به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) به نقل از مرکز اسلامی انگلیس، در این برنامه که جمعی از ایرانیان و علاقمندان انقلاب اسلامی از ملیتهای دیگر حضور داشتند، سخنرانان در خصوص تأثیر اندیشههای متفکران مسلمان در پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی سخنانی ایراد کردند.
سخنران اول این نشست، حجتالاسلام سیدعبدالله حسینی، از علمای مسلمان ساکن آفریقای جنوبی بود که خاطرهای شنیدنی از دیدار خود با امام خمینی(ره) برای حضار تعریف کرد. وی خاطره خود را اینگونه بازگو کرد:
«من امام را سه بار از نزدیک زیارت کردم. در آن زمان هنوز در کسوت روحانیت نبودم. بار اول به عنوان شاعر به دیدار ایشان رفتم. پس از فاجعه کشتار حجاج ایرانی در مکه، نهادهای ایرانی مسابقهای بینالمللی برای یادبود این شهدا تدارک دیده بودند. من با یک شعر در آن مسابقه شرکت کرده و خوشبختانه شعر من در این مسابقه برنده جایزه اول شد. جایزه نقدی عبارت بود از 5 هزار دلار که آن موقع و با توجه به اینکه من هنوز طلبه جوانی بودم برای من پول زیادی بود. در مراسم، آیت الله توسلی که پشت سر من نشسته بود پس از قرائت شعر از من پرسید که آیا امام را زیارت کردهام یا نه. من جواب دادم نه. به این ترتیب آیتالله توسلی از من دعوت کرد که فردای آن روز برای ملاقات با امام به جماران بروم. در مدت ملاقات با امام یادم هست که تمام مدت اشک من سرازیر بود. یک نگرانی من این بود که امام بتواند ضمیر واقعی من را که معلوم نیست شبیه چه موجودی است ببیند. به هر حال نوبت به من رسید و وقتی برای بوسیدن دست امام رفتم، آقای توسلی اشاره کرد که به من دستهای پول به عنوان جایزه بدهند. من عرض کردم که به پول احتیاج ندارم و همان جایزه مسابقه شعر هم برای من زیاد است. اما خواهش کردم امام یک هدیه خصوصی و مثلاً پیراهنشان را به من بدهند».
به گفته سیدعبدالله حسینی، قرار شد در ملاقات دیگری که مصادف با مراسم عمامهگذاری وی بود به خدمت امام مشرف شده و امام بعد از مراسم پیراهن را به ایشان هدیه کند. این پیراهن از قرار معلوم هنوز در اختیار ایشان بوده و آن را با هیچ چیز دنیوی معاوضه نمی کنند.
حجتالاسلام حسینی تعریف کرد که در همان ملاقات اول که ذکرش رفت، هنگام بوسیدن دست امام و در حین گریه از ایشان درخواست یک نصیحت می کند. امام نزدیک 40 ثانیه مکث کرده و بعد میفرمایند: «همین سؤال تو را کسی از امام محمد باقر(ع) پرسید». من حالا همان جوابی را که امام باقر(ع) به آن شخص داد به تو م دهم. امام باقر(ع) فرمود «من عمل بما علم، علمه الله ما لایعلم» یعنی هر کس به آنچه که میداند عمل کند خدا آنچه را نمیداند به او میآموزد».
پس از این سیدعبدالله حسینی از امام میپرسد که دلیل موفقیت او چه بود. امام باز هم مکثی طولانی کرده و سه بار پشت سر هم میگوید «اخلاص».
سخنران ادامه داد که وی تنها فردی است در دنیا که پیراهن امام خمینی را به عنوان هدیه گرفته و با هیچ قیمتی آن را معاوضه نمیکند.
این سخنران توضیح داد که پیروزی انقلاب اسلامی در زندگی امام خمینی یک حادثه یا واقعه نبود. بلکه ادامه و بخشی از زندگی عادی و انجام وظیفه روزمره وی بود. به همین دلیل وقتی در هواپیمایی که او را از پاریس به تهران میآورد از او پرسیدند که چه احساسی دارد گفت: هیچ.
وی گفت: امام خمینی علاوه بر این که رهبری بزرگ و شجاع بود، به هیچ عنوان اهل معامله و مصالحه سیاسی در مورد سرنوشت مسلمانان نبود.
سخنران بعدی این جلسه، کاظم جواد شبّر، استاد بانکداری اسلامی و مدرس دانشگاه وستمینیستر لندن بود. در ادامه موضوع این کنفرانس و بررسی آرای متفکران اسلامی، وی به معرفی برخی از نظرات شهید محمد باقر صدر پرداخت.
وی که مترجم کتاب «اقتصادنا» اثر مهم شهید صدر به انگلیسی است، گفت که چندین بار توفیق ملاقات آن شهید را از نزدیک در نجف و بغداد پیش از شهادت ایشان به دست رژیم صدام پیدا کرده است. وی گفت: شکی نیست که نزدیکی و تلائم زیادی بین آرای شهید صدر و امام خمینی وجود دارد، به خصوص که این دو بزرگوار هر دو مدتی مقیم نجف بودهاند. استاد شبّر در ادامه سخنان خود گزارشی از سابقه علمی و فعالیتهای شهید صدر را ارائه نمود.
وی گفت در دهه 1950 و قبل از انقلاب یا کودتای 1958 عراق، شهید صدر حدوداً 25 ساله و در میان علمای ساکن نجف و در مقایسه با آنان بسیار جوان بود. شهید صدر در این دوره بسیار نسبت به اوضاع اجتماعی پیرامون خود حساس بود و میدید که دو جریان فکری عمده یعنی تفکرات مارکسیستی از یک سو و تفکرات ناسیونالیستی و پان عربی از سوی دیگر در جامعه فعال هستند. به گفته وی ناسیونالیسم عربی به خاطر محبوبیت فوقالعاده جمال عبدالناصر، رهبر مصر در بین مردم عراق از مقبولیت بالایی برخوردار بود. شهید صدر میدید که هیچ نیرویی به عنوان یک جریان فکری اسلامی در آن زمان در صحنه نیست. متفکرین مسلمان البته وجود داشتند اما با مردم عادی و با روشنفکران و اقشار تحصیلکرده در تماس نبودند. شهید صدر این وظیفه را بر خود مقرر کرد که شکاف بین علمای دینی و جامعه را پر کند.
حجتالاسلاموالمسلمین شمالی، رئیس مرکز اسلامی انگلیس به عنوان آخرین سخنران این برنامه به بررسی اندیشههای اجتماعی علامه سیدمحمدحسین طباطبائی پرداخت.
وی گفت: معمولاً تصور میشود که علامه طباطبایی فردی غیرسیاسی بوده و نظریه اجتماعی خاصی نداشته است. وی با اشاره به بخشهایی از تفسیر المیزان از جمله تفسیر علامه از آیه 200 سوره آل عمران توضیح داد که علامه مدعی بود که هیچ مکتب و مذهبی در دنیا به اندازه اسلام به اجتماع اهمیت نداده است.
شمالی گفت: علامه طباطبایی مخالف این موضوع است که اسلام یک دین فردی است. او صریحاً میگوید که اسلام تنها دینی است که پایه و اساس خود را بر اجتماع گذاشته و هیچ جنبهای از زندگی اجتماعی را فراموش نکرده است. وی گفت: علامه معتقد بود اسلام اولین مکتبی است که جامعه را به عنوان پدیدهای مستقل مورد توجه قرار داده. علامه حتی معتقد بود که جامعه موجودیتی فراتر و جدای از اعضا و افراد تشکیل دهنده آن داشته و قوانین و سنن خاصی بر آن حاکم است.
حجتالاسلام شمالی سپس توضیح داد: اسلام طبق نظر علامه برنامه مدونی برای عملیکردن تئوری اجتماعی خود دارد. وی تجویز دولت اسلامی را در صدر این برنامهها معرفی کرد که وظیفه آن صیانت از شعائر عمومی دین است. وی از وظیفه امر به معروف و نهی از منکر به عنوان برنامهای دیگر نام برد که تئوری اجتماعی اسلام را در عمل محقق میکند.
وی گفت: غرض و هدف اصلی از تاسیس جامعه و حکومت اسلامی رضایت خداست و رضایت خدا فقط با اخلاص حاصل میشود و بنابراین طبیعی است که حکومت اسلامی نمیتواند با زور مردم را سعادتمند کند چون کسی را با زور نمیتوان متقی و مخلص کرد.
رئیس مرکز اسلامی انگلیس، حیات واقعی و حیات طیبه را بسیار بزرگتر و وسیعتر از این حیات دنیوی معرفی کرد و گفت: برای رسیدن به این زندگی واقعی باید با معارف الهی آشنایی داشت و این معارف را هم بدون اخلاق نمیتوان کسب کرد. وی گفت اخلاق نیز کسب نمیشود مگر با زندگی در جامعه پاک، مومنانه، سالم، عادلانه و برابر.
وی گفت: اسلام زندگی اجتماعی خود را به دیگران تحمیل نمیکند و توضیح داد که اسلامی که بر اساس فقه و با داشتن پایه و اساس و متودولوژی صحیح علمی و فقهی بر جامعه حکومت کند، نه تنها متوسل به زور نمیشود که برای غیرمسلمانان برنامه داشته و حقوق آنان را در نظر میگیرد. وی گفت امام خمینی به همین دلیل در ابتدای انقلاب حقوق اقلیت های مذهبی را تمام و کمال به رسمیت شناخت و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اولین قانون اساسی این کشور است که در آن حقوق اقلیت ها به رسمیت شناخته شده و آنها دارای کرسی های ضمانت شده در مجلس هستند. علاوه بر این آنها مختار هستند که در امور خصوصی خود مثل ازدواج و طلاق به محکمههای خود مراجعه کنند. وی گفت به رغم برخی از افراد که این روزها تردید میکنند که آیا باید میلاد مسیح را به مسیحیان تبریک گفت یا نه، امام خمینی در مدت حیات خود هر سال میلاد مسیح را به مسیحیان با زیباترین کلمات تبریک میگفت.
در بخش پایانی کنفرانس بررسی اندیشههای متفکران اسلامی در پیروزی انقلاب اسلامی و استمرار آن در سیوششمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران، سخنرانان این کنفرانس به پرسشهای حاضران در خصوص نظرات ارائه شده، پاسخ دادند.