به گزارش کانون خبرنگاران نبأ وابسته به خبرگزاری ایکنا، آیات متعددی از قرآن کریم تصریح میفرمایند که عمل بدون ایمان موجب سعادت انسان نمىشود و کفر نیز موجب بىاثر شدن کارهاى شایسته میشود. از سوی دیگر ایمان، عمل صالح و تقوی، کفر پیشین و گناهان انسان را از بین میبرد و همچون نوری فروزنده در تیرگیهاى قلب انسان میتابد و آثار گناهان را محو مىسازد. این تأثیر و تأثر بین ایمان و کفر، از دیدگاه قرآن کریم جاى هیچ تردیدى ندارد. به عنوان نمونه خداوند متعال در آیه 9 از سوره مبارکه تغابن میفرماید: «وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ وَ یَعْمَلْ صالِحاً یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئاتِهِ؛ کسى که ایمان به خداوند آورد و کار شایستهاى انجام دهد کارهاى بدش را محو مىکند».
احباط و تفکیر با عدل الهی منافاتی ندارد و چیزی شبیه به جمع و تفریق در بین اعمال خوب و بد انسان است. به باور علامه طباطبایی، انسان به مجرد انجام عمل، مستحق ثواب یا عقاب میشود، اما این استحقاقش دائمی نیست و ممکن است با انجام عملی دیگر دستخوش دگرگونی شود. شهید مطهری در کتاب عدل الهی بیان میدارد که ممکن است عملی هم دارای حسن فعلی و فاعلی باشد و صحیح باشد ولی به خاطر «آفتزدگی» پوچ شود. همچنین بذر سالمی که در زمین مساعد پاشیده میشود و محصول هم میدهد، ولی قبل از برداشت دچار آفت میشود و ملخ یا صاعقهای آن را نابود میسازد که در قرآن کریم این «آفت زدگی» را حبط مینامد. آفتزدگی حتی ممکن است همه محصولات را از بین ببرد، چنان که کفر و ارتداد همه اعمال صالح انسان را هدر میدهد.
حبط اعمال خیر و تکفیر گناهان دو اصطلاح قرآنی و کلامی هستند؛ حبط در این زمینه به معنای از میان رفتن ثواب یا استحقاق آن یا دیگر آثار عمل نیک به وسیله گناه، و تکفیر به معنای پوشاندن و محو کردن گناه یا آثار گناه است که با بروز برخی رفتار و حالات در انسان روی میدهد.
عوامل حبط گناهان از دیدگاه قرآن
آیات بسیاری از قرآن کریم و همچنین روایات متعددی از معصومین(ع)، گناهانی را که عامل از بین رفتن اجر عبادات میشوند و یا اعمال خیری که اثرات گناه را محو میکند دیده میشود؛ در ادامه ابتدا نگاهی به عناوینی که موجب حبط اعمال مؤمنان و غیر مومنان میشود، میاندازیم و سپس به عواملی که موجب تکفیر گناهان میشود، میپردازیم.
1- شرک و ارتداد
خداوند، اعمال کسانى را که از دین خود برگشته، در حال کفر بمیرند، باطل دانسته است: «... و مَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دِینهِ فَیَمُت و هُو کافرٌ فَأولـلـِکَ حَبِطَت أَعمـلُهُم فِى الدُّنیا والأَخِرَةِ و أُولئِکَ أَصحـبُ النّارِ هُم فیها خـلِدون» (بقره/ 217) آیات بسیار دیگر نیز در این باره وجود دارد، از جمله (محمّد(ص)/ 25 ـ 28)، (زمر/ 65) و (انعام/88).
در آیات متعددی ایمان به خدا، شرط ثواب و پاداش بر عمل صالح معرفی شده و شرک و نافرمانى از خدا و رسول عامل بطلان اعمال برشمرده شده است: «مَا کانَ لِلمُشرِکینَ أَن یَعمُروا مَسجِدَ اللّهِ شهدینَ عَلى أَنفُسِهم بِالکُفرِ أُولـئکَ حَبطَت أَعملُهُم».(توبه/17)
2- کفر
مضامین این آیات بر اساس آنچه بدان کفر ورزیده شده، به چند دسته قابل تقسیم هستند؛ عدهای کفر به پروردگار را عامل حبط میداند: «مَثلُ الّذِینَ کَفَروا بِربِّهِم أَعملُهُم کَرَماد اشتَدَّت بِهِ الرّیحُ فِى یَوم عاصِف لا یَقدِرونَ مِمّا کَسَبوا عَلى شَىء». (ابراهیم/ 18) در این آیه معروف خداوند میفرماید: اعمال کافران مانند خاکسترى است که بادى شدید بر آن بوزد، آن اعمال نابود میشود. در آیات 1، 8، 9 و 22 سوره مبارکه محمد(ص) بر همین مضامین تاکید شده است.
دسته دیگر کفر به آیات، حجتها و نشانههاى الهى مانند قرآن و نبوت پیامبر اکرم(ص) موضوع احباط قرار است: «إِنَّ الَّذینَ یَکفُرونَ بِایتِاللّهِ و یَقتُلونَ النَّبیّینَ بِغیرِ حَقّ ... أولئـِکَ الَّذینَ حَبطَت أَعملُهم فِى الدُّنیا والأَخِرةِ ...» (آیات 21 و 22/ آل عمران). (آیات دیگری همچون آیات 103، 104 و 105 آل عمران، 147 سوره اعراف و 105 سوره مبارکه کهف مؤید این مسئله هستند).
دسته دیگر نیز کفر به ایمان را عامل تباهی عمل معرفی میکند؛ «... و مَن یَکفُر بِالایمنِ فَقَد حَبِطَ عَملُهُ و هُو فِى الأَخِرةِ مِن الخسِرین».(مائده/ 5) علامه طباطبایى کفر به ایمان را نداشتن التزام عملى به صورت مداوم معنا کرده؛ به باور وی اگر کسی مستمر به خلاف مقتضای ایمان عمل کند، کفر به ایمان خواهد داشت. محمدبن مسلم از امام باقر یا امام صادق(ع) نقل مىکند که کفر به ایمان عبارت است از عمل نکردن به دستورهاى خدا به طورى که به کلى رها شود. حضرت سپس فرمودند: از آن جمله است کسى که نماز را عمداً رها کند، بدون آن که خواب بماند یا کار دیگرى او را از نماز باز دارد. این مورد را مجزا در بحث روایی مطرح میکنیم.
3- نفاق
در آیات قرآن تاکید شده که منافقانی که در اصل و درون خود، ایمان به پروردگار ندارند و پیوسته در کار مومنان کارشکنی میکنند، تمام اعمال آنان تباه و باطل مىشود. از جمله آیات 18 و 19 سوره احزاب که پس از بیان کارشکنی منافقان در جنگ بیان میفرماید: «...أُولئِکَ لَم یُؤمِنوا فَأَحبَطَ اللّهُ أعمـلَهُم و کانَ ذ لِک عَلَى اللّهِ یَسیرًا». آیات 68 و 69 توبه منافقان را در رده کافران و اعمالشان باطل معرفی میکند.
4- عوامل حبط اعمال مؤمنان
این عوامل تا به اینجا برای کافران بود؛ در واقع اعمال این عده در اصل به خاطر نداشتن ایمان و حسن فاعلی پذیرفتنی نبود و جزء اعمال خیر محسوب نمیشد، بجز اعمالی که قبل از ارتداد فرد با نیت صادق انجام داده بود؛ زیرا گذر از شرک، کفر و نفاق یا مرتد شدن، فرد را از دائره ایمان خارج میکند. برای این افراد تمام اعمالشان حبط میشود و با هیچ عملی با کفر و ارتداد پذیرفته نمیشود اما برای مومنان نیز اعمال بسیاری باعث حبط برخی از اعمال خیر و ثوابها میشود.
به عنوان نمونه کلمه اعمال منافقان قبول نیست ولی درجه نازلی از نفاق یا شرک که مثلا در اعمال ریاکارانه نمود پیدا میکند، باعث حبط برکات و خیرات همان اعمال میشود. رسول اکرم(ص) در این باره میفرماید: در روز قیامت به فرد ریاکار خطاب مىشود: اى گنهکار، اى نیرنگباز، اى ریاکار، عمل تو گم شد و مزد تو باطل گشت، بنابراین مزد خود رااز کسى طلب کن که براى او کار میکردى».
5- بلند کردن صدا در حضور پیامبر اکرم(ص)
در آیه دوم حجرات بلند سخن گفتن در مقابل رسول اکرم، از عوامل حبط شمرده شده است: «یَـأیُّها الَّذینَ ءَامَنوا لاَ تَرفَعوا أَصوتَکُم فَوقَ صَوتِ النَّبِىّ و لاَ تَجهَروا لَهُ بِالقَولِ کَجَهرِ بَعضِکُم لِبعض أَن تَحبَطَ أَعمـلُکُم و أَنتُم لاَ تَشعرُون». زشتى بالا بردن صدا بر صداى پیامبر(ص) در برابر ایشان با عقل قابل درک است، ولى برخی مؤمنان در آن زمان نمیفهمندند که ممکن است اعمال نیک آنان با این کار حبط شود؛ تعبیر «و أنتم لاتشعرون» به این مطلب اشاره دارد.
6- منّت و آزار بعد از انفاق
منت یا آزاری که پس از انفاق و صدقه باشد، باعث حبط و ثواب انفاق در راه خدا نصیبش نخواهد شد: «یَأیُّهَا الَّذینَ امَنوا لاَتُبطِلوا صَدَقتِکُم بِالمنِّ والأَذى». (بقره/ 264) از کلمه «لاَ تُبطِلوا» استفاده مىشود که هرگاه صدقهاى به طور صحیح داده شود و پس از آن، منّت و آزار باشد، آن صدقه باطل مىگردد. آیه 262 بقره نیز این مطلب را تأیید مىکند.
7- نافرمانى خدا و رسول
اطاعت نکردن از خدا و پیامبر(ص) موجب حبط اعمال است: «یَـأیّهَا الَّذینَ ءَامَنوا أَطیعُوا اللّهَ و أَطیعُوا الرَّسولَ و لاَ تُبطِلوا أَعمـلَکُم». (33، محمّد) نافرمانى در صورت اشد خود باعث کفر میشود و در صورتی که با حفظ ایمان باشد حبط عمل را در پی دارد. امام باقر(ع) در تبیین این آیه، دشمنى با اهل بیت(ع) را موجب باطل شدن اعمال معرفی کردند.
عوامل حبط اعمال و آثار آن در روایات
موارد تعیین شده در روایات معصومین(ع) برخی دیگر از عوامل اعمال خیر را مشخص میکند. البته برخی مؤید موارد مطرح شده در آیات شریف قرآن هستند ولی برخی به موارد دیگری اشاره میکنند. به عنوان نمونه پیامبر اکرم(ص) حسد را عامل نابودی اعمال معرفی میکند: «فلا تحسدوا فتحبط اعمالکم».
1- نپذیرفتن ولایت امیرالمؤمنین(ع)
نپذیرفتن ولایت امیرالمؤمنین(ع) در روایات بسیاری مطرح شده است. به اسناد متعدد و معتبر از رسول الله(ص) نقل شده که حضرت صراحتا فرمودند: یا علی اگر بندهای هزار سال خدا را عبادت کند و روز ها روزه بگیرد و شبها شب زندهداری کند و به اندازه کوه احد طلا و نقره داشته باشد و همه انها را در راه خدا انفاق کند و در بین صفا و مروه مظلوما کشته شود، اگر ولایت تو و فرزندان تو را نداشته باشد هیچ یک از اعمالش قبول نمیشود و حتی بوی بهشت هم به مشامش نمی رسد و نیز ولایت تو بدون برائت از دشمنان تو و دشمنان فرزندان تو قبول نیست». (مستدرک الوسائل ج1 ص 159 و ص 162 ، کنزالفوائد ص 185، مناقب ال ابی طالب ج3 ص2 ، التحصین ص 539 ، شواهد التنزیل ج1 ص 554، کشف الیقین ص 224 و 226 ، مجمع النورین ص 214 ، بحارالانوار ج 27 ص 199حدیث 66 ، غایه المرام ص 17 حدیث 9 و ص 44 حدیث 48 اثبات الهداه ج4 ص 168)
2- کبر و عجب
کبر و غرور از دیگر عوامل تکفیر است؛ امیرالمؤمنین(ع) پس از بیان این که به آنچه خداوند درباره شیطان انجام داد عبرت بگیرد، میفرماید: نابودى عمل او به خاطر یک لحظه کبر و غرور بود. پیامبر اکرم(ص) درباره عُجب و تاثیر آن در حبط اعمال فرمودند: عجب نمودن انسان نسبت به خودش باعث نابودى عمل میشود.
3- ستم به کارگر
ستم و ظلم به کارگر و اجیر از دیگر عوامل حبط اعمال حسنه است؛ رسول اکرم فرمودند: کسى که به اجیر خود در مزدش ستم روا دارد، خداوند عمل او را نابود میکند.
4- ترک نماز
ترک نماز که جزو کفر بالایمان است که در سابق گذشت، نیز از مهمترین دلایل حبط ایمان است؛ روایات متعددی بر این مسئله دلالت دارد؛ . پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودند: «من ترک صلاته من غیر عذر فتفوته فقد حبط عمله؛ کسى که نمازش را بدون عذر ترک کند که از او فوت شود، عملش نابود مىشود.
حتی از امام صادق(ع) در آخرین وصیتهایشان نقل شده فرمودند که کسی مستخف نماز باشد ( خفیف شمرنده نماز یعنی نماز را برپا میدارد ولی در انجام آن در وقت خود و یا ادای قضای آن اهتمام ندارد) از شفاعتشان به دور هستند. وضعیت تارک الصلاة از این بالاتر است.
عوامل تکفیر گناه در قرآن
همان طور که معروض شد، تکفیر به معنای پوشاندن و محو گناهان است. گاه قرآن صرفا ایمان و گاه ایمان و عمل صالح با هم را به عنوان عوامل تکفیر معرفی میکند. در برخی موارد نیز قرآن کریم به مصادیق عمل صالح که به شکل مستقل میتواند موجب تکفیر گناهان شود، اشاره میکند. در آیهای برپایی نماز در اوقاتش را عامل تکفیر و در موارد صدقه مخفیانه و یا مهاجرت و جهاد در راه خدا را عامل تکفیر معرفی میکند.
1- ایمان، عمل صالح و تقوا
این عوامل از عوامل تکفیر گناهان است. خداوند در آیه 7 سوره عنکبوت میفرماید: «والَّذینَ امَنوا و عَمِلُوا الصّـلِحـتِ لَنُکفّرَنَّ عَنهُم سَیِّئاتِهِم و لَنَجزِینَّهُم أَحسنَ الَّذى کَانوا یَعمَلون». مراد از سیّئات، به احتمال قوی گناهان صغیره است؛ یعنى بنای شخص بر این است که که گناهان را ترک کند و واجبات را انجام دهد ولی در طول زندگى گناهی از او روی دهد.(محمد/2)
قرآن کریم گاهی نیز به مصادیق عمل صالح رهنمود میفرماید؛ از جمله اعمال صالح، نماز، زکات و قرض الحسنه است که خداوند متعال در آیه 12 سوره مائده خطاب به بنىاسرائیل به آن اشاره میکند. هجرت در راه خدا و تحمّل شداید و مصایب در این مسیر، جهاد و شهادت در راه خدا از دیگر مصادیق عمل صالح است که هر یک به شکل مستقل میتواند موجب تکفیر گناه شود. (آل عمران/195)
در آیه 271 سوره مبارکه بقره، قرآن کریم صدقه پنهانى را عامل تکفیر و پوشاندن برخى از گناهان بیان کرده است: «إِن تُبدُوا الصَّدقتِ فَنِعِمّا هِىَ و إِن تُخفوها و تُؤتُوهَا الفُقراءَ فَهوَ خَیرٌ لَکُم و یُکفِّر عَنکُم مِن سَیِّئاتِکُم».(بقره/ 271)
2- تقوی
تقوی که لازمه و عارضه مستقیم آن ترک گناه و روی آوردن به واجبات و مستحبات است، به طور کلی موجب تکفیر سئیات و بزرگ شدن اجر کارها میشود. «وَ مَن یَتِّق اللّهَ یُکفِّر عَنهُ سَیّئاتِهِ و یُعظِم لَهُ أَجرا؛ و هرکه پرهیزکار باشد، گناهانش را مى پوشاند و پاداشش را بزرگ مىگرداند.» (طلاق/ 5) آیات بسیاری بر این مسئله دلالت میکند. (آل عمران/ 193)، (فتح/ 5)، (مائده/ 65) (زمر/ 35)
گاهی نیز، پرهیز از گناهان بزرگ که از پیامدهای تقوی است موجب تکفیر گناهان صغیره مىداند: «ان تَجتَنِبوا کَبائِرَ مَا تُنهوَنَ عَنهُ نُکفِّر عَنکُم سَیِّئاتِکُم ...» (نساء/31)؛ به بیان دیگر رها کردن گناهان کبیره باز از باب منت و تفضل پروردگار موجب تکفیر برخى دیگر از گناهان صغیر قرار مىدهد.
3- توبه
خداوند به به مومنان میفرماید که امید به بخشش گناهانشان داشته باشند و به درگاه خداوند توبه خالصانه کنند؛ «یَـأیّهَا الَّذینَ ءَامَنوا تُوبوا إِلَى اللّهِ تَوبَةً نَّصوحًا عسى رَبُّکُم أَن یُکفِّرَ عَنکُم سَیِّئاتِکُم...». البته در این آیه شریفه تصریح قطعی به تکفیر گناه نشده، تا هم بنده در خوف و رجاء بماند و هم توفیق و منت الهی در بخشش بر انسان هویدا شود. در آیه 70 سوره مبارکه فرقان با وعده تبدیل حسنات به سیئات گناهکاران به توبه تشویق شدهاند؛ « فَأولـلِکَ یُبدِّلُ اللّهُ سَیِّئاتِهِم حَسنـت». البته تبدیل سیئه به حسنه امری بالاتر تکفیر بهتنهایی آن است.
4- کفارات
در آیات قرآن و روایات معصومین در بسیاری از مواردى برای گناهان، کفاره تعیین شده؛ مانند عفو از حق قصاص که کفاره گناهان ولىِّ مقتول است: «و کَتَبنا عَلیهِم فیِها أَنَّ النَّفسَ بِالنّفسِ ... فَمَن تَصدَّقَ بِه فَهوَ کَفّارةٌ لَه...» (مائده/45)، همچنین کفاره خوردن روزه و یا شکستن قسم کفاره تعیین کرده است که هر یک موجب بخشش گناهان میشود. (مائده/89)