به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، حجتالاسلام و المسلمین رسول جعفریان، رئیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام یادداشت خود را با عنوان «اندر هوس داشتن یک گوگلبوک ایرانی جامع» با این جمله آغاز کرده است که «آیا میشود آرزوی روزی را داشت که تمام یا بخش اعظم آثار چاپی ما اعم از کتاب، مقاله و مجله، دستکم آنها که مشکل حقوقی ندارند، به صورت تایپ شده و قابل جستجو در یک برنامه جامع در اختیار پژوهشگران گذاشته شود؟
اگر بخواهیم منابع اصلی فارسی را در تمام علوم انسانی و اجتماعی فهرست کنیم، منابعی که به کار پژوهش میآید، یا به هر حال در مسیر پژوهش میتواند سودمند باشد، حداکثر بین پنجاه هزار تا صد هزار عنوان است.
مقصود از این که متنی در مسیر پژوهش باشد، یعنی این که برای مثال دیوان قابل توجهی باشد، متن تاریخی قابل استنادی، ترجمههای معروف قرآن و حدیثی، داستاننامههای معروف، آثار جغرافی، کتابهای درسی، کتابهای لغت و دایرةالمعارف و .... باشد.
سؤال این است که کار تایپ این متنها چه اندازه طول میکشد؟ این که ما آنها را در یک برنامه بگذاریم و در اختیار پژوهشگران قرار دهیم تا کارشان را به راحتی با جستجوی لفظی و ترکیبی به خوبی پیش ببرند، چه قدر هزینه بر میدارد؟ چه قدر زمان میخواهد؟
باید توجه داشت، این کاری است که فقط یک بار انجام میشود و نیاز به تکرار هم ندارد؛ بنابراین هزینه آن قابل تعریف و محاسبه است. فقط یک مرکز نیرومند و قوی میخواهد؛ جایی که بدون وقفه این طرح را به عنوان یک طرح ملی و غیرقابل برگشت و دقیق و انتخاب صحیح پیش ببرد.
این در حالی است که به تازگی بیشتر کتابخانههای بزرگ، غیر از کار اسکن نسخ خطی، شروع به اسکن برخی از کتابهای چاپی قدیمی کرده و با اسکن یک کتاب در 10 جای دیگر، هزینههای تکراری روی دست دولت میگذارند و درست در همین حال، یک برنامه واحدی که بتواند به راحتی زمینه دانلود این آثار را فراهم کند، وجود دارد و در واقع تعدد برنامهها هم، هم از لحاظ نیروی انسانی و هم امکانات دیگر، مکرر در مکرر هزینههای اضافی میطلبد. تازه همه آنها داد و فریاد میکنند که به دیجیتالی کردن آثار مشغول هستند.
لازم است برای یک بار هم که شده، و برای همیشه، این پنجاه هزار تا صد هزار اثر فارسی را (چون عربیها را که عربها کار تایپ و برنامهاش را انجام میدهند و انگلیسیها هم که در گوگل بوک انجام داده و به مرور در حال بیشتر شدن است) تایپ کنیم، در یک برنامه آسان و همه فهم گذاشته و آن را در اختیار پژوهشگران قرار دهیم تا این اندازه دانشجو و استاد و معلم ما به خاطر یک لغت و کلمه و ترکیب و خبر و داستان و شرح حال، بیخود این طرف و آن طرف نروند.
مرکز نور قم، سالهاست در حوزه مورد علاقه خود این کار را کرده و غیر از ایرادی که به آنها برای نشناختن برخی از آثار مهم هست، و به جز آن که به دلیل کمبود بودجه هر روز راهی برای محدود کردن استفاده از آنها را جز در ازای پول طراحی میکنند، کار بسیار سودمندی انجام داده و میدهند. (هر چند اخیراً به دنبال تبدیل کردن آثار معاصران به لوح فشرده هستند که بسیاری از آنها متأسفانه فاقد ارزش علمی است و این برای آنها وقت تلف کردن و فکر کردن به این است که کار خوبی است، یعنی مصداق «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا».
اما باید پرسید، مراکز مهم کتابخانهای ما که دولتی هستند، چه میکنند؟ اگر پولی ندارند، باید، (و باید و باید) برای این کار هزینهای در اختیار آنها گذاشته شود که این بار نه برای کارهای بیخاصیت که فقط و فقط برای یک برنامه مقبول با محتوای قابل قبول و تقریباً کامل، استفاده شود.
به نظر شما، آیا ممکن است بشنویم که سه یا پنج سال دیگر، همه کتابهای مهم فارسی کهن، غالب پژوهش قدیمی جدی (که مشکل حقوقی از نظر نشر و تصحیح و تألیف ندارد)، تمامی دواوین، تمام کتابهای لغت، تمام متون تاریخی تا این اواخر، تمام آثار اجتماعی و ادبی و جغرافی مهم و ... همه و همه در یک برنامه، مثل گوگلبوک هست که وقتی کسی دنبال یک اسمی یا نام مکانی یا لغتی میگردد، حتی اگر در یک گوشه دور افتاده یک کتاب، در پاورقی آن یا در هر جای آن هست بتواند به آن دست یابد؟
پاسخ خود من به عنوان یک دستاندرکار کوچک که سابقه بسیار مختصر مدیریتی هم دارد، این است که تحقق این هدف در این زمان و حتی بیش از آن بعید است؛ چون مراکز یاد شده آن قدر کار پراکنده دارند، آن قدر رونما و پسنما از آثار چند بار چاپ شده و تصحیح شده میگذارند، و حالا اخیراً... آن قدر نقد میکنند (با حضور کارمندان خودشان و سه چهار نفر و غیره) که دیگر نه پولی میماند و نه فرصتی که بتوان با آن به چنین هدفی دست یافت.