفته جاری به دیدار خانواده شهید علی‌اکبر رضائیان رفتند. رحیم قربانی، رئیس سازمان قرآن و عترت بسیج تهران بزرگ، زنگنه، نماینده اتحادیه تشکل‌های قرآنی، علی‌اکبر ملک‌شاهی و حسن ربیعیان، قاریان بین‌المللی کشورمان و حبیب صداقت، قاری ممتاز، در این دیدار حضور داشتند.


قربانی در ابتدا با اشاره به بحث شناسایی شهدای قرآن از سال گذشته اظهار کرد: نخستین یادواره شهدای قرآنی سال گذشته برگزار شد و در ادامه آن، ستاد یادواره نیز شکل گرفت و دومین یادواره در بعد کشوری، 9 دی در مصلای تهران با حضور 7 هزار نفر از فعالان و خانواده شهدای قرآنی برگزار می‌شود.
وی همچنین بر تهیه مستند شهدای قرآنی تأکید کرد و گفت: طی هر هفته دیداری با حضور اعضای جامعه قرآنی از خانواده شهدا داریم.
منتظر کسب توفیق بودم
حبیب صداقت نیز پس از تلاوت آیاتی چند از کلام‌الله مجید در این دیدار اظهار کرد: وقتی از انجام چنین دیدارهایی مطلع شدم که در آن شهدای قرآنی شناسایی می‌شوند و با خانواده آنها دیدار می‌شود، از این طرح استقبال کردم و منتظر بودم این سعادت نصیب من نیز بشود تا توفیق حضور پیدا کنم.
وی گفت: خود را مدیون شهدا می‌دانم، اگر چه در سال 66 متولد شده‌ام و چندان با جنگ در ارتباط نبودم، ولی بر اساس اطلاعاتی که کسب کردم، احساس می‌کنم باید دینی را که شهدا بر گردن من دارند، ادا کنم.
زنگنه نیز در ادامه این جلسه عنوان کرد: این جلسه در راستای ادای احترام و کسب فیض بیشتر و یادآوری بهتر راه الهی است که شهدا نشانه‌های آن راه هستند و رهبر معظم انقلاب فرمودند که با این ستاره‌ها بهتر می‌توان راه را پیدا کرد.
وی با بیان اینکه بنا داریم از پدران و مادران شهدا که ذخایر این انقلاب هستند در این جلسات استفاده بهتری ببریم، افزود: گاه فکر می‌کنم مقام شهید بالاتر است یا پدر و مادر وی که با تربیت قرآنی توانستند چنین فرزندانی را تربیت و به درگاه خداوند تقدیم کنند.

احساس کردم دیگر پسرم را نمی‌بینم
مادر شهید رضائیان نیز در این دیدار با اشاره به اینکه از کودکی علی‌اکبر، نسبت به حفاظت از وجود وی نگران بود و از این رو همیشه در کنارش حضور داشت و سعی می‌کرد دورادور از وی حفاظت کند، گفت: در ایام تحصیل در هنرستان بود که به سربازی رفت و پیش از آنکه بدانم، در سپاه ثبت نام کرد.
وی اظهار کرد: پیش از ایام انقلاب بر در و دیوار خیابان‌ها بر ضد شاه شعار می‌نوشت و عکس امام را بر دیوارها می‌چسباند. همیشه نگران بودم که مبادا بلایی سرش بیاورند. دامادم که آن زمان سرباز بود، همیشه به ما گوشزد می‌کرد که حواس‌مان به علی‌اکبر باشد که مبادا برایش مشکلی ایجاد شود.
مادر این شهید ادامه داد: برای انجام این کارها معمولاً خواهرش را با خود می‌برد و او سر خیابان به مراقبت مشغول بود تا علی‌اکبر بتواند بر در و دیوار شعار بنویسد.
وی گفت: زمانی از علی‌اکبر خبر نداشتم و خیلی نگران بودم، به دنبالش رفتم تا اینکه به میدان فردوسی به سراغش رفتم و گفتند به منطقه‌ای در سمنان اعزام شده است. با برادرم به سمنان رفتیم و آنجا پیدایش کردیم. علی‌اکبر در آنجا ماند تا اینکه برای خدمت سربازی به عجب‌شیر منتقل شد.


مادر شهید رضائیان ادامه داد: زمانی که قرار بود به منطقه دیگری اعزام شوند، گفت که اجازه نمی‌دهند به دیدار خانواده برویم، اگر می‌خواهید مرا ببینید به ایستگاهی بیایید که قطار در آنجا توقف می‌کند. آنقدر نگران بودم که ساک و وسایلی را که برایش آماده کرده بودم در ماشین سواری که با آن آماده بودیم، جا گذاشتم. وقتی علی‌اکبر نگرانی‌ام را دید، گفت که ناراحت نباش. به پدرش گفتم بگذار پسرم را برگردانم، پدرش گفت نمی‌خواهد، باید برود.
وی با اشاره به اینکه مدت زمان بسیاری را در نگرانی و دلواپسی به سر برده است، اظهار کرد: وقتی علی‌اکبر در روز آخری که او را دیدم به من گفت بارم را ببند و 15 روز دیگر می‌آیم و سربازی‌ام تمام می‌شود و حتی یک روز هم غیبت نکردم، ناگهان امیدم از او قطع شد، احساس کردم دیگر پسرم را نمی‌بینم.
مادر این شهید با بیان اینکه نمی‌دانستم پسرم قرآن به کودکان آموزش می‌دهد، افزود: پس از آن، تا شش روز پیکر فرزندم بازنگشت و این در حالی بود که پدرش از شهادت وی خبر داشت. پس از آن پدرش سکته کرد.
وی از حضور بانوان پس از شهادت علی‌اکبر در مراسم ختم وی یاد کرد و گفت: وقتی از آنان پرسیدم شما که هستید، گفتند ما مادر فرزندانی هستیم که علی‎اکبر به آنها قرآن یاد می‌داد.
مادر شهید رضائیان با بیان اینکه پدر علی‌اکبر همیشه با وی در انجام کارهایی که من همیشه درباره آنها دل نگران بودم همکاری می‌کرد، افزود: علی‌اکبر در سال 1340 متولد شد و در سن 21 سالگی و در دی‌ماه سال 61 ، زمانی که دشمن در منطقه چنانه آتش می‌ریخت، به همراه پنج هزار نفر دیگر به شهادت رسید.
علی‌اکبر صدایی گرم و جذاب داشت
حسن ربیعیان نیز که با این خانواده از پیش آشنایی داشت، با اشاره به اینکه خانواده رضائیان، خانواده‌ای اصیل و مذهبی هستند، گفت: پدر این خانواده به مدت 57 سال در مسجد جامع لویزان خادم بود و اذان می‌گفت.
وی با بیان اینکه حضور پدر شهید رضائیان در مسجد سبب تشویق دیگران بود، افزود: وی با رفتار مناسبی که داشت، جوانان را جذب مسجد می‌کرد. برادر این شهید نیز از سال 63 در آموزش و پرورش به تدریس قرآن مشغول است.
ربیعیان با اشاره به اینکه علی‌اکبر پنج سال از وی بزرگتر بود، گفت: این شهید در جلسات استاد اربابی به تلاوت قرآن می‌پرداخت. اگر چه حرفه‌ای قرآن را تلاوت نمی‌کرد، ولی صدایی گرم و جذاب داشت.


با شروع جنگ، هنرستان را رها کرد
محمدرضا رضائیان، برادر این شهید نیز با اشاره به اینکه برادرش با شروع جنگ، هنرستان را رها کرد و به جبهه رفت، یادآور شد: همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند، شهدا همچون آیات قرآن مقدس هستند، ولی به نظر من شهدای قرآنی یک پله از دیگر شهدا بالاتر هستند.
وی با بیان اینکه اینکه اکثر شهدا با مجالس قرآن انس داشتند، اظهار کرد: شهدا در مجالس اباعبدالله الحسین(ع) نیز شرکت می‌‌کردند و کمتر شهیدی بود که با این مجالس انس نداشته باشد. برادرم نیز در جلسات قرآن استاد اربابی یا جلسات محلی شرکت می‌کرد.
رضائیان ادامه داد: شهدا در رفتار و کردار می‌توانند الگوی ما باشند و با استفاده از این الگوها می‌توانیم در زندگی دچار مشکل نشویم و با عبرت گرفتن از آنها، مشکلاتمام را برطرف کنیم.
پدر این خانواده نیز برای جمع از درگاه خداوند متعال دعای خیر طلب کرد و ضمن قدردانی از جمع حاضر، گفت: ما قابل آن نبودیم که به دیدار ما بیایید.
در پایان این مراسم لوح تقدیری به رسم یادبود به خانواده این شهید تقدیم شد.

captcha