نگاهی به ظهور و گسترش اسلام در هند
کد خبر: 1543884
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۳۸۶ - ۱۵:۵۳

نگاهی به ظهور و گسترش اسلام در هند

ظهور و گسترش اسلام در هند مسير تاريخ اين شبه قاره را دستخوش تحولات بنيادى كرد و ارتباط ميان مسلمانان غيرهندى و هندی‌ها چنان محكم و استوار شد كه مسلمانان توانستند حدود 800 سال بر قسمت اعظم شبه قاره هند فرمانروایى كنند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری قرآنی ايران(ايكنا)، ظهور و گسترش اسلام در هند مسير تاريخ شبه قاره را دستخوش تحوّلات بنيادى كرد. هرچند فتوحات سپاهيان اسلام در هند ابتدا چندان پايدار نبود، اما مسافرت و مهاجرت علما و دانشمندان اسلامى به اين سرزمين پهناور زمينه‏هاى مساعدى را براى تبليغ و آشنایى هندی‌ها با مبانى اسلامى فراهم آورد.
اسلام پيش از آن‌كه به‌صورت يك قدرت نظامى به هند وارد شود به عنوان يك مذهب به هند راه يافته ‏بود. تماس‌ها و مبادلات گوناگون علمى و فرهنگى و ترجمه متقابل علوم اسلامى و هندى بويژه در قرن‌هاى سوّم و چهارم هجرى زمينه‌ساز تمدّنى بزرگ در اين خطّه گرديد.
ارتباط ميان مسلمانان غيرهندى و هندی‌ها چنان محكم و استوار شد كه مسلمانان توانستند حدود 800سال بر قسمت اعظم شبه قارّه هند فرمانروایى كنند مسلمانان فاتح هيچ‌گاه در هند به عنوان مهاجم ناميده نشدند، بلكه اغلب آنان هند را وطن خود قرار دادند. بدين سبب هند در تمام دوران حكومت مسلمين، كشورى مستقل بود.
دوران طلایى حكومت اسلامى بر هند با فتح دهلى توسط «بابر» بنيان‌گذار سلسله تيموريان آغاز و در دوران حكومت «اكبر» به اوج خود رسيد. وجود عالمان لايق و مردان كاردان و صنعتگران خلاّق در اين دوران باعث شكوفایى تمدّن و فرهنگ اسلامى در اين سرزمين پهناور گرديد به گونه‏اى كه هندی‌ها اكبر را پايه‌گذار تمدّن قرون وسطاى هند ناميده‏اند.
به قول نهرو «اكبر» بنایى را برپا ساخت كه با وجود جانشينان نالايق تا صد سال بعد هم دوام يافت. پس از فوت «اكبر»، مقتدرترين حاكم اسلامى، «اورنگ زيب» فرزند شاهجهان بود كه مدّت 48سال بر قسمت اعظم هند حكومت كرد.
رفتار تند وى با غير مسلمان زمينه اختلاف و ناسازگارى درميان پيروان اديان و مذاهب مختلف را فراهم آورد. لذا نيمه دوّم حكومت «اورنگ زيب» در رويارویى با مخالفانش سپرى شد و از حمايت بسيارى از گروه‌هاى غير مسلمان محروم گرديد.
با مرگ «اورنگ زيب» در سال 1707ميلادى و اختلاف بين جانشينان وى، قدرت حكومت تيموريان هند درهم شكسته شد. در اوايل قرن هفدهم شركت كمپانى هند شرقى قدم به هند نهاد و در شهر «سورت» كارخانه‏اى تاسيس كرد. چند سال بعد در جنوب، بنياد شهر مدراس را نهاد و در سال 1662جزيره بمبئى از طرف پرتغال‌ها به عنوان جهيزيه به «چارلز دوّم» پادشاه انگلستان هديه گرديد. چارلز نيز آن را به كمپانى هند شرقى منتقل كرد.
در اوايل سال 1690ميلادی بناى شهر كلكتّه گذاشته شد. بدين گونه انگليس‌ها توانستند در آغاز قرن هيجدهم امكانات وسيعى در هند فراهم آورند. چون ضعف حكومت مركزى و بى‏لياقتى فرمانروايان و فساد در دستگاه‌هاى دولتى موجب نارضايتى مردم گرديده بود، بهترين زمينه را براى پيشرفت انگليس‌ها در هند فراهم مى‏آورد. لذا در زمانى كمتر از يكصد سال انگليس‌ها توانستند از بنگال تا پنجاب را به ‏تصرف خود درآورند. تسلّط دولت بريتانيا بر هند عواقب ناگوار و ناخوشايندى بر تمام طبقات و پيروان مذاهب مختلف داشت. مشاغل عمده دولتى در دست افسران انگليسى بود و در عمل، هندی‌ها غلامان حلقه به گوش مهمانان ناخوانده بودند.
به قول نهرو: هند براى اوّلين بار زير سلطه بيگانگان قرار مى‏گرفت تسلّط بيگانگان حاكم بر جان و مال مردم كه علّت اصلى فقر مادّى و معنوى حاكم بر جامعه بود مردم را به سوى جهل ونادانى سوق مى‏داد و در اين ميان مسلمانان بيش از ديگران دستخوش حوادث گرديدند. يكى از علل عقب ماندگی مسلمانان را بايد در دشمنى متقابل مسلمانان و عمال انگليس جستجو كرد. احتراز مسلمين از انگليس‌ها و دشمنى آشكار آنان با حضور بيگانگان بر سرزمين هند بحدّى بود كه مسلمانان اجازه نمى‏دادند كه فرزندانشان با سياست، آداب و رسوم، حتى زبان انگليسى آشنا شوند.
از سوى ديگر عمال انگليس سعى داشتند از ورود دوباره مسلمين به صحنه سياست جلوگيرى كنند. در اين ميان پيشرفت زمان و عقب ماندگى مسلمانان مى‏توانست آنان را در مقصد خود يارى كند. در سال - 1871دكتر «وليم هنتر» به دستور «لارد ميو» مأمور بررسى وضعيت تعليم و تربيت مسلمانان و علّت مخالفت مسلمين با دولت هندِ بريتانيا گرديد.
دكتر «هنتر» در گزارش مفصّل خود به چند نكته اشاره كرد.وی در گزارش خود می‌نويسد مسلمانان معتقدند
حكومت انگليس مسلمانان را از كارهاى دولتى باز داشته، به‌طوری‌كه هيچ مسلمانی حق استخدام در دستگاه دولتى را ندارد.وجود دادگاههاى دولتى در امور رسيدگى به شكايات مردم، باعث گرديده كه هزاران قاضى و مفتى دست از كار خود بردارند و رغبت به تحصيل علوم دينى درميان مسلمانان كم گردد.
تصرّف اوقاف مسلمين به دست انگليس‌ها يكى از عمده‌ترين علل سقوط علمى و فرهنگى درميان مسلمانان به شمار مى‏آيد. وى در جاى ديگر درباره دادگاه‌ها و وضعیّت مسلمانان يادآور مى‏شود: زمانى بود كه تمام محكمه‌‏ها و دادگاه‌ها را مسلمين اداره مى‏كردند؛ در مدّتى كمتر از صد سال وضعیّت چنان متغیّر گرديده كه از ميان 239 نفر قاضى، تنها يك نفر قاضى مسلمان وجود دارد.
عقب ماندگى مسلمانان و حوادث ناگوار و پيشرفت پيروان مذاهب ديگر، بسيارى از متفكّرين آگاه مسلمان را در فكر فرو برده بود. انقلاب 1857 توسط هندی‌ها عليه انگليس‌ها كه به سركوبى مردم هند انجاميد، ترس از قيام مردم را در انديشه و سياست انگليس‌ها به وجود آورد. دور نگاه داشتن مردم از كسب آموزش به‌ويژه در ميان مسلمانان كه عاملان اصلى اين انقلاب و دشمنان آشكار انگليس‌ها، به شمار مى‏آمدند وضعيت اسفبارى را براى مسلمانان پيش آورده بود و خطر جدّى حيات مسلمين در هند را تهديد مى‏كرد هندوها در زمينه كسب تعليم و تربيت بر ساير پيروان مذاهب، پيش‌قدم بودند و سعى مى‏كردند كه خود را با علوم نوين و دنياى جديدى كه در آن زندگى مى‏كنند آشنا نمايند. اصلاحات مذهبى اوّلين راهى بود كه مى‏توانست پيروان اديان و مذاهب گوناگون را با وضعيت موجود آشنا سازد.
«راجه رام موهن‌ راى» نخستين كسى بود كه كوشيد تا مذهب هندو را با محيط و مقتضيات زمان منطبق سازد. موفقیّت او و همفكرانش در اين زمينه راه را براى فراگيرى زبان انگليسى كه كليد ورود به دنياى جديد بود هموار كرد و باعث گرديد كه آنان در امر تعليم و تربيت مطابق با زمان، از پيروان ديگرمذاهب سبقت بگيرند. از سوى ديگر اثر آشنا شدن هندی‌ها با زبان انگليسى در جامعه هند به‏زودى ظاهر گرديد. گروه زيادى از هندوها توانستند با فراگيرى علوم جديد به سازمان‌هاى دولتى وارد شوند. ورود هندوها به دنياى جديد موجب گرديد كه رهبران مسلمان نيز براى باز يافتن موقعیّت سياسى اجتماعى مسلمانان با آگاهى و تلاش بيشتر قدم بردارند.
دارالعلوم «ديوبند» و دانشگاه اسلامى «عليگر»:براى آگاه كردن مسلمانان با علوم و مسائل اسلامى دارالعلوم «ديوبند» توسط مولانا «محمّد قاسم نانوتوى» در سال 1867در دهكده «ديوبند» تاسيس گرديد و به دنبال‏ آن در سال 1875سنگ بنياد دانشگاه اسلامى «عليگر» در شهر عليگر توسط «سرسیّد احمد خان» براى آشنا نمودن مسلمانان با علوم جديد و زبان انگليسى نهاده‏شد. «مولانا محمّد قاسم» قبل از تاسيس دارالعلوم در مخالفت با استيلاى انگليس بر هند فتوا داد كه هندوستان دارالحرب است و اعلام كرد جهاد عليه انگليس‌ها بر مسلمانان واجب است. اما شكست هندی‌ها در جنگ عليه انگليس‌ها در سال 1857«مولانا» را بر آن داشت كه در رويارویى با ارتش انگليس مقدماتى را فراهم آورد كه نخستين آن، معرفت و آگاهى مسلمانان با اسلام و مبانى اصيل اسلامى است. وى معتقد بود كه دارالعلوم مى‏تواند اين وظيفه خطير را براى آماده كردن مسلمانان عليه انگليسها انجام دهد. از سوى ديگر «سیّد احمد خان» سعى مى‏كرد كه با آموزش زبان انگليسى و ارائه افكار و انديشه‏هاى نوين در مسائل اعتقادى مسلمانان كه طبيعتا" با روحيات مسلمين شكست خورده و خشمگين از ستم انگليس‌ها سازگارى كامل نداشت، مسلمانان را راهى خدمات دولتى كند.
«سر سیّد احمد خان» معتقد بود كه تنها از راه همكارى با مقامات انگليس مى‏توان زمينه‏هاى رشد علمى و فرهنگى مسلمانان را فراهم آورد. شايد يكى از اهداف «سر سیّد احمد خان» به گفته نهرو اين بود كه مسلمانان هند را اتباع شايسته و مفيدى براى سلطنت انگليس تربيت كند. اختلاف نظر ميان مكتب «ديوبند» و «عليگر» از همان سالهاى اوّل ظاهر بود لذا پيروان دو مكتب نتوانستند زمينه تفاهم و اشتراك در مقابل دشمن اصلى كه انگليس‌ها بودند فراهم آورند.
كتابخانه «مولانا آزاد»: در سال 1875در شهر عليگر مدرسه‏اى به نام «مدرسة العلوم» توسط «سرسیّد احمد خان» براى بالا بردن سطح دانش مسلمانان تاسيس گرديد. اين مدرسه بعدها توسعه يافت و در سال 1877به نام «محمدن انگلو اورينتل كالج» با فعالیّت بيشتر به كار خود ادامه ‏داد. توسعه روز افزون اين دانشكده اساس «دانشگاه اسلامى عليگر» را بنا نهاد. درسال 1920اين دانشكده با نام «دانشگاه اسلامى عليگر»، آغاز به كار كرد، هرچند انديشه و نظرات «سرسیّداحمدخان» هميشه مورد بحث بوده و مخالفت‌هاى زيادى با افكار و نظریّات وى در زمينه مسائل اسلامى و سياسى گرديده است، اما امروز دانشگاه عليگر به عنوان معتبرترين مركز آكادميك اسلامى و پشتوانه بزرگ علمى و فرهنگى مسلمين در هند به شمار مى‏آيد.
در كنار شعبه‏هاى مختلف علوم جديد، دانشگاه اسلامى عليگر داراى كتابخانه‏اى عظيم با گنجينه‏هاى كم‌نظير و نادر علمى و فرهنگى است كه به همّت اين مرد بزرگ بسيارى از نفايس آثار اسلامى از گزند حوادث محفوظ گرديده است. «سرسیّد احمدخان» همزمان با تاسيس دانشگاه، كتابخانه شخصى خود را به اين مركز علمى و اسلامى هديه كرد. اين‌ كتابخانه با مجموعه كتاب‌هاى اهدایى ديگر، به نام كتابخانه «لرد ليتن» فرماندار كل بريتانيا در هند ناميده شد. در سال 1924تا 1926 «صاحب‌زاده ‌آفتاب ‌احمدخان» رياست دانشگاه را به عهده داشت. وى توجّه خاصّى نسبت به توسعه كتابخانه مبذول كرد و كتابخانه شخصى خود را كه مجموعه‏اى نفيس از كتاب‌هاى حقوقى كه هنگام تحصيلاتش در دانشگاه كمبريج جمع‏آورى كرده بود را به كتابخانه دانشگاه اهدا نمود. همچنين بودجه‏اى براى خريد كتابهاى مورد استفاده دانشجويان در نظر گرفته شد. خريد كتابها در زمينه علوم مختلف باعث اعتبار علمى بيشتر كتابخانه و دانشگاه گرديد. همچنين اهدا بسيارى از مجموعه‏هاى نفيس شخصى متعلّق به اساتيد و بزرگان، امرا و رجال باعث تقويت بنيه علمى كتابخانه شد.
در سال 1948«دكتر ذاكر حسين» به عنوان رئيس دانشگاه اسلامى عليگر برگزيده شد. توجّه وى به كتابخانه و ضرورت گسترش فضاى مناسب‌تر براى نگهدارى كتاب‌ها وامكانات بيشتر براى پاسخگویى به مراجعين، زمينه‏اى را فراهم آورد تا رئيس دانشگاه با حكومت مركزى و مركز اعانه دانشگاه‌ها در اين زمينه تبادل نظر داشته باشند. وى توانست مبلغ يك ميليون و سيصد هزار روپيه براى ساختمان جديد كتابخانه از حكومت مركزى دريافت نمايد. سنگ‌بناى ساختمان جديد كتابخانه در سال 1955توسط «جواهر لعل نهرو» اولين نخست‌وزير هند پس از استقلال نهاده شد.
اين ساختمان كه يكى از بهترين نمونه‏هاى معمارى اسلامى و هندى است توسط مهندس «فياض الدّين» طراحى و به مرحله اجرا گذشته شد. ساختمان جديد در سال 1960 افتتاح گرديد و به پاس خدمات «مولانا ابوالكلام آزاد»، متفكّر و نويسنده‌ی معروف هند، به نام كتابخانه «مولانا آزاد» ناميده شد. اين كتابخانه اكنون در مركز دانشگاه عليگر قرار گرفته است. كتابخانه در دو طبقه داراى سه سالن بزرگ براى مطالعه با ظرفيت 1800نفر مى‏باشد. هر سالن داراى سه بخش، بخش مطالعه داراى 280كرسى، بخش مرجع 150كرسى و سالن جديد 130كرسى است.
كتابخانه آزاد با ظرفیّت بيش از يك ميليون كتاب داراى 884703 جلد كتاب در زمينه علوم مختلف است. مجموعه نسخ خطّى اين كتابخانه تا سال 1996بالغ بر 14560نسخه به زبان‌هاى فارسى، عربى، اردو و سانسكريت گزارش گرديده است. كتابخانه مولانا آزاد، داراى مجموعه‏هاى بسيار نفيسى از تابلوها، خطوط، نقاشی‌ها، ميناتورها، سكّه ‏ها و نسخ خطّى نادر است كه توسط علما، امرا و انديشمندان به كتابخانه اهدا گرديده و تاكنون به نام آنان در كتابخانه نگهدارى و مورد استفاده قرارمى‏گيرد. از جمله مجموعه ‏هاى اهدایى نسخ خطّى، مجموعه‏هاى ذخيره حبيب گنج، ذخيره احسن مارهروى، ذخيره شيفته، ذخيره عبدالسّلام، ذخيره‏آفتاب، جواهر موزيم )موزه جواهر(، ذخيره منير عالم، ذخيره قطب الدّين، ذخيره سبحان الله خان و ذخيره سليمان را مى‏توان نام برد. از مجموعه اين گنجينه‏هاى اهدایى، فهرست ذخيره ‏هاى زير تاكنون انتشار يافته است: 1-ذخيره «حبيب گنج»، بزرگترين مجموعه نسخ خطّى اهدائى بخش نسخه‏هاى خطّى دانشگاه عليگر با 2000نسخه خطّى به زبانهاى عربى، فارسى و اردو است. اين مجموعه در سال 1960توسط «عبيدالرحمن خان شروانى» فرزند «نوّاب صدر» به دانشگاه اهداء گرديده است.تاكنون فهرست 813 نسخه فارسى و عربى اين مجموعه در سه جلد به چاپ رسيده است.
2-ذخيره «احسن مارهروى». وى از سال 1922تا 1940در رشته زبان اردو تدريس مى‏كرد و آثارى چون فيض داغ، محاورات‌درد و مجموعه اشعار را از خود به جاى گذاشت. كتابخانه وى مجموعه‏اى از كتاب‌هاى خطّى و چاپى نادر و نفيس به زبان‌هاى عربى، فارسى، اردو و هندى است.
مجموعه كتاب‌هاى خطّى «كتابخانه‏احسن» 447 نسخه مى‏باشد. وى كتابخانه خود را به دانشگاه تقديم نمود كه اكنون به نام وى «ذخيره احسن» در كتابخانه دانشگاه نگهدارى مى‏شود. فهرست نسخ خطّى عربى و فارسى اين ذخيره در سال 1983توسط سیّد «محمود حسن قيصر امروهوى» تهیّه و از طرف دانشگاه به چاپ رسيده است ذخيره شيفته، اهدایى نسخ خطّى «نوّاب محمّد مصطفى خان شيفته» به كتابخانه «مولانا آزاد» مى‏باشد. «شيفته» از علماى بزرگ عصر خويش بود كه علوم اسلامى را در دهلى فرا گرفت. سپس عازم بيت الله الحرام شد و در آنجا نزد شيخ «عبدالله سراج حنفى» صحاح ستّه را قرائت نمود و در مدينه در خدمت شيخ «محمّد عابد سندهى» اصول حديث را فرا گرفت. وى پس از بازگشت از خانه خدا، مجموعه‏اى نفيس از نسخ فارسى، عربى و اردو را جمع‌آورى نمود.
در سال 1857در شورش هندی‌ها عليه دولت انگليس، كتابخانه وى به آتش كشيده شد و بسيارى از كتاب‌ها و نسخ نفيس كتابخانه وى در آتش سوخت. بعدها نبيره وى «نوّاب محمّد اسماعيل خان» كه رياست دانشگاه را به‏عهده گرفت كتابخانه «شيفته» را تقديم دانشگاه نمود. در سال 1932اقدام به‏ فهرست خطّى و چاپى ذخيره شيفته گرديد. در سال 1982فهرست ديگرى با نام فهرست مخطوطات شيفته توسط آقاى سیّد «محمود حسنقيصر امروهوى» تهيه و به چاپ رسيد. در اين فهرست تعداد 224نسخه خطّى ذخيره شيفته معرفى گرديده ‏است.
مركز ميكروفيلم نور: پس‏ازپيروزى‏انقلاب‏اسلامى‏درايران، باتوجّه ‏به ‏سوابق ‏ديرينه ‏علمى‏ و فرهنگى دو ملّت ايران و هند و توجّهات خاصّه مقام معظّم رهبرى حضرت آيت الله «خامنه‏اى» نسبت به تجديد حيات مجدّد اين پيوند، و حفظ آثار ارزشمند اسلامى در سرزمين پهناور و كهن‌سال هند براى بهره‏گيرى و آگاهى نسل‌هاى آينده، اقدام به معرفى گوشه‏اى از آثار مشترك علمى و فرهنگى دو ملّت گرديد.
چون آغاز اين حركت مقارن با بزرگداشت چهارصدمين سال علاّمه قاضى «نورالله شوشترى» فقيه، محدّث، متكلّم، اديب و شاعر ايرانى بود، به پاس خدمات اين عالم بزرگ، مركزى به‏نام «مركز ميكروفيلم نور» تاسيس شد.
هدف از تشكيل اين مركز بدين شرح تبيين‏ گرديد: آشنایى، معرفى و حفظ ميراث مشترك فرهنگى ايران و هند با توجّه به مشتركات اسلامى، انجام مطالعات و تحقيقات علمى در راستاى احياء و معرفى آثار انديشمندان دو ملّت، ايجاد ارتباط با محقّقين و پژوهشگران و كمك به كارهاى تحقيقاتى آنان در زمينه ‏هاى فرهنگ مشترك ايران و هند، ايجاد ارتباط ميان كتابخانه‏ها و مراكز شرق‏شناسى هند با كتابخانه‏ها و مراكز شرق‏شناسى و مؤسسات مطالعات اسلامى ايران جهت آشنایى و همكاری‌هاى بيشتر علمى و فرهنگى.
اين مركز با همكارى اساتيد و انديشمندان تاكنون توانسته است كه بسيارى از ذخائر علمى و فرهنگى را كه به علل گوناگون در معرض نابودى قرار گرفته است را از طريق ميكروفيلم حفاظت و در اختيار محققين و دانش‌پژوهان قراردهد از جمله مراكز علمى و فرهنگى كه پس از سالها زمينه‏هایى فراهم آمد تا موفّق به تهیّه ميكروفيلم از نسخ نفيس آن شويم، كتابخانه مولانا آزاد، دانشگاه اسلامى عليگر بود.
وجود بيش از 14500نسخه خطّى در اين كتابخانه كه تنها قسمت بسيار ناچيزى از آن تاكنون فهرست و انتشار يافته، كار چندان آسانى نبود. ممانعت گروهى از متعصّبين و ناآگاهانى كه مى‏پنداشتند اگر ميكروفيلم نسخه‌هاى خطّى اين كتابخانه در اختيار مراكز علمى و فرهنگى ديگر قرار گيرد از ارزش و اعتبار كتابخانه كاسته خواهد شد، بزرگترين مانع پيشرفت چنين اقدامى بود.
انتخاب پرفسور «محمود الرحمن» به عنوان رئيس دانشگاه عليگر بارقه اميدى همراه داشت كه زمينه را براى اقدام چنين كار بزرگى هموار كرد. علم دوستى، دورانديشى، متانت و اشتياق به نشر علوم اسلامى در اين مرد بزرگ باعث اقدام به اين كار علمى وفرهنگى گرديد.
از ميان نسخ خطّى اين گنجينه حدود 4500 نسخه در زمينه‏هاى علوم مختلف انتخاب و اقدام به ميكروفيلم آنهاشد. مساعدت‌هاى بى‏شائبه «پرفسورنورالحسن‌خان» رئيس كتابخانه، راه‌گشاى موانع ومشكلات بر سر راه بود.
همچنين همراهى وزحمات رئيس بخش مخطوطات و ديگر كارمندان كتابخانه نقش مهمّى در تهیّه اين آثار گران‌بها داشت. چون هدف، تنها تهیّه ميكروفيلم نبود و معرفى و نشر آثار نفيس و گران‌قدر اسلامى از اساسى‏ترين كارهاى اين مركز به شمار مى‏آيد.
با تصويب و تأييد شوراى علمى مركز، اقدام به تهیّه فهرست واره ميكروفيلم‌هاى تهیّه شده گرديد. آقاى دكتر محمّد تقى رفيعى مسئول بخش تحقيقات مركز، با جدّيت و توجّه خاص تصحيح و نظارت بر فهرست نگارى ميكروفيلم‏ها را به عهده داشتند.پس از تهیّه فهرست واره ميكروفيلم‌ها، براى استفاده بيشتر محقّقين و دانش پژوهان تصميم گرفته ‏شد كه فهرست ميكروفيلم‌ها از طريق شبكه جهانى رايانه‏اى در اختيار علاقمندان سراسر جهان قرار گيرد.
اكنون بحمدالله جلد نخستين فهرست واره ميكروفيلم نسخه ‏هاى خطّى فارسى و عربى دانشگاه عليگر به دو زبان فارسى و انگليسى در اختيار دانش پژوهان قرار مى‏گيرد. همچنين از طريق شبكه جهانى رايانه‏اى محقّقين مى‏توانند با ميكروفيلم‌هاى اين مركز آشنا شوند.
captcha