کد خبر: 2797301
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۸

وقتی انقلاب اسلامی ایران هندسه دنیا را تغییر داد

کانون خبرنگاران نبأ: سیر حرکت انقلاب از نظام اسلامی به دولت اسلامی وجه تمایز این نهضت با دیگر انقلاب‌های جهان است؛ به نظر می‌رسد آنچه که اندیشمندان غربی را به تکاپو واداشته، ترس از مرحله‌ پنجم یعنی اهتزار پرچم اسلام در جهان و در نتیجه نابودی تمام ایسم‌های بشرساخته و دروغین است.

در سال ۵۷ همزمان با شکوفایی و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، غوغای عظیمی در دنیا به راه افتاد و ترس از بیداری ملت‌های وابسته، رعشه بر اندام نظام استکباری انداخت به گونه‌ای که عده‌ای از نخبگان درجه‌ یک سیاسی غرب - مثل کیسینجر، هانتینگتون و ژوزف نای، که چهره‌های برجسته‌ سیاسی آمریکا و اروپا بودند- سلسله مقالاتی را در بحبوحه انقلاب منتشر ‌کردند که مضمون این مقالات هشدار به دستگاه‌های سیاسی غرب درباره‌ ظهور قدرت جدیدی در خاورمیانه (به معنای دقیق‌تر در منطقه‌ی غرب آسیا) بود؛ قدرتی که شاید به لحاظ تکنولوژی و علم به پای قدرت‌های غربی نرسد، امّا از لحاظ نفوذ سیاسی و قدرت تصرّف در فضای پیرامونی خود، از قدرت‌های غربی یا بالاتر و یا هم‌وزن آنهاست و برای آن‌ها چالش‌های زیادی را ایجاد خواهد کرد.

اگر به سیر حرکت از نظام اسلامی به دولت اسلامی توجه کنیم، بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری، مرحله اول، «انقلاب اسلامی» و مرحله دوم «تشکیل نظام اسلامی» و مرحله سوم «تشکیل دولت اسلامی» و مراحل چهارم و پنجم  «تشکیل جامعه و کشور اسلامی» و «تشکیل امت اسلامی» ذکر شده است که این سیر و هدف بلند مدت وجه تمایز انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های جهان است که به نظر می‌رسد آنچه که اندیشمندان غربی را به تکاپو واداشته، ترس از همین نزدیک شدن مسلمانان به مرحله‌ پنجم آن سیر است؛ یعنی اهتزار پرچم اسلام در جهان و در نتیجه نابودی تمام ایسم‌های بشرساخته و دروغین.

اگرچه طبق فرمایشات مقام معظم رهبری اکنون ما در مرحله‌ سوم هستیم و هنوز به کشور اسلامى نرسیده‌ایم؛ ما نظام اسلامى را طراحى و پایه‌ریزى کرده‌ایم که دارای اصولی مشخص است و شرح وظایف مسئولین و قوا و مردم در آن تبیین شده است اما نمى‌توانیم ادّعا کنیم که اکنون یک دولت اسلامى هستیم؛ زیرا هنوز به شاخص‌های دولت اسلامی نرسیده‌ایم و نخبگان فرهنگی باید با برگزاری کرسی‌های آزاد‌اندیشی و نشست‌های تخصصی و کاربردی معیارهای نزدیک شدن به شرایط مطلوب را بررسی کنند.

واقعیت این است که با وجود دستاوردهای بزرگی که در سی و چندسال اخیر به‌دست آورده‌ایم، هنوز فاصله زیادی را با هدف اصلی داریم، اگرچه به رتبه‌های مقبول علمی و پزشکی در جهان و یا به دستاوردهای صنعتی زیادی دست پیدا کرده‌ایم؛ اما از مقوله‌ فرهنگ، که رهبری درباره آن می‌فرمایند: «فرهنگ آن چیزی است که حاضرم جانم را برایش بدهم.» به خوبی محافظت نکرده‌ایم؛ گویی دروازه‌های فرهنگی را رها کرده و بیشتر توجهمان را به مسائل سیاسی معطوف کرده‌ایم و توصیه‌های راهبردی رهبری را درباره فرهنگ جدی نگرفته‌ایم. اقتصاد ما نیز هنوز کاملاً اسلامی نشده و علاوه بر آن، هنوز فاصله طبقاتی در شهرهایمان محسوس است؛ هنوز تصمیم‌گیری های مسئولانمان با نگاه اسلامی مغایرت دارد و از سبک زندگی اسلامی و مسائل فرهنگی و اجتماعی جامعه گرفته تا به سیاست‌های اقتصادی و بین‌المللی‌ هنوز به نگاه اسلامی نرسیده‌ایم و با این وجود به نظر می‌رسد باید هرچه سریعتر از مرحله سوم سیر انقلاب اسلامی عبور کرده و به مرحله چهارم وارد شویم.

با این حال انقلاب اسلامی، که امام راحل به درستی تعبیر «انفجار نور» را به آن اطلاق کردند، نقطه عطفی برای تغییر هندسه جهان شد و شاید بتوان بزرگترین علت ماندگاری آن را، ارائه‌ی نظم جدیدی که برای بشریّت به‌وجود آورد، دانست؛ زیرا اگر حتی انقلاب 57 را در ابتدا، انقلابی اسلامی- ایرانی و کاملاً مرتبط با مسائل داخل ایران بدانیم، بازهم این انقلاب تنها در مرزهای ایران محصور نماند و مفهومی را به جهانیان عرضه کرد و آن پیام، حقیقتی نبود جز «مقابله با نظام سلطه» و آشنایی جهانیان با منطق ظلم ستیزی در اسلام؛ و مخالفت اصلی مستکبران با این نظام اسلامی همین موضع ما است. مبارزه با تهاجمات فرهنگی دشمن، مبارزه با اقتصادهای به تعبیر رهبر انقلاب «مکنده» و برپایی ارزش‌های آزادمنشانه و ضدسلطه‌ی نظام اسلامی،  نقطه ضعف استکبار جهانی بود که اکنون تلاش دارد با ترفندهایی چون تحریم و تحقیر و تهاجم آن‌ها را خنثی کند.
مقام معظم رهبری در 26 شهریورماه 1392 در بخشی از سخنان خود این موضوع را بررسی کرده و می فرمایند: « ... هر دستگاهی در دنیا که وابسته‌ی به نظام سلطه باشد، با این پیام مخالف است. آن کسانی که خودشان سلطه‌گرند - یعنی دولت‌های جبار، شبکه‌های اقتصادی مکنده‌ی ثروتهای ملی، ثروت‌های ملت‌ها - با این پیام مخالفند، چون ظلم می‌کنند. دولت‌های زیردست و فرودستی که بر ملت‌های فقیر یا ثروتمند حکومت می‌کنند و تابع آن نظام سلطه‌ی جهانی هستند، خودشان اقتداری ندارند، سلطه‌ای ندارند، اما تابع آنها هستند، دنبال آنها راه می‌افتند، مخالف این پیامند. فلان دولتی که سیاست‌های نظام سلطه را، سیاست‌های فرضاً آمریکا را یا یک روزی سیاست‌های انگلیس را موبه‌مو در کشور خود اجرا میکند، این با پیام «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» به طور طبیعی مخالف است؛ کمپانی‌های بین‌المللی و چند ملّیّتی و تک ملّیّتی و جمع کنندگان ثروتهای عمومی [با این‌] مخالفند؛ آن سیاست‌هایی که در دنیا سه عنصرِ جنگ و فقر و فساد را گسترش میدهند، با این مخالفند.

جنگ‌های دنیا در این برهه‌ اخیر، در این دو سه قرن اخیر، غالباً تحت تأثیر نفوذ نظام سلطه بوده؛ یا خودشان با کسی جنگ داشتند یا دو گروه را به جنگ هم انداختند برای اینکه سود ببرند. فقر هم کار آنها است، بسیاری از این کشورهای فقیری که مردم آن در فقر زندگی میکنند و از منابع طبیعی خودشان نمیتوانند بهره‌برداری کنند، گناه فقر آنها به گردن اینها است. اینها خیلی از کشورها را بر اثر سلطه‌ی سیاسی، از موجودی دانش خودشان هم تهی کردند. این کتاب جواهر لعل نهرو - نگاهی به تاریخ جهان - را بخوانید؛ در بخشی که دخالت و نفوذ انگلیس‌ها در هند را بیان می‌کند، تصویر می‌کند، تشریح می‌کند - او آدمی است هم امین، هم مطّلع - می‌گوید صنعتی که در هند بود، علمی که در هند بود، از اروپا و انگلیس و غرب کمتر نبود و بیشتر بود. انگلیس‌ها وقتی وارد هند شدند، یکی از برنامه‌هایشان این بود که جلو گسترش صنعت بومی را بگیرند. خب، بعد کار هند به آنجا میرسد که ده‌ها میلیون آن وقتها، صدها میلیون در دوره‌های بعد، فقیر و گدا و خیابانْ‌خواب و گرسنه‌ی به معنای واقعی داشته باشد؛ آفریقا همین‌جور است؛ بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین همین‌جورند. پس نظام سلطه علاوه بر اینکه جنگ‌افروز است، فقرآفرین است. این ثروتهای عظیمی که شما می‌بینید در قلّه‌های ثروت - این ثروتمندان درجه یک دنیا - جمع شده، همان «ما رَأیتُ نِعمَةً مَوفورَة، اِلّا وَ فی جانِبِها حَقٌّ مُضَیَّع» است. وقتی نفت یک کشور را غارت می‌کنند، محصول کشاورزی یک کشور را غارت می‌کنند، چای یک کشور را غارت می‌کنند، تجارت یک کشور را در دست خودشان می‌گیرند که مردم خود آن کشور از آن محروم بمانند، تولید را، صنعت را و بقیّه‌ شئون پیشرفت ملّی را از یک ملّت سلب می‌کنند، خب ملّت فقیر می‌شود. پس، هم جنگ کار آنها است، هم فقر کار آنها است، هم فساد کار آنها است. گسترش فساد در دنیا و برافروختن آتش میل جنسی - که یک امر طبیعی است و قابل برافروخته شدن و شعله‌ور شدن در همه‌ انسانها - کار آنها است؛ که هر کدام از اینها داستان جداگانه و مفصّلی است...».

تاریخ سیری است که همواره تکرار می‌شود و مطالعه‌ سرگذشت ملت‌ها خط مشی ما را مشخص خواهد کرد؛ برای درک واقعیت انقلاب بهترین کار، مرور تاریخ است و بررسی ایران قبل از انقلاب اسلامی که البته شکفتن این مطلب در این نوشتار نمی‌گنجد و بحث بسیطی را مطلبد؛ اما به عقیده‌ی نگارنده بخشودن هویت ایرانی- اسلامی را می توان عمیق‌ترین دستاورد فرهنگی-اجتماعی انقلاب اسلامی در بهمن 57 دانست؛ زیرا انقلاب‌ها و جنبش های متعددی در جهان رخ دادند اما نتوانستند همان تفکر انقلابی را در جریان دولت‌های خود پیاده کنند و به سرعت سقوط کردند؛ بنابراین برای اهتزار پرچم اسلام در سراسر جهان باید هویت اسلامی را تبیین و پاسداری کرده و همان‌طور که از مرزهای جغرافیایی خود حفاظت می‌کنیم با حراست از مرزهای فرهنگی مان اجازه تسلط فرهنگی بر دشمنان را ندهیم.

یادداشت از فرشته میرزا

captcha