ساسان شاهویسی، کارشناس مسائل اقتصادی، در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، به ارزیابی خود از احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور پرداخت و اظهار کرد: ما وقتی درباره نظام برنامهریزی در کشور صحبت میکنیم اگر قرار است ساختارهای حاکمیتی را تقویت کرده و آن سازمان را به سامان برسانیم و چابک کنیم باید رابطه اجزای مختلف ساختار برنامهریزی را با یکدیگر ببینیم و بدانیم تاکنون که پنج برنامه را تجربه کردهایم چه نگاهی به برنامهریزی داشته و داریم؟
ضرورت فهم مبانی نظری حاکم بر تفکر برنامهریزی دولت
وی ادامه داد: از موضع دولت مستقر که این جواز را دارد که نظام برنامهریزی را تعریف کند، ما این موضوع را مورد ارزیابی قرار میدهیم و به این موضوع میپردازیم که نگاه دولت به تفکر برنامهریزی چیست؟ و آیا نگاهش به برنامهریزی، برنامهریزی راهبردی، اجرایی، متمرکز یا ساکن است؟ و آیا قرار است براساس تفکر علمی نظام برنامهریزی را طراحی کند یا براساس سازوکارها و باید و نبایدهایی که در داخل هیئتوزیران تعریف میشود؟
شاهویسی افزود: اگر ما اول مبانی نظری حاکم بر تفکر برنامهریزی دولت را دریابیم، آنگاه روشن میشود که آیا ضرورتهای تاریخی ایجاب میکند که ما اسم سازمان یا بافتش را عوض کنیم؟ و به دلیل دغدغه نسبت به برنامهریزی کشور باید دامنه آن و حرکت به سمت تربیت سرمایه انسانی با قدرت تفکر و برنامهریزی را دامن بزنیم.
قابلیتهای سازمان مدیریت و برنامهریزی را با آمدن و رفتن دولتها تغییر ندهیم
وی اظهار کرد: با درنظر گرفتن این موارد، یک موضوع دیگر وجود دارد که اکنون مهندسی برنامهریزی جهان و در منطقه خاورمیانه به چه شیوهای است؟ همواره از مالزی، ترکیه و کرهجنوبی سخن میگوئیم که از معیارهایی استفاده میکنند، حال آیا ما هم معیارهایی برای خود تعریف کردهایم یا ضرورت دارد در حوزه برنامهریزی برخی سیاستهای کلی را طراحی کنیم؟ بنابراین ضرورت دارد که ما باید و نبایدهایی را برای یک دوره ده یا بیست ساله طراحی کرده و قابلیتهای متصل به آن را با آمدن و رفتن هر دولتی تغییر ندهیم.
این کارشناس مسائل اقتصادی تأکید کرد: به نظرم باید با یک نگاه تطبیقی نسبت به روند برنامهریزی در دیگر کشورها، ارتباطات را بسنجیم و آنگاه میتوان ارزیابی دقیقی داشته باشیم نسبت به اینکه در میانه یا دو سال پایانی برنامه پنجم، چه اندازهگیریها، آسیبشناسی عالمانه و تغییر و تحولاتی را در کشور داشتیم؟
وی افزود: این سازمان در دورهای سازمان برنامه و بودجه، در دورهای سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و در دورهای به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور تبدیل شده است اما آیا این نهاد که برای نظام، تحلیل یا رصد کرده و برنامههای کشور را طراحی میکند، یکبار خودش را نقد و آسیبشناسی کرده است؟
ضرورت فهم وضع موجود و مطلوب در نظام برنامهریزی کشور
شاهویسی اظهار کرد: اگر ما این نگاه آسیبشناسانه را داشته باشیم میتوانیم بگوئیم وضع موجود در نظام برنامهریزی کشور ما چگونه است و وضع مطلوب باید چگونه باشد؟ و دریابیم کشورهایی که به عنوان رقیب یا حتی الگوهای اولیه نظام برنامهریزی میتوانند مورد توجه ما قرار گیرند با چه ظرفیتها و قابلیتهایی حرکت کردند؟ در اینصورت میتوانیم آینده مطلوب و ساختار مطلوب برنامهریزی در کشور را تعریف کنیم.
وی افزود: ارزیابی بنده، این است که در کنار این ظرفیتها اگر شورای عالی اداری در دورهای تصمیم میگیرد سازمان برنامه و بودجه به سازمان مدیریت و برنامهریزی و در دورهای هیئتوزیران با مصوبه رئیسجمهور تصمیم میگیرد که این سازمان به معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی تبدیل کند و امروز که این مصوبه توسط ریاست محترم جمهوری ابلاغ شده که سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور و استانها در کنارهم شکل گیرد باید بررسی کنیم که آیا ساختار همان ساختار است یا خیر؟
سازمان مدیریت و برنامهریزی با بدنه دولت هماهنگ باشد
کارشناس مسائل اقتصادی تأکید کرد: به نظرم اگر این همسانسازیها در کنار این تغییرات باشد هر تغییرات و اصلاحاتی میتواند مؤثر و موجه باشد اما اگر بدون پیشبینی یا همراه کردن قوه قانونگذار کشور و همراه کردن بدنه خود دولت مستقر باشد در طول هشت سال گذشته هم در درون استانداریها برخی تغییرات به وجود آمد اما بدون تفکیک کردن وظایف و تربیت نیروی انسانی جوان کمی کار سخت میشود.
وی در پایان عنوان کرد: امیدوارم دولت محترم با اندازهگیری نقایص ساختارهای گذشته و پیشبینی کردن سازمانی که بتواند در تحقق اهداف بنیادین نظام همراهی و در عین حال هماهنگسازی کند سعی کند این سازمان در درون خود دولت هم یک سازمان فعال و پویا باشد و اگر دولت این نیازمندیها را حل کند آنگاه میتوان گفت این سازمان میتواند به اهداف راهبردی خودش برسد.