مؤسسه فرهنگی ماهور آلبوم موسیقی «نینوا» را مهر سال 62 منتشر کرد؛ آلبومی که به دلیل تم عجیب و غریب آن و ادغام ساز نی با ارکستر سازهای زهی در روزگاری که کمتر شاهد تولید موسیقی بیکلام و بدون آواز بودیم، توانست محبوبیت زیادی در میان هواداران موسیقی ایرانی به دست آورد.
علیرغم تأکیدات متعدد حسین علیزاده، سازنده این موسیقی مبنی بر اینکه این آلبوم هیچ ارتباطی با ماجرای کربلا و قیام حضرت سیدالشهداء(ع) ندارد و تنها ادای دین وی به دستگاه نواست اما باید اذعان کرد که این قطعه موسیقی که ساز نی در آن حکم راوی را ایفا میکند، تجانس عمیقی با واقعه عاشورا دارد؛ ضمن آنکه انتخاب عنوان «نینوا» که تأکید دیگر علیزاده آن است که هیچگاه سرهم نوشته نشود، این ذهنیت را بیشتر قوت میبخشد که علیزاده به شکلی گمنام همچون بسیاری از هنرمندان که به رسم ادب و خضوع پای کارهای خود و بهویژه آثار ارزشی خود را امضا نمیزنند، خواسته است شیفتگی و دلبستگی خود به امام حسین(ع) را در عین گمنامی ابراز کند.
مراد از این یادداشت به اثبات رساندن این مسئله که «نینوا» برای عرض ارادت آهنگساز به واقعه عاشورا نوشته و نواخته شده، نیست؛ همچنین قصد نداریم به شکل تکنیکی و فنی به این آلبوم پرداخته و آن را مورد نقد و نظر قرار دهیم بلکه تنها به شکل حسی، قصد داریم ارتباط معنایی و تجانسی که ممکن است با شنیدن قطعات آن در ذهن مخاطب با وقایع روز عاشورا ایجاد شود، اشاره کنیم.
آلبوم موسیقی «نینوا» که تکنوازی نی آن را استاد چیرهدستی همچون جمشید عندلیبی به عهده داشته است، اگرچه قطعاتش پی در پی به اجرا درمیآیند اما میتوان به چند بخش مجزا و مستقل تقسیم کرد؛ استفاده از ارکستر سازهای زهی در ابتدای آلبوم که به عنوان پیشدرآمد نواخته میشود، با همراهی مقطع نوای سوزناک نی، بیانگر حادثه تلخی است که پیشبینی آن شده است و تطبیق آن با مجموعه رویدادهای منتهی به واقعه کربلا، مؤید این نکته است که باید انتظار رویدادی هولناک را داشت که این بخش از آلبوم به شکل هنرمندانهای فرود میآید و قطع نمیشود و ما سکوتی را میان آن با قطعه بعدی نمیبینیم بلکه به اصطلاح سینماگران در قطعه بعدی خود «دیزالو» میشود.
اما با آغاز تراک دوم آلبوم، اتفاقی که بیش از هر چیزی دیگر حس مخاطب را به خود معطوف میسازد، التهابی است که به واسطه ریتم تند نواختن سازها بر فضا حاکم میشود، آرشهها بر روی زه ویولنها شتابزده در رفت و برگشت هستند، همچون التهابی که بر کاروان کربلا به واسطه سوز عطش مستولی است و این فضا تأثیر عمیق و جدی خود را بر روی مخاطب میگذارد و او را آرام آرام مهیای ورود به بخش حماسی آلبوم میکند.
بخش سوم آلبوم کاملاً در فضای حماسی قرار میگیرد، تداوم حسی بر مخاطب که در ذهن وی تداعیگر سلحشوری و قهرمانی حماسهسازان سپاه امامحسین(ع) در دشت کربلاست، قطعهای که اوج و فرودهای زیادی دارد و مخاطب را به تلاطم حسی واداشته و او را غرق در شرایط بغرنج کارزاری نابرابر میکند؛ این حس و حال در قطعه چهارم به شکل و حال و هوای دیگری تداوم مییابد و درست در مقطعی که گویا امید امامحسین(ع) در ظهرعاشورا به دلیل به شهادت رسیدن اصحاب و یارانش و همه اعضای خاندان بنیهاشم تبدیل به یأس شده است، فرود میآید.
در بخش پنجم موسیقی، علیزاده از فضای ناشی از التهاب عطش و آتش، کارزار و قتال خارج شده و تمی دیگر از موسیقی آئینی را به منصه ظهور میگذارد؛ موسیقی که همان حزن همیشگی را دارد اما همچنان امیدوار و امیدبخش است، به این معنی که خط سرخ عاشورا در غروب این روز ملتهب ختم نمیشود بلکه همچنان برای همیشه در اعصار تاریخ امتداد خواهد داشت، هرچند که این قطعه اشارهای به نواخته شدن کوس پایان جنگ و کارزار و به اسارت رفتن اهل بیت(ع) نیز دارد.
سجاد دبیریان